اجتهاد در مقابل نص: 72 - نماز عثمان در سفر

اجتهاد در مقابل نص: 72 - نماز عثمان در سفر

نماز چهار ركعتى در سفر، قصر مى شود و دو ركعت است؛ خواه اين كوتاه شدن نماز سفر، در حال خوف يا در حال امن باشد. مشروعيت نماز قصر به دليل كتاب و سنت و اجماع مسلمين ثابت شده است؛ قال اللّه تعالى: ((وَ اِذا ضَرَبْتُمْ فِى الاْ رْضِ فَلَيْسَ عَلَيكُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ اِنْ خِفْتُمْ اَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا))(596)؛

يعنى: ((هرگاه راه سپرديد، گناه نداريد كه نماز را كوتاه كنيد، اگر ترسيديد كه كافران شما را تعقيب كنند)).

از يعلى بن اميه روايت است كه گفت: به عمر گفتم: با اينكه ما امنيت داريم چرا نماز را قصر كنيم؟

عمر گفت: من هم از آنچه باعث تعجب تو شده است، در شگفت شدم و از پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - سؤال كردم. پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((نماز قصر صدقه اى است كه خداوند به شما ارزانى داشته است، صدقه خدا را بپذيريد)).

مسلم، آن را در صحيح خود، جلد اوّل، صفحه 258 (كتاب صلاة المسافر و قصرها) آورده است. و نيز مسلم در همان باب، صفحه 259 از عبداللّه عمر روايت مى كند كه من در هر سفرى با پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - بودم، در نمازهاى چهار ركعتى، تا زنده بود، زايد بر دو ركعت، نماز نخواند. با ابوبكر هم در سفرها بودم او نيز بيش از دو ركعت نخواند، با عمر هم مصاحب بودم، او نيز چيزى بر دو ركعت نيفزود. با عثمان هم همسفر بودم او نيز چيزى بر دو ركعت اضافه نكرد(597). خداوند مى فرمايد: ((لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ))(598).

ابن أبى شيبه روايت كرده است كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((بهترين امت من كسانى هستند كه گواهى مى دهند خدايى جز خداى يگانه نيست، و محمّد پيغمبر خداست، و كسانى كه وقتى كارى نيكو مى كنند، شاد مى شوند، و چون بدى نمايند، آمرزش مى خواهند، و هرگاه مسافرت كنند، نماز خود (چهار ركعت) را كوتاه نمايند)).

و از انس بن مالك به نقل بخارى و مسلم در صحيح خود روايت است كه گفت: با پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - از مدينه به مكه رفتم، هر چهار ركعت را دو ركعت خواند تا به مدينه برگشتيم.

و نيز بخارى در صحيح (599) از ابن عباس روايت مى كند كه گفت: ((پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - نوزده روز در مكه اقامت نمود و نماز را قصر مى خواند... )).

مؤلف:

علت اينكه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در اين نوزده روز نماز را قصر مى خواند، اين بود كه نيت اقامه نداشت.

همچنين مسلم در كتاب صحيح خود روايت مى كند كه پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - بعد از هجرت با اهل مكه نماز مى گزارد و امامت مى كرد و در نمازهاى چهار ركعتى در سر دو ركعت اول، سلام مى داد، و قبلاً به مردم مكه مى فرمود: شما نماز را تمام كنيد؛ زيرا من و همراهانم، مسافر هستيم.

انس بن مالك مى گويد: نماز ظهر را با پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در مدينه چهار ركعت خواندم، و در ذوالحليفه نماز عصر را پشت سر حضرت، دو ركعت گزاردم (600).

مؤلف:

آيه محكم قرآنى، دلالت دارد كه در زمان خوف مسافر، بايد نماز چهار ركعتى را دو ركعت بخواند. نصوص بعدى كه نقل كرديم، دلالت دارد كه مطلقاً بايد چهار ركعتيها را در مسافرت، دو ركعت خواند. اجماع امت اسلام نيز چنين است و جز عثمان و عايشه كه به تواتر رسيده است كه نماز چهار ركعتى را در سفر تمام مى خواندند! مخالفى پيدا نشده است.

 

اين نخستين موضوعى بود كه مردم به عثمان! اعتراض كردند، و مورخان آن را از حوادث سال 29 هجرى شمرده اند(601). و روايات بسيارى هم بر آن دلالت دارد.

از جمله بخارى و مسلم در صحيح خود از عبداللّه عمر روايت مى كنند كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در ((منى)) دو ركعت خواند. ابوبكر و عمر هم دو ركعت خواندند، عثمان نيز در اوايل خلافتش، دو ركعت مى خواند، ولى بعدها چهار ركعت خواند! ...

نيز بخارى ومسلم از عبدالرحمن بن يزيد روايت مى كنند كه گفت: عثمان بن عفّان در ((منى)) با ما نماز را چهار ركعت خواند. وقتى موضوع را به عبداللّه مسعود خبر دادند گفت: ((انّا للّه و انّا اليه راجعون))! سپس گفت: من با پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در ((منى)) دو ركعت خواندم و با ابوبكر نيز دو ركعت خواندم و با عمر هم در منى دو ركعت خواندم. كاش! از اين چهار ركعت هم حظّى مى بردم!

و نيز بخارى و مسلم از حارثة بن وهب خزاعى روايت مى كنند كه گفت: پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - در مكه، در ميان آن همه مردم كه ايمان آورده بودند با ما نماز خواند و نمازش دو ركعت بود.

مسلم از چند طريق از زهرى از عروه از عايشه روايت مى كند كه وقتى نماز واجب شد، دو ركعت بود. نماز سفر به همين گونه ماند و نماز حضر كامل شد.

زهرى مى گويد به عروه گفتم: پس چرا عايشه در سفر تمام مى خواند.

عروه گفت: او اجتهاد مى كند چنانكه عثمان نيز اجتهاد نمود(602).

 

مؤلف:

وقتى فاضل نووى در شرح صحيح مسلم به اين حديث مى رسد، مى گويد؛ علما در تأويل و اجتهاد عايشه و عثمان اختلاف نموده اند و گفته اند: عثمان اميرالمؤمنين! و عايشه ام المؤمنين است! گويى هر دو در منازل خود نماز مى گزارند!

سپس مى گويد: محققين اين را رد كرده اند؛ زيرا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - از آنها سزاوارتر بود. همچنين ابوبكر و عمر.

بعضى هم گويند: عثمان در مكه با خانواده خود بود.

اين را هم رد كرده اند؛ چون پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - با زنانش مسافرت مى كرد و نمازش قصر بود.

بعضى هم گفته اند: بخاطر اعرابى كه در حضر بودند، عايشه و عثمان نماز را تمام مى خواندند تا مبادا آنها تصور كنند كه نماز در حضر و سفر مطلقاً قصر است!

اين را هم رد كرده اند؛ چون اين معنا در زمان پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - هم بود، و اشتهار نماز در عصر عثمان بيش از زمان پيغمبر بود.

و گويند علت تمام خوانندن نماز اين بود كه عثمان و عايشه بعد از حج، در مكه نيت اقامه كرده بودند!

اين را هم باطل دانسته اند، به دليل اينكه: اقامت در مكه براى مهاجرين بيش از سه روز حرام بوده است.

و گفته اند: عثمان زمينى در ((منى)) داشت.

اين را هم مردود دانسته اند؛ زيرا اين معنا مقتضى اتمام و اقامه نيست.

سپس نووى مى گويد: حق اين است كه عثمان و عايشه قصر و اتمام را جايز مى دانستند، و آنها يكى از دو جايز را گرفتند.

مؤلف: حق اين است كه مخالفت عثمان و عايشه با نصوص شرعى، منحصر به اين موارد نبوده است، بخصوص كه اين مسئله چيزى نيست كه محرمات الهى هتك شود و خونها ريخته گردد و مال و ناموس كسى مانند ساير مواردى كه عثمان و عايشه، تأويل و اجتهاد كردند، مباح گردد. بنابراين، اين مورد نسبت به ساير مواردى كه اميرالمؤمنين عثمان و ام المؤمنين عايشه اجتهاد كردند مهم نيست!

از جمله رواياتى كه حافظان آثار در اين موضوع نقل كرده اند، روايتى است كه احمد حنبل از حديث معاويه از عبادبن عبداللّه زبير نقل مى كند(603) كه گفت: وقتى معاويه به حج آمد، ما هم با وى به مكه آمديم. معاويه نماز ظهر را با ما دو ركعت خواند، ولى عثمان وقتى نماز را تمام مى خواند و به مكه مى آمد، ظهر، عصر و عشا را هر كدام چهار ركعت مى گزارد. و چون به منى مى آمد در آنجا و در عرفات نماز را تمام مى خواند. به همين جهت وقتى معاويه با ما ظهر را دو ركعت خواند، مروان حكم و عمرو بن عثمان پيش او رفتند و گفتند: هيچكس بقدر تو به پسر عمويت (عثمان) زيان نرساند.

معاويه گفت: چه زيانى؟

گفتند: مگر نمى دانى كه او در سفر نماز را تمام مى خواند؟

معاويه گفت: واى بر شما! مگر واقع مطلب غير از چيزى است كه من انجام دادم. من ظهر و عصر را با پيغمبر و ابوبكر و عمر قصر خواندم.

آنها گفتند: ولى پسر عمويت عثمان آن را تمام مى خواند و مخالفت تو با او براى وى عيب است!

معاويه هم رفت و نماز عصر را چهار ركعت خواند(604) ولى ظهر را دو ركعت خوانده بود.

افزودن دیدگاه جدید