چرا بعد از اسم پیامبر (ص) یک صلوات می فرستیم. اما در انقلاب بعد از اسم امام خمینی(ره) سه صلوات می فرستادیم؟
در پاسخ این مساله باید به چند جهت توجه کرد:
۱-در توحید ما باید هر چیزی غیر خدا را فراموش کنیم. و ذره ای تخطی از این اصل، ورود به شرک است.
«فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً؛[جن/۱۸] پس هیچ كس را با خدا نخوانید»
با این حال می بینیم که خود خدای متعال، فراوان در کنار نام خود، نام پیامبر (ص) را مطرح کرده است:
«إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛[مائده/۵۵] سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آورده اند همانها كه نماز را برپا مى دارند، و در حال ركوع، زكات مى دهند.»
«مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛[نساء/۱۳] هر كس خدا و پیامبرش را اطاعت كند.»
«مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛[نساء/۱۴] آن كس كه نافرمانى خدا و پیامبرش را كند»
«منْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛[نساء/۱۰۰] هر كس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پیامبر او»
و ...
چگونه از جهتی غیر خدا، نباید مطرح شود و از جهت دیگر خود خدای متعال کس دیگری غیر خود را مطرح می کند و او را معیار و ملاک قرار می دهد؟
جواب این سوال، ابهام فوق را نیز حل می کند. پیامبر (ص) رقیب خدای متعال نیست. بلکه بنده اوست و جز او را نشان نمی دهد. به تعبیری پیامبر(ص) در طول خدا مطرح می شود و نه در عرض او! کسی که به دنبال پیامبر(ص) راه می افتد، از خدا تخلف نکرده است. بلکه در همان مسیر خدا گام بر می دارد.
در این جا نیز همین گونه است. آنجا که یک عالم دینی، مورد احترام و تکریم قرار می گیرد، چیزی جز دین تکریم نشده، و احترام این عالم در طول احترام پیامبر و ائمه(علیهم السلام) است. نه در عرض آن ها؛ پس این احساس که با نزدیک شدن به این احترام، از احترام به اهل بیت (علیهم السلام) دور شده ایم کاملا غلط و بی جا است.
۲- گاهی مواقع به راحتی می توان ادعایی را مطرح نمود. و افراد صادق و منافق نیز در این ادعا، یکسان می شوند. در این گونه موارد خدای متعال، عالم را به گونه ای خلق کرده است تا صدق و کذب افراد روشن شود:
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرینَ؛[آل عمران/۱۴۲] آیا چنین پنداشتید كه (تنها با ادّعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالى كه خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخّص نساخته است؟»
به عنوان نمونه، افراد مدعی ایمان به الله بسیار می شوند. و باید ادعاها محک بخورند تا صادقین شناخته شوند. در این جا خدای متعال این گونه بعضی از افراد مدعی را محک می زند:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ؛[آل عمران/۳۱] بگو: اگر خدا را دوست مىدارید، از من (پیامبر) پیروى كنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد.»
و با همین راه مشخص می شود که بعضی در ادعای ایمان، از ادعا فراتر نمی روند و حاضر نمی شوند دستورات واقعی الله را اجرا کنند.
در مساله صلوات برای امام خمینی(ره) نیز همین گونه بود. شاه نیز مدعی اسلام و مسلمانی بود. پس با صلوات بیشتر بر پیامبر (ص) ضربه ای به شاه وارد نمی شد تا حکومت طاغوتی او شکسته شود. اما با صلوات بر امام خمینی (ره) راه اصلی اسلام تقویت می شد و طاغوت ضربه می دید و تضعیف می شد. و این گونه احترام واقعی به پیامبر (ص) احیا می شد. یعنی احترام حقیقی بر پیامبر (ص) با صلوات بر امام خمینی (ره) محقق می شد. همان گونه که اطاعت حقیقی از خدا، با امتثال از پیامبر (ص) محقق می شد.
۳- حتی اگر فقط به لفظ صلوات بنگریم و شرایط و موقعیت را نیز نبینیم، صلوات چیزی جز احترام بر پیامبر و ائمه (علیهم السلام) نیست.
افزودن دیدگاه جدید