اجتهاد در مقابل نص: 15 - تصديق مشركين از سوى ابوبكر و عمر!

 اجتهاد در مقابل نص: 15 - تصديق مشركين از سوى ابوبكر و عمر!

مورد ديگرى كه آنها در مقابل نصّ صريح پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - به رأى خود اجتهاد نمودند، هنگامى بود كه گروهى از مشركان براى موضوعى كه رخ داده بود، به حضور پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - رسيدند. و رسول خدا - صلّى اللّه عليه وآله - آنها را به ابوبكر و عمر حوالت داد، و اين دو به جاى اينكه عذر آنها را بخواهند، از آنان شفاعت نمودند!

موضوع اين بود كه چند نفر از مشركين نزد پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمدند و گفتند: اى محمّد! ما همسايگان و هم پيمانان تو هستيم. تنى چند از بردگان ما به تو پيوسته اند كه نه به خاطر دين و نه به عنوان آموختن احكام بوده است، بلكه از املاك و كار ما دست كشيده و گريخته اند. ازين رو آمده ايم تا آنها را به ما تحويل دهى تا باز گردانيم. پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - مطلوب ايشان را اجابت نكرد تا مبادا آنها را از دينشان برگردانند.

با اين وصف، نخواست شخصاً دست رد به سينه ی آنها بزند. ازين رو خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر! تو چه مى گويى؟ پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - انتظار داشت ابوبكر درخواست آنها را ردّ كند، ولى ابوبكر گفت: يا رسول اللّه! آنها راست مى گويند! رسول خدا - صلّى اللّه عليه وآله - برآشفت، چون پاسخ ابوبكر موافق خواست خدا و پيغمبر نبود.

سپس از عمر كه انتظار داشت او مطلوب ايشان را مردود بداند، سؤال فرمود: اى عمر! نظر تو چيست؟

عمر گفت: يا رسول اللّه! راست مى گويند! اينان همسايگان وهم پيمانان شما هستند! از شنيدن اين سخن، رنگ رخسار پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - دگرگون شد.

اين حديث را احمدبن حنبل در جلد اول مسند خود، صفحه 155 از حديث على - عليه السّلام - نقل كرده است. نسايى نيز در الخصائص العلويه صفحه 11 آن را نقل كرده است. ادامه حديث از خصائص نسايى چنين است:

((در اينجا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((اى گروه قريش! به خدا قسم، خداوند شخصى از شما را بر شما برانگيخته مى كند تا به خاطر پيشرفت دين خدا با شما پيكار كند)).

ابوبكر گفت: يا رسول اللّه! آن كس من هستم؟

فرمود: نه.

عمر گفت: يا رسول اللّه! من هستم؟

فرمود: نه. او كسى است كه وصله به كفش مى زند.

در آن موقع پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - كفشى به على - عليه السّلام - داده بود و آن حضرت مشغول وصله زدن به آن بود)).

افزودن دیدگاه جدید