خداوند متعال در آيه 96 سوره اعراف می‌فرماید: "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکسِبُونَ" و اگر اهل آبادي‌ها ايمان آورند و تقوا پيشه ک

خداوند متعال در آيه 96 سوره اعراف می‌فرماید: "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکسِبُونَ" و اگر اهل آبادي‌ها ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، هر آينه برکت‌هایی از آسمان و زمين بر آن ها مي‌گشوديم و لیکن آيات ما را تکذيب کردند و در نتيجه ما هم آنان را به گناهاني که خود کردند، گرفته و هلاکشان کرديم" با توجّه به اين سخن، چگونه است که در بسیاري از مناطق زمین، از چنین تقوایی خبري نيست، امّا بهره‌مند از نعمت و نزولات و برکات زميني و آسمانی هستند؟!

پاسخ :

نقد و بررسی:
مقدمه:
یکی از شبهات و پرسش‌هایی که گاه با ملاحظه برخی آیات قرآن مطرح می‌شود، این است که اگر ملاک نزول برکات و بارش نعمت‌های الاهی بر جوامع، میزان ایمان و رعایت تقوا و تحفظ بر احکام و ارزش‌های دینی است، پس چرا کشورهای غربی با عدم رعایت این مسائل، از برکات آسمانی و زمینی بسیاری برخوردارند ولی کشورهای اسلامی، که ظاهرا در مراقبت بر احکام دینی و رعایت تقوا و دارابودن ایمان پیش‌قدم هستند، نه تنها از بسیاری از این برکات محرومند که به انواع مشکلات و نابسامانی‌ها گرفتار و در رنج‌اند!
ریشه و منشأ این گونه شبهات و پرسش‌ها عدم دقت و فهم اصطلاحات و مفاهیم قرآنی از یک سو و نبودن نگاه جامع به همه ملاک‌ها و عوامل خوش بختی یا بدبختی جوامع و نیز در اختیار نداشتن سنجه‌های صحیح برای محک زدن این دو وضعیت است. به عبارت دیگر از یک طرف معنای واژه‌های ایمان، تقوا، برکات، غضب الاهی، رضایت الاهی،...برای ما به درستی روشن نیست و مصادیق جامع آن‌ها را در نظر نمی‌آوریم و از سوی دیگر با توجه به برخی از آموزه‌های دینی و غفلت از دیگر آموزه‌ها، می‌پنداریم که مثلا ملاک نیک‌بختی یک جامعه تنها در برپایی شعائری چون نماز و روزه و اعتکاف و عزاداری و...خلاصه می‌شود. از جانب دیگر وقتی می‌خواهیم ببینیم یک کشور یا جامعه حقیقتا دارای برکات و خوش بختی است یا نه؟ اغلب به پاره‌ای از ملاک‌های ظاهری، مانند نزول باران، زمین‌های حاصل‌خیز، سود ناخالص ملی و...تمسک کرده و از ملاک‌های مهم‌تر و حیاتی‌تر غفلت می‌کنیم. با این مقدمه به سراغ تبیین آموزه مورد بحث قرآن می‌رویم.
علامه طباطبایی در جلد 8 المیزان، در تفسیر آیه مذکور می‌فرماید:
مقصود از "برکات"، انواع خير کثير است. استفاده از واژه برکات، استعاره بالکنايه است. برکات به مجاري‌ای که از آن، نعمت‌ها جريان دارد، تشبيه شده است، لکن اين مجاري مسدود است و چون مردم ايمان آورند، بر آن‌ها جريان يابد و از باران و برف و حرارت و برودت به مقدار نافع و برکات از نبات و ثمرات و امنيّت... دال بر اين است که افتتاح برج‌هاي برکات، به مناظر ايمان و تقوا در ميان مردم بستگي دارد.
