چنین به نظر میرسد که در حال نماز وقتی آیات قرآن را میخوانیم، نبايد جمله (قل)، که خطاب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است، استفاده، را تکرار کنیم؛ زيرا نميخواهيم در نماز داستان سرايي کنيم!
چنین به نظر میرسد که در حال نماز وقتی آیات قرآن را میخوانیم، نبايد جمله (قل)، که خطاب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است، استفاده، را تکرار کنیم؛ زيرا نميخواهيم در نماز داستان سرايي کنيم!
پاسخ :
نقد و بررسی:
برای پاسخ به این پرسش، توضیح چند نکته ضروری به نظر میرسد:
یکم: باور ایمانی همه مسلمانان این است که بدون هر ترديدی، قرآن به همه مختصات لفظی و محتوایی آن، گفتار خداوندست که بر قلب آخرین پیامبر، حضرت محمد بن عبدالله نازل شده است. قرآن کریم بارها بر این حقیقت تأکید میکند که آیاتش به واسطه فرشته مقرب خداوند، جبرئیل علیه السلام، بر قلب رسول فرود آمده است[1] و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بدون ذرهای تصرف، عين همان الفاظ را به انسانها رسانده است و اگر کوچکترین دخل و تصرفی در آیات الاهی مینمود، با شدت و تلخی کیفر میدید[2]. آیات قرآن و مضامین بلند معرفتی، اخلاقی و رفتاری آن در در همه ابعاد زندگی بشر، لفظا و معنا کلام خداست و پیامبر، تنها واسطهای است که معصومانه آن را دریافت کرده و به انسانها تبلیغ کرده است[3].
دوم: عصمت پيامبران و از جمله پیامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مسألهای است که مباحث کلامی و قرآنی، به صورت برهاني و مستدل اثبات شده است. مصونيت پیامبر از سهو، خطا و نسيان و... دست کم، در مقام دريافت وحي، در حفظ و نگهداري آن و نیز در مقام تبليغ به مردم، متکی به دلائل متقن و متعدد عقلی و نقلی است.
از یک سو بر مبنای حکمت و، علم و قدرت خداوند، عقل نمیپذیرد خداوند کسي را که خود مصون از خطا نيست، به عنوان رسول انتخاب کند! چنین کاری موجب نقض نقض غرض خداوند است و مانع هدايت بشر و تمام شدن حجت الاهی بر آدمیان خواهد بود؛ زيرا شخصی که نميتواند مورد اعتماد انسانها قرار گیرد، چگونه ميتواند هدايتگر آنها باشد؟!
ذات نايــافته از هستي، بـخش کي تواند که شود هستيبخش
و از دیگر سو خداوند خود از معصوم بودن پيامبرش خبر داده و فرموده است: او از روي هوي و هوس سخن نميگويد، آنچه ميگويد وحيای که به نازل میشود![4] نيز فرموده است: پس وحي نمود به بنده خود آنچه را وحي نمود، دروغ نگفت و اشتباه نکرد قلب پيامبر در آنچه مشاهده کرد...[5]
سوم: قرآن کريم معجزه جاويدان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است و اعجاز آن هم از حيث فصاحت و بلاغت و سلاست و شيريني بيان، که حاکي از آن است که نظم کلمات و ترکيب و تنظيم آيات و جملات قرآن به دستور خداوند صورت گرفته است و چنين کلام و گفتاری از توان بشر خارج است، و هم از حيث جهات معنوي و غير لفظي، که سازمان وسيعی از معارف اعتقادي، اخلاقي، قوانين عملي فردي و اجتماعي، را در عالیترین سطح از آگاهی، فراروی بشر نهاده است، بهترین سند نبوت و حقانيت ادعاي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است.
پارهای از دلایل بر جزئیت "قل"
با توجه به نکتههای بالا در پاسخ به این پرسش که چرا در نماز و در هنگام قرائت سوره توحيد، جمله "قل" را بر زبان میآوریم، میگوییم: این موضوع، مختص نماز نیست و اگر گفتن "قل" درست نباشد، این امر، مختص نماز نخواهد بود و در غیر نماز هم گفتن آن درست نیست و اگر گفتن آن لازم باشد، در نماز هم باید تکرار شود.
1. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرستاده خداوند است و وظیفه دارد کلام خدا را بدون هیچ کم و کاست به مردم برساند و حق هیچ گونه دخل و تصرفی در آن را ندارد. مسلما در همه آیاتی که بر قلب پیامبر نازل و بر زبان او جاری شده است، خود پیامبر اولین مخاطب است و سپس موظف است آن آیات را به دیگران ابلاغ کند، اما این که جمله "قل" تنها در آغاز برخی از آیات آمده است، نشان اهمیت مطلبی است که پس از "قل" باید ابلاغ شود. با دقت در محتوای آیاتی که با جمله "قل" آغاز می شود، به خوبی روشن میشود که آیه، حاوی یک پیام اساسی (توحید، معاد، عصمت پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی،...) است که باید به مردمی که آمادگی زیادی برای انکار آن دارند و پیامبر را به سخن گفتن از جانب خود متهم میکنند، رسانده شود. بنابر این، جمله "قل" جزء آیه است و به هیچ روی نمیتوان آن را از آیه جدا کرد.
2. بدون تردید اگر چنین بود و جمله "قل" جزء آیه نبود و صرفا حکایت حال خداوند در مخاطبه با پیامبر بود، شخص پیامبر آن را گوشزد میکرد و اصحاب، خصوصا کاتبان وحی، را به آن متذکر میشد و از آنها میخواست که در هنگام کتابت، تلاوت و قرائت آیه در نماز، جمله "قل" را تکرار نکنند؛ در حالی که با ملاحظه سیر تاریخی حفظ، کتابت و قرائت قرآن، که سیری متواتر و بدون انقطاع است، میبینیم که مسلمانان، که حتی در دقت و تحفظ بر حروف قرآن کریم تأکید داشتهاند، "قل" را جزء آیه دانسته و بر تلاوت آن در نماز و غیر نماز مراقبت داشتهاند.
نکته دیگر در تبیین حکمت وجود قل در ابتدای برخی آیات، این است که بی شک مخاطب اصلی و نخست آیه شخص پیامبر است ولی وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله آیات را بر مؤمنان میخواند و آنان را به لفظ و معنای آیه آگاه میکند، هر مؤمنی که آن را میشنود و فرا میگیرد، خود رسولی است که باید آن را به دیگران ابلاغ کند. در واقع گویی جمله"قل" هر انسانی را مخاطب قرار داده و او را به پیام نهفته در آیه دعوت میکند و وقتی آن را پذیرفت، خود باید مبلغ پیام الاهی، بدون کم و کاست به دیگران باشد[6].
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ هادي معرفت، محمد، التمهيد، جامعه مدرسين قم، بي تا، ج1، ص261 و 256.
2ـ امام خميني، آداب نماز، ص283.
----------------------------------------------------------------------------------------------
[1] . شعراء / 194 و بقره / 97 و آيات ديگر.
[2] . و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه الیمین ثم لقطعنا منه الوتین...حاقه/از آیات 44 تا آخر
[3] . البته باید توجه کرد که مقصود ما از این که پیامبر تنها نقش دریافت کننده قرآن را دارد و هیچ تصرفی در هیچ مرحلهای از این فرایند ندارد، این نیست که پیامبر مانند یک طوطی یا ضبط صوت است و فرضا هر کس دیگری هم جای او بود میتوانست چنین رسالتی را انجام دهد! بلکه مقصود این است که نفس پیامبر در سیر و سلوک معنوی و طی مراحل کمالی، چنان تربیت یافته و به کانون هستی نزدیک شده که توانسته است حقایق وحیانی را دریافت کرده و با تمام لایهها و دقایق، آن را بفهمد و به انسانها ابلاغ کند و هیچ کس جز او نمیتوانست چنین رسالتی را بر عهده گیرد.
[4] . نجم / 3 و 4
[5] . نجم / 10 و 11
[6] . البته این تبیین، قدری ذوقی است و تنها درباره آیاتی مطرح میشود که حاوی پیامی کلی است و به شخص رسول اکرم اختصاص ندارد؛ اما درباره آیاتی که به گونهای مخاطبیت شخص پیامبر، موضوعیت دارد، قابل طرح نیست. مثلا میتوان آن را درباره آیات سوره ناس، عنوان کرد اما نمیتوان آن را درباره آیات سوره جن طرح کرد.
افزودن دیدگاه جدید