شبهه: آيا شيعه به جهت رفع تناقض بين آياتي كه در شأن صحابه نازل شده با رواياتي كه در طعن آن‌ها در كتب شيعه آمده قائل به تحريف قرآن شده است؟

شبهه: آيا شيعه به جهت رفع تناقض بين آياتي كه در شأن صحابه نازل شده با رواياتي كه در طعن آن‌ها در كتب شيعه آمده قائل به تحريف قرآن شده است؟

پاسخ :

نقد و بررسی:
آياتي كه در مورد اطرافيان پيامبر(صلی الله علیه و آله) وجود دارد، به دو دسته كلي قابل تقسيم است: الف) آياتي كه به تمجيد از آن‌ها پرداخته است، مانند: "و السابقون الأولون من المهاجرين و الأنصار و الذين ابتعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضوا عنه..."
يعني: پيش‌گامان نخستين از مهاجران و انصار، و كساني كه به نيكي از آن‌ها پيروي كردند، خداوند از آن‌ها و آن‌ها از او خشنود شدند..."1 در روايات شيعه نيز از این دسته تجليل شده است.2چنانكه علي (علیه السلام) در مورد آنان مي‌فرمايد: "... آن‌ها موهايی ژوليده و چهره‌هايی غبار‌آلوده داشتند. شب را تا صبح در حال سجده و قيام، به عبادت مي‌گذراندند..."3 بنابراين صحابه مؤمن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزد شيعیان، داراي عظمت و احترام فراواني هستند و اصلا به قول مرحوم سيد شرف الدين، عالم برجسته شيعی-: شيعه اماميه در انتخاب تشيع، اقتدا به بزرگان از اصحاب پيامبر (صلی الله علیه و آله) كرده‌اند"4 چرا كه، طبق شمارش ايشان، 213 تن از صحابه بزرگ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مانند: سلمان، ابوذر، مقداد، جابربن عبدالله انصاري، بلال حبشي، زيد بن ارقم و ...شيعه بوده