بنابراين، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعي و برکت اقتصادي جامعه است، تقوا (به معنای حقیقی و جامع آن) است. از اين رو تکنولوژی و صنعت منهاي ايمان، سياست مالي و اقتصادی بدون تقوا، استثمار ملل ضعيف، منفعت طلبي و امثال اين‌ها، موجب رفاه واقعي و نزول برکات نيست؛ گرچه ممکن است سبب جمع ثروت و بهره وري هاي مادي حتي در سطح بالا و وسيعي گردد. اين‌ها معيار لذّت واقعي زندگي نيست و چه بسا که سبب تضّاد افراد نسبت به هم و از بين رفتن عواطف ظريف انسان‌ها شود، جامعه را تنها در شکم‌پرستي و پول، غرق کند، ارزش‌هاي انساني در آنجا افول نمايد و ارزش‌هاي مادي جاي‌گزين آن شود؛ چنانکه هر جا فرهنگ مدرنیته رسوخ کرده است، بیگانگی میان انسان‌ها عمیق‌تر و گسترده‌تر شده است.
در جامعه‌اي که عقلانیت مدرن، منهای ایمان به خدا، تقوا و رعایت حقوق انسان‌ه و اخلاق الاهی دنبال شود، ممکن است برای بخش از جامعه، رفاه حيواني ایجاد شود اما از سعادت انسانی خبری نخواهد بود و ملل تحت سلطه و مستضعف را سرشار از بغض و کينه ملّت مرفه نموده و دير يا زود، به انفجار جامعه مادي از درون و مورد تهاجم قرار گرفتن از بيرون منتهی خواهد شد.
چنانکه در مقدمه این نوشتار اشاره کردیم، آن چه در این بحث، ملاک است ایمان و تقوا، به معنای حقیقی و جامع آن است. ایمان یعنی باور به وجود خدای حکیم و مهربان و تلاش برای هماهنگ کردن خود با مشیت او و حرکت به سوی هدفی که همه هستی به سوی آن در تکاپوست. تقوا به معنای تخلق به همه فضائلی است که انسان را برای چنین هماهنگی و قرب الی الله تربیت و آماده می‌کند. واژه تقوا در ادبیات دینی، منحصر در ترک برخی گناهان و انجام پاره‌ای از فرائض نیست؛ بلکه کار، تلاش، سياست صحیح، علم‌جویی ، حرکت و... هم در این مفهوم گنجیده است. رفاه نسبی موجود در کشورهای غربی معلول کار و تلاش و به کار گرفتن ظرفیت‌های خداد فکری و مادی و پرهیز از تن‌آسانی و تنبلی است و البته مشکلات فراوان و پبچیده این جوامع هم به سبب دور شدن از آموزه‌های انبیا و غرق شدن در غایات سودمحوران و لذت ‌طلبانه است. در سویی که کشورهای مسلمان ایستاده‌اند، به سبب عوامل گوناگون جامعه‌شناختی، تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی شاهد عقب ماندگی‌های بسیاری هستیم. شاه کلید عبور از این همه رنج و ناکامی و فلاکت، رجوع به آموزه‌های سازنده اسلام و به کارانداختن همه ظرفیت‌های مادی و معنوی برای رسیدن به اهداف بلند انسانی است که هم بهره‌های مادی حیات را به آدمی بدهد و هم سعادت ابدی و قرب الی الله را برای او به ارمغان آورد. بنابر این نه رفاه نسبی غربیان به سبب بی‌دینی آن‌هاست و نه عقب‌ماندگی مسلمانان به علت ایمان و اقعی و رعایت تقواست! در هر دو سو آنچه که مغفول و بی‌اهمیت مانده است همانا ایمان و تقوای حقیقی است؛ هر چند غربیان با استفاده از ظرفیت‌های مادی و انسانی خود و تلاش برای تحصیل علم تجربی در برخی از شاخص‌های رفاه مادی موفق و پیش‌رو بوده‌اند.

