چرا دختر بی سرپرست، نصف برادرش ارث می برد؟
ارث زنان در بعضی موارد، با سهم ارث مردان متفاوت می شود. از جمله در تقسیم ارث بین فرزندان، پسر به اندازه دو دختر ارث می برد:
«یُوصیكُمُ اللَّهُ فی أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْن ِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ؛[نساء/۱۱] خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش مىكند كه سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بیش از دو تن، دو سوم میراث از آنهاست. و اگر یك دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندى باشد هر یك از پدر و مادر یك ششم میراث را برد.»
و این تفاوت سوالات و ابهام هایی را به وجود آورده که در پاسخ به آن نکاتی عرض می شود:
۱-برای حل این ابهام ها، ابتدا باید ریشه ها و ستون ها را درست کرد. و الا این دستورات ممکن است هرگز قابل هضم نباشد:
«وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی كُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَیْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذینَ هَدَى اللَّهُ؛[بقره/۱۴۳] ما، آن قبله اى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم كه افرادى كه از پیامبر پیروى مى كنند، از آنها كه به جاهلیت بازمى گردند، مشخص شوند. و مسلماً این حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدایت كرده، دشوار بود.»
رجوع انسان به دین و چنگ زدن به وحی، در جایی است که متوجه نقصان دانش خود شده، و با توجه به عوالم بسیار گسترده ای که با آن ارتباط دارد و آن ها را نمی شناسد، نیازمند راهنمایی های خدای متعال شده است. پس کسی که عقل خود را کافی می داند و در محاسباتش فقط چند روز محدود همین دنیای مادی را حساب می کند، طبیعتا بسیاری از دستورات دین را نمی تواند بپذیرد. چون او ستونی بنا ننهاده که بخواهد بر روی آن، دیواری بسازد.
۲- اگر دین داری فقط تسلیم در مواردی بود که خوب بودن و ضرورتشان را به وضوح می فهمیم، بندگی معنایی نمی یافت. خدای متعال به فرشتگان امر می کند، در مقابل موجودی سجده کنند که او را از گل آفریده در حالی که می توانست او را از بهترین در و مروارید بیافریند تا پذیرش این امر برای فرشتگان بسیار ساده باشد! خدای متعال می توانست کعبه را در سرزمینی بسیار خوش آب و هوا بنا کند، تا سفر به سوی آن محبوب همه انسان ها گردد و ... اما خدای متعال امر را به این وضوح و روشنی قرار نداده چون لازمه امتحان پوشیده بودن و مبهم ماندن است.
۳- علیرغم بیانات فوق، خدای متعال بر بندگان ترحم نموده و به آنها نشان داده است که دستورات دینی، بر وفق مصلحت بندگان است. تا پذیرش دستورات برایش آسان تر گردد. این راهنمایی با درک کلی عقل قابل دسترسی است، که برهان به ما نشان می دهد خدای حکیم و قادر بهترین نظام ها را بیان کرده است. از سوی دیگر رهبران دینی، نمونه های فراوانی از حکمت ها را نشان داده اند، تا با فهم آن ها، بر نادانی های خود غلبه کنیم، و اعتراضات جاهلانه را رها نماییم. (مجموعه ای از این نوع بیان ها در کتاب علل الشرایع جمع آوری شده است.) اما مطلبی که باید مد نظر داشته باشیم، این است که این بیانات غالبا، بیان حکمت حکم است که با علت فرق می کند. علت حکم، همان امری است که سبب صدور حکم از جانب خدای متعال شده و شاید بعضی از آن ها هرگز برای ما قابل فهم نباشد. اما حکمت نشان دادن بعضی از مزایای حکم می باشد، که فهم آن ها سهل تر است.
۴- حکمتی که در تفاوت تقسیم ارث بین خواهر و برادر بیان شده است، از این نوع حکمت هاست. که برادر به دلیل مسئولیت مالی سنگین تر در اداره خانواده خود، نیاز مالی فراون تری دارد. پس بهره بیشتر او در مقابل مسئولیت بیشترش است. در حالی که خواهر مسئولیتی در قبال زن و فرزند ندارد، و مسئولیت کمتر، بهره کمتر را توجیه می کند. اما این حکمت:
اولا: حکمت است نه علت که بخواهد در تمام مصادیق جاری باشد
ثانیا: تنها حکمت نیست. بلکه مسئولیت های دیگری نیز برای مرد وجود دارد که زن هرگز در آن دخیل نیست. مثل بحث دیه عاقله، و با توجه به این مسئولیت های بیشتر همچنان بهره های بیشتر معنا می یاید.
ثالثا: در موردی مثل محل بحث که خواهر ازدواج نکرده و خود خرجش را تحصیل می کند، همین حکمت نیز همچنان باقی است، چون او وظیفه ندارد، خرج همسر و فرزندی را بدهد.
رابعا: مشکلات احتمالی این زن در تحصیل معاش خود، لزوما به حکم ارث پیوند نمی خورد. اگر بنا بود که مشکل مالی همه انسان ها با بحث ارث حل شود، کسانی که پدر و مادر فقیری دارند، چه باید می کردند؟ برای حل این گونه مشکلات راهکارهای دیگری وجود دارد. به عبارتی مساله ارث تنها گوشه ای از نظام اقتصادی اسلام است و برای ارزیابی کارآمدی یک نظام باید مجموعه آن را یکجا دید. نه اینکه تنها گوشه ای را جدا از باقی در نظر بگیریم. یک چرخ دنده، در مجموعه ساعتی نقشی ایفا می کند و فایده ای می آفریند، در حالی که به تنهایی شاید هیچ ثمره ای نداشته باشد. پس در این مورد نیز باید به سراغ وظیفه حکومت در حمایت از زنان بی سرپرست، خمس و زکات و نظایر آن رفت.
افزودن دیدگاه جدید