دلايل الهى بودن نصب امام: آيه چهارم: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»
همانند آيه فوق، آيه ديگرى نيز دليل بر جعل الهى امامت در قرآن كريم بيان شده است:
وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَكانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ. (سجده/ 24)
و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مىكردند
اين آيه در باره بنى اسرائيل است كه خداوند از ميان آنها كسانى را كه شرايط امامت و رهبرى الهى را داشتند، به اين مقام معنوى برگزيد. در اين آيه، صبر و يقين به آيات خدا دو شاخصه امامت براى اين گروه بيان شده است؛ به همين جهت در آيه ديگر مى فرمايد:
وَمِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُون. (اعراف/159)
از قوم موسى عليه السلام گروهى هستند كه دعوت به سوى حق مىكنند و حاكم به حق و عدالتند.
نكات مهم در هر دو آيه
در آيات سوم و چهارم نكات مهم و مربوط به امامت است كه بايد مورد توجه قرار داد:
نكته نخست: هدايت به امر خدا، معيار شناخت امام حق از امام باطل
جمله «يهدون بأمرنا» در هر دو آيه، يك معيار كلى و مهم را در جهت تشخيص و شناخت امامان و پيشوايان حق، در برابر رهبران و پيشوايان باطل براى ما ارائه مى نمايد كه با تطبيق اين ميزان، هردو امام را مى توان از همديگر تفكيك كرد.
مرحوم كلينى روايتى از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه معناى «يهدون بأمرنا» را در آيه روشن مى كند:
محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد، ومحمّد بن الحسين، عن محمّد بن يحيى، عن طلحة بن زيد، عن أبي عبد اللّه- عليه السّلام- قال: قال: الْأَئِمَّةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَحُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ: «وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَحُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَيَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافاً لِمَا فِي كِتَابِ اللَّه.
امام صادق عليه السلام فرمود:" امام در قرآن مجيد دو گونه است در يك جا خداوند مىفرمايد:" وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا" يعنى آنها پيشواياني قرار داديم كه به امر خدا هدايت مي كنند نه به امر مردم، و امر خدا را بر امر خودشان مقدم مىشمارند. و حكم او را برتر از حكم خود قرار مىدهند، ولى در جاى ديگر مىفرمايد:" وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ:" ما آنها را پيشوايانى قرار داديم كه دعوت به دوزخ مىكنند" فرمان خود را بر فرمان پروردگار مقدم مىشمرند و حكم خويش را قبل از حكم او قرار مىدهند و مطابق هوس هاى خود و بر ضد كتاب اللَّه عمل مىنمايند
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج1، ص216، ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
نكته دوم: اعطاء مقام امامت بعد از احراز صلاحيت:
در هر دو آيه مواردى همانند: انجام كارهاى خير، توجه به اعمال هاى عبادى، يقين و ايمان به آيات خدا و ديگر صبر و استقامت و استوارى در پياده كردن فرمانهاى الهى از جمله ويژگيهاى يك امام و رهبر الهى است. در حقيقت موارد فوق، يك امتحان از جانب خداوند است؛ همانگونه كه در باره حضرت ابراهيم خوانديم كه آن حضرت بعد از امتحان و آزمايشهاى سخت به مقام امامت نائل شد.
از اينجا نتيجه گرفته مى شود كه خداوند از درون انسان آگاه مى باشد و كسى كه اين ويژگى ها را داشته باشد و نيز معصوم از هر گونه خطاء و اشتباه باشد به اين مقام بر مى گزيند.
افزودن دیدگاه جدید