برکت و خیر حقیقی چیست؟
برخی می‌گویند: با بررسي تاريخ، مشاهده مي‌کنيم که گروه‌ها و اقوام کافری که در برابر پيامبران قرار داشتند اغلب از طبقه اشراف مستکبر و ملأ و برخوردار، و داراي ثروت و امکانات مادي بوده‌اند که قرآن مي‌فرمايد: "يحسب انَّ ماله اخلده، آن چنان مالش فراوان است که گمان مي‌کند زندگي او را جاويدان مي‌سازد.1 و بسياري از جوامع کفر و فسق، داراي رفاه و برخي غرق در نعمت هاي مادّي هستند، به گونه‌اي که گاهي گندم و محصولات اضافي خود را به دريا مي‌ريزند؛ در مقابل، جوامع اسلامي و ايماني معمولاً در فقر و محروميّت نسبي به سر مي‌برند و دست نيازشان به سوي جوامع کفر، دراز است، به طوري که اگر موادّ غذايي و محصولات صنعتي خود را به آنان ندهند در گرسنگي به سر خواهند برد...!".

برکات تنها در سايه ايمان و تقوا
پاسخ این است که: اولاً در آيه آمده است: "درهاي برکت را بر روي آن‌ها مي گشاييم و برکت، تنها ثروت و تنعم مادّي و رفاه نيست. ثروت و امکانات مادي، زماني خير و برکت است که در پيش‌برد اهداف عاليه انساني و ارتقاي همه‌جانبه جامعه به کار رود و انسانيت، اخلاق، مساوات، برابري، برادري و عواطف را زنده کند؛ به گونه‌اي که در پرتو آن، پيوندهاي انساني در ميان آنان، مستحکم شود، خوي و عادت لطيف نوع دوستي آن‌ها را فرا گيرد و امنيّت واقعي و همه جانبه‌اي، جامعه را بپوشاند و این در حالی است که ما در جوامع مادي و غير الهي عکس این قضيه را مشاهده مي‌کنيم. تنعم مادي و رفاه، اغلب وسيله‌اي براي وحشي‌گري، تقويت روحيه درندگي، جنايت و خيانت در آن‌ها شده است! آيا ما مي‌توانيم روحيه برادري و نوع دوستي‌ای را که محصول همین ایمان و تقوای نیم‌بند و ناقص در جوامع اسلامي است با روحيه وحشي‌گري و بي عاطفه‌ای جوامع غربي برابر کنيم؟ آيا مي‌توان نعمت‌هايي همچو امنيت، عدالت، آرامش روانی و روابط انساني و عاطفي را نعمت به شمار نياورد؟!

پيشرفت مادي در پرتو استثمار ديگران
بخشی از ثروت‌ها و رفاهي که در کشورهای غربی وجود دارد و البته بخشی از مردمان آن کشورها از آن بهرمندند، محصول غارت و چپاول کشورهای ضعیف و فقیر به شگردها و شیوه‌های گوناگون است. آیا چنین رفاه و پیشرفت ظاهری را می‌توان برکت و خیر نام‌ نهاد؟!
استعمار کهنه و نو و فرانو با شیوه‌های متنوع و به روز، و با به کار گرفتن پیشرفت‌ها علمی و تکنولوژیک کوشیده‌اند تا ضمن غارت ثروت‌ها و امکانات کشورهای ضعیف، آنان را در حرمان اقتصادي و ضعف فرهنگي نگه دارند. در راه تحقّق اهداف خويش، بيش‌تر به کارشان بگيرند و کمتر به آنان بدهند، تا بدين وسيله، کالاي آنان را به راحتي بخرند و کاري کنند که متکي به محصولات خودشان کنند. حتي براي آنان جنگ هاي درون و برون مرزي پديد آورند، تا براي فروش اسلحه‌های انبار شده خودشان بازار کاذب فراهم سازند و آنان را نيز از اتکاي به خويش و به کار انداختن ذهن‌ها و افکارشان عملاً باز دارند! تنعّم و جمع ثروت، بدين گونه و از طريق ارتزاق از خون محرومان، راهي است که کشورهاي به ظاهر مترقي پیموده و مي‌پيمايند.

تنعم بدون تقوا، مقدمه‌ي عذاب الهي
براساس آيات قرآن، گفتار پیشوایان دین، تجارب تاریخی و حتی روزمره انسان، رفاه و تنعم بدون رعایت تقوا و اخلاق و همراهی فضائل انسانی، نه تنها موجب آسایش و خوش‌بختی انسان‌ها نیست که خود وسیله‌ی رنج‌ها و گرفتاری‌ها و مقدمه عذاب‌ها و کیفرهای گوناگون دنیایی و آخرتی است.
مفاهیم ابتلا، استدراج، امهال، عذاب که هر کدام به سنتی از سنن الاهی اشاره دارند، گویای همین حقیقت‌اند که گاه رفاه مادی و حیوانی، عامل آزمایش، استدراج و کیفر انسان‌ها و جامعه‌ها می‌شود.
قرآن کریم در تبیین سنت آزمایش انسان‌ها و امت‌ها چنین می‌فرماید: "وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِک فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما کانُوا يَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ"، یقینا به سوی امت‌های پیش از تو رسولانی را فرستادیم، پس آنان را به انواع سختی‌ها و دشواری‌ها مبتلا ساختیم تا شاید خاضعانه به درگاه خداوند بازگردند. پس چه شد که وقتی گرفتار عذاب ما شدند متضرعانه توبه کردند ولی دل‌هاشان سخت شد و شیطان کارهاشان را برای‌شان زینت داد. پس چون آن چه از (نصایح و توصیه‌هایی که) به آن‌ها یادآوری کردیم را فراموش کردند، ابتدا درهای هر خیری را به روی شان گشودیم ولی هنگامی که (غافلانه) غرق شادمانی بودند و امر بر ایشان مشتبه می‌نمود، به ناگاه آنان را (با کیفری سخت) گرفتیم (و هلاک شان کردیم).".2
خداوند سبحان در تبیین سنت امهال (مهلت دادن و سپس عذاب کردن) می‌فرماید: "فَذَرْنِي وَ مَنْ يُکذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ کيْدِي مَتِينٌ" پس مرا با کسانی که قرآن را تکذیب می‌کنند واگذار که به زودی از آن جا که نمی‌دانند در استدراج‌شان قرار می‌دهیم و به آنان مهلت می‌دهم (وسپس با عذابی سخت کیفرشان خواهم داد) همانا نقشه من استوار و حساب‌شده است.
بنابر این پیشرفت علمی و تکنولوزیک اگر توأم با معنویت، رعایت اخلاق الاهی و پایداشت عدالت و حقوق انسان‌ها نباشد، نه تنها خیر و برکت نیست که خود عاملی برای بحران‌های اجتماعی و انسانی است؛ هرچند ممکن است فکرهای ظاهربین و عقل‌های ناتوان، آن را خیر و خوش‌بختی تلقی کنند.

