اصحاب در صحاح: ابوهریره در وضو، تا زیر بغلش را می شست

د ـ وضوي أبو هريرة

داستان وضوي أبوهريره نيز يكي از نمونه هاي حديث سازي و بازي با قرآن و سنّت است.

أبو حازم مي گويد: من پشت سر أبوهريره بودم و او داشت براي نماز وضو مي گرفت. دستش را تا زير بغل كشيد.

گفتم: اي أبوهريره ! اين چه وضوئي است ؟

گفت: اي پسران فرّوخ! شما اينجائيد؟ اگر مي دانستم كه شما اينجا هستيد اينطور وضو نمي گرفتم. شنيدم دوستم (مرادش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بوده است) مي گفت: هر جا آب وضوي مؤمن برسد زيور او نيز بدانجا مي رسد.(1) (منظورش اين است كه اگر من تا زير بغل را مي شويم براي اين است كه تا آنجا به زيور آراسته شود!) تعجّب ما اين است كه چرا اهل سنّت از اين عمل پيروي نمي كنند!؟

 

نُعَيم بن عبد اللّه مي گويد: أبوهريره را ديدم كه وضو مي گرفت. بعد از شستن صورت دستهايش را تا بازو (و در روايت دوم تا نزديك شانه) و بعد از مسح سر، پاهايش را تا ساق شست. آنگاه گفت: «هكذا رأيت رسول اللّه صلي الله عليه و سلم يتوضأ. وقال: قال رسول اللّه صلي الله عليه و سلم : «انتم الغرّ المحجّلون يوم القيامة من اسباع الوضوء. فمن استطاع منكم فليطل غرّته وتحجيله».(2) أبوهريره بعد از وضوي آنچناني گفت: ديدم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اينگونه وضو مي گرفت، و آنگاه اين حديث را از حضرتش نقل كرد كه: شما به خاطر وضويتان در قيامت سپيد چهره خواهيد بود هر كه توانست سپيدي را طولاني كند.

 

آري، أبوهريره وضوي غير متعارفي مي گيرد و مي گويد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اينگونه وضو مي گرفت. اگر اين كارها بازي با قرآن و سنّت نيست پس آن را چه بناميم؟

چرا علماي اهل سنت خود بدان عمل نكرده و عوام را بدان تكليف نمي كنند؟ مگر دوست ندارند كه روشنائي دست و پايشان زياتر شوند؟

آيا بهتر نيست براي آنكه اين سپيدي بيشتر شود صورت را تا گردن و سينه و پايين تر و پاها را تا ران و... بشويند؟!

اين چه استدلال جاهلانه اي است ؟

چگونه علماي اهل سنت كه اينگونه روايات را در صحيح ترين كتابهاي روائي خود مي بينند، با سكوت و احيانا توجيهات بارده از آن مي گذرند؟

اعتماد به أبوهريره تا كجا؟

آيا عمر حقّ نداشت كه او را به خاطر جعل حديث تازيانه بزند و عايشه حقّ نداشت كه او را ردّ كند و مردم حقّ نداشتند كه او را دروغگو بدانند؟

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) الف ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 219. كتاب الطهارة، باب 13، ح 40.

ب ـ سنن نسائي، ج 1، ص 116، كتاب الطهارة، باب 110، ح 149.

«عن أبي حازم قال: كنت خلف أبي هريرة وهو يتوضأ للصلاة فكان يمدّ يده حتّي تبلغ ابطه. فقلت له: يا أبا هريرة ! ما هذا الوضوء؟ فقال: يا بني فرّوخ! انتم ههنا؟ لو علمت انّكم ههنا ما توضّأت هذا الوضوء. سمعت خليلي يقول: تبلغ الحلية من المؤمن حيث يبلغ الوضوء».

 

(2) صحيح مسلم، همان، ص 216، ح 34 و مشابه آن، ح 35.

(الغرّة: بياض في جبهة الفرس والتحجيل: بياض في يديها ورجليها).

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

ادّعاي ديگر او اين بود كه نماز خود را شبيه ترين نماز به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي دانست كه ما در بررسي «اهل بيت عليهم السلام در صحاح»، بدان اشاره اي داشتيم. در اينجا به اين نكته توجّه مي دهيم كه لابدّ همانطور كه وضوي كذائي او همان وضوي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود! نماز او نيز مشابه نماز آن حضرت بود!

 

مسلم در صحيح خود (باب 10 از كتاب الصلاة) در ابتدا 6 روايت نقل مي كند (از شماره 27 إلي شماره 32) كه أبوهريره در بعض از آنها نماز خود را شبيه ترين نماز به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دانسته و در يكي از آنها آمده است: «... انّ أبا هريرة كان حين يستخلفه مروان علي المدينة إذا قام للصلاة المكتوبة... فإذا قضاها وسلّم اقبل علي اهل المسجد قال: والذي نفسي بيده انّي لاشبهكم صلاة برسول اللّه صلي الله عليه و سلم ». يعني ادّعاي أبوهريره زماني بود كه او به عنوان امير مدينه و جانشين مروان پيش‌نماز بود و بعد از نماز رو كرد به مردم و آن جمله را گفت. سؤال ما اين است كه آيا در آن زمان از أصحاب كسي نمانده بود كه نماز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را بداند؟ آيا عبادتي كه روزي 5 بار خوانده مي شد طوري فراموششان شد كه أبوهريره بايد به آنان بياموزد؟ از آقاي مسلم نيز مي پرسيم كه چه شد ابتدا 6 روايت از نماز أبوهريره نقل كرديد آنگاه روايتي را كه بخاري در چند جاي صحيح و ساير ارباب صحاح (غير از ترمذي) آن را نقل كردند. (ابن ماجه و نسائي نماز أبوهريره را نقل نكرده اند) متعرّض شديد؟ آيا نقل نماز أبوهريره مهمتر از نقل نماز اميرالمؤمنين عليه السلام بود؟(1)

 

دو نكته ديگر از اين بحث:

1. نمازي را كه از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده در جريان جمل بوده است.

بخاري مي نويسد: «صلّي بالبصرة» و ابن ماجه مي نويسد: «يوم الجمل».

 

2. بخاري در ص 209 (پاورقي 114) و در باب كيف يعتمد علي الأرض... در وصف نماز پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي نويسد: «... و إذا رفع رأسه عن السجدة الثانية جلس واعتمد علي الأرض ثمّ قام» يعني چون از سجده دوم سر بلند كرد كاملاً نشست سپس برخاست، و اين برخلاف آن چيزي است كه ما در نماز اهل سنّت مي بينيم كه بعد از سجده دوم بدون آنكه بنشينند يك سره برمي خيزند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) روايات مربوط به اين بحث را در كتابهاي زير بجوئيد:

الف ـ صحيح بخاري، ج 1، ص 199 و 209، كتاب الصلاة، باب اتمام التكبير في الركوع وباب بعد و نيز باب يكبّر وهو ينهض من السجدتين.

ب ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 296، كتاب اقامة الصلاة والسنّة فيها، باب 28، ح 917.

ج ـ سنن أبي داود، ج 1، ص 221، كتاب الصلاة، باب تمام التكبير، ح 835 و 836.

د ـ سنن نسائي، ج 2، ص 219، كتاب التطبيق، باب 35، ح 1078، و ج 3، ص 3، كتاب السهو، باب أوّل، ح 1176.

افزودن دیدگاه جدید