چرا امروز از اسلام چهره عبوسی ترسیم می شود؟
تصویر چهره عبوس یا خشن از اسلام به هزار دلیل مختلف می تواند صورت بگیرد. از بهانه تراشی برای راه انداختن جنگ و چپاول ثروت های مناطق اسلامی، (که شیطان بزرگ، متولی و سردمدار آن است) تا زمینه سازی برای تبرئه جرم ها و جنایت ها و فرار از مجازات؛ پس پاسخ دادن به این سوال چندان وجاهتی ندارد. مهم آن است که ذات اسلام نگریسته شود تا ببینیم آیا اسلام چهره عبوس دارد؟
و در بررسی این مساله نیز باید نگاهی کلان و جامع داشت. بسیاری از ساختمان ها از آجر و سیمان و ... ساخته می شوند. اما هر کدام از این ها به شکلی خاص و در جهت هدفی خاص است. یکی برای برگزاری مسابقات فوتبال و اجتماع هواداران ساخته می شود و یکی برای برگزاری کلاس علمی و تعلیم تعلم، دیگری برای زندگی شبانه روزی بنا شده و آن یکی برای نگه داری تجهیزات گرمایشی آیارتمان! آیا می توانیم با مشاهده آجر و سیمان در همه ، آنها را یکسان تلقی کنیم؟
پس باید قبل از هر چیز دریابیم که نگاه کلان و سیستمی می تواند جواب صحیح را برای ما به بار آورد. روترشی و تنبیه و مجازات در همه جا پیدا می شود و هیچ جامعه ای از آن تهی نیست و نبودش نیز عاقلانه نیست. مهم این است که این غلظت به چه هدفی و با چه ثمری همراه می شود. و الا خنده و مهربانی و آب نبات دزد، که انگشتر را از دست طفل بیرون می آورد، به رحمتش نیست و به آمپول سپردن طفل توسط مادر نیز، دال بر قساوت او نیست.
رحمت در اسلام موج می زند، کلام وحی با صفت رحمان و رحیم گره مکرر می خورد و خدای متعال دائم بر رحمت واسعه اش تاکید می کند. (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم) و پیام رسان و الگوی همگانی، به صفات رحمتی همگانی متصف می شود «ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم»[انبیاء/۱۰۷] و سرنوشت بشر برایش چنان مهم است، که جان عزیزش در این راه به خطر می افتد«گویى مى خواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند!»[کهف/۶] و احکام دینی همه الطافی برای بندگان است.
با چنین دلسوزی و شفقتی نمی توان در مقابل میکروب ها و ویروس ها ساکت نشست و میدان رشد آن ها را نیز فراهم کرد.
از این روست که باید جباران و زورگویان و ستمگران را در هم شکست:
«وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها؛ [نساء/۷۵] چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیكار نمىكنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) كه مى گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر ، كه اهلش ستمگرند، بیرون ببر»
و به همین خاطر است که باید توطئه گران و برهم زنندگان امنیت روانی جامعه را نفی نمود:
«لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَكَ فیها إِلاَّ قَلیلاً؛[احزاب/۶۰] اگر منافقان و بیماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى كنند دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مى شورانیم، سپس جز مدّت كوتاهى نمى توانند در كنار تو در این شهر بمانند.»
و هزار غلظت و شدت دیگر که باید آن را انجام داد تا پلیدی و پلشتی محکوم و منکوب شود و جای برای فضیلت و زیبایی وسعت یابد.
پس مهم وجود روی عبوس و شمشیر تیز در یک گوشه نیست. مهم این است که شمشیر علیه ظالم تیز شده باشد و گردن مظلوم را قطع نکند! و مهم این است که روی عبوس برای اصلاح خطایی باشد نه اینکه ندای حقی را در گلو خفه کند.
با روشن شدن معیارها و میزان ها، هر چشم باز می تواند حقیقت را ببیند و دریابد که چگونه یک متاع در جایی با مارک قانون گرایی تحسین می شود و همان متاع در جای دیگر مارک سرکوب و خفقان می خورد! چگونه این همه کشتار رسمی و علنی، نام ترویج دموکراسی می گیرد و چند کشتار بی نام و نشان و مشکوک، تروریزم اسلامی معرفی می شود.
افزودن دیدگاه جدید