معيار قرآن؛ وعده مشروط
با توجّه به مباحث پیشین و با دقت در آيات قرآن کریم، در مي‌يابيم که تحقّق وعده خداوند در نزول برکات، مشروط به تحقق تقوا در جامعه است. تقوا رئیس همه خوبی‌ها و باب ورورد به همه فضائل اخلاقی است؛ برپائي نماز، انفاق، دوستي و محبت ميان مؤمنان، ترويج شعائر دين در اجتماع، گسترش عدالت، مراقبت از حقوق انسان‌ها و... همه در ذیل تقوا و از خاستگاه ایمان به خداوند محقق می‌شود. تنها به یدک کشیدن نام امّت اسلامي و ديني و در عین حال سستي و اهمال‌کاري در اجراي حدود الهي و تلاش برای ساختن جامعه‌ای آباد و پیشرفته و وابسته بودن به قدرتمندان و مستکبران، با "تقوا" سازگار نيست. هر جامعه‌اي که شئون مذهبي و دستورات و حدود و سنن الهي را در امور خود رعايت و عمل نکند و آن را در بطن کارهاي روزمرّه خود مستقر نسازد، متّقي به شمار نمي‌آيد و استحقاق دريافت برکات موعود در قرآن را ندارد. زيرا معيار قرآن تقواست.
رعايت قانون در جوامع غربی و استکباري
مطلبي که در اين جا بايد به آن توجّه داشت، اين است که در جوامع غربی و استکباري، برخی از اصول اخلاقي موردتوجه قرار می‌گیرد و به مقررات اجتماعي احترام مي‌گذارند و در فراگيري دانش و ارتقاي سطح علمي، صنعتي، کشاورزي، سياسي و... خود تلاش شايسته و مستمر دارند و فهميده‌اند که با عدم توجّه به اين اصول، زندگي مادّي شان مختل مي‌گردد. این توجه‌ها و تلاش‌ها ضرورتا موجب رشد و شکوفایی جنبه‌هایی از زندگی دنیایی آن‌ها شده و می‌شود؛ هر چند نمی‌توان نام این‌ها را برکات نهاد. امّا متأسفانه در این سو برخي از ملل به ظاهر اسلامي، همين مسائل را هم رعايت نمي‌کنند و تنها به تنعم مادّي فردي خود مشغول و از تلاش برای رشد و توسعه جامعه در زمینه‌های مختلف غافل و فاقد احساس مسؤولیتند و مشخص است که با چنين شيوه‌ي زندگي، دنيا و آخرت را توأمان از دست خواهند داد.

کتاب‌هایی برای مطالعه بیش‌تر
1. تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي.
2. تفسير الميزان، ج 9، ص 102، علامه طباطبائي محمد حسين.
3. ترجمه الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 247.
4. تفسير الميزان، ج 8، ص 210.
5. تفسير الميزان، ج 10، ص 311.
6. تفسير مجمع البيان، جزء 6ـ9، ص 165 طبرسي.
7. تفسير نورالثقلين، در تفسير انفال، 54، ج 2، ص 163، علامه حويزي.
8. تفسير المنار در تفسير تغيير نعمت انفال، 54، ج 10، ص 37، شيخ محمد عبده، محمد رشيد رضا.
9. برداشتي از جامعه و سنن اجتماعي در قرآن محمد جعفر نجفي علمي (در اين کتاب مؤلف نيز سؤالي را در رابطه با همين آيه به مانند شما مطرح ساخته و به صورت زيبا جواب آن را با استدلال‌هاي علمي بيان کرده است)
--------------------------------------------------------------------------------
پي‌نوشت‌ها:
1 . سوره همزه، آيه 3.
2 . سوره انعام، آيه 44ـ42.   

 

خداوند متعال در آيه 96 سوره اعراف می‌فرماید: "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکسِبُونَ" و اگر اهل آبادي‌ها ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، هر آينه برکت‌هایی از آسمان و زمين بر آن ها مي‌گشوديم و لیکن آيات ما را تکذيب کردند و در نتيجه ما هم آنان را به گناهاني که خود کردند، گرفته و هلاکشان کرديم" با توجّه به اين سخن، چگونه است که در بسیاري از مناطق زمین، از چنین تقوایی خبري نيست، امّا بهره‌مند از نعمت و نزولات و برکات زميني و آسمانی هستند؟!

افزودن دیدگاه جدید