اجتهاد در مقابل نص: 37 - تيمّم در صورت نبودن آب (براى نماز و غيره واجب است)

اجتهاد در مقابل نص: 37 - تيمّم در صورت نبودن آب (براى نماز و غيره واجب است)

در اين باره كافى است كه خواننده سوره مائده را به نظر آورد كه خداوند متعال مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! وقتى براى نماز برخاستيد، صورتها و دستهايتان را تا مرفق بشوييد و سر و پاها را تا برآمدگى پا مسح كنيد، و اگر جنب باشيد خود را پاك كنيد (غسل كنيد) و چنانچه بيمار باشيد يا مسافر بوديد يا يكى از شما را قضاى حاجتى دست داده يا با زنان تماس حاصل كرده ايد و دسترسى به آب پيدا نكرديد، با خاك پاك تيمّم نماييد و صورتها و دستهاى خود را بدان مسح كنيد))(429).

و در سوره نساء مى فرمايد: ((اى اهل ايمان! در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مى گوييد و با حال جنابت نيز، مگر اينكه رهگذر باشيد، تا اينكه غسل كنيد. و چنانچه بيمار بوديد يا مسافر يا براى يكى از شما قضاى حاجتى پيش آمد، يا با زنان تماس گرفته بوديد و آب نيافتيد، پس با خاك پاك، تيمم كنيد و صورتها و دستهايتان را مسح نماييد. خداوند بخشنده و آمرزنده است))(430).

روايات صحيح نيز در اين باره فراوان است. و اين مسئله اجماع عند المسلمين است و غير از عمر بن خطاب، مخالفى در اين باره نقل نشده است! زيرا مشهور است (431) كه وى فتوا داده است: وقتى آب موجود نبود، نماز واجب، ساقط است!! تا اينكه دسترسى به آب پيدا كنيد؟!!

بخارى و مسلم در صحيح خود (در باب تيمم) از سعيد بن عبدالرحمن بن ابزى، روايت نموده و او از پدرش نقل نموده كه: مردى نزد عمر آمد و گفت: من جنب شده ام و آب پيدا نكرده ام؟

عمر گفت: نماز نخوان!

عمار ياسر حاضر بود وگفت: به ياد نمى آورى كه من و تو در لشكرى به جنگ رفته بوديم، هر دو جنب شديم و دسترسى به آب پيدا نكرديم، تو نماز نخواندى، اما من خود را خاك آلود كردم و نماز گزاردم. سپس پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: كافى است كه دستهايت را به زمين بزنى و صورت و پشت دستهايت را مسح كنى؟

عمر گفت: اى عمار! از خدا بترس!

عمار گفت: اگر مى خواهى اين را نقل نمى كنم؟! (432).

عمر گفت: تو را به كارى كه در دست داشتى مى گماريم!

گفته اند: عبداللّه بن مسعود در اين مورد ميل به رأى عمر پيدا كرد؛ زيرا بخارى در صحيح (433) و ساير اصحاب سنن، نقل كرده اند كه شقيق بن سلمه گفت: من نزد عبداللّه بن مسعود و ابو موسى اشعرى بودم. ابو موسى به عبداللّه گفت: وقتى مكلّف جنب شد و آب پيدا نكرد چه كند؟

عبداللّه بن مسعود گفت: نماز نمى خواند تا دسترسى به آب پيدا كند.

ابو موسى گفت: پس گفته عمار را چه مى كنى كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - به وى فرمود: كافى است كه دستهاى خود را به زمين بزنى...

عبداللّه بن مسعود گفت: نمى بينى كه عمر به اين قانع نشده است!!!

ابو موسى گفت: گفته عمار را رها كن، با اين آيه چه مى كنى، سپس آيه سوره مائده را خواند.

راوى گويد: عبداللّه بن مسعود نفهميد كه ابوموسى چه گفت...

مؤلّف:

بدون شك، عبداللّه بن مسعود در سخن خود با ابو موسى از عمر و رفيقش ابو موسى پرهيز مى كرد. واللّه اعلم.

افزودن دیدگاه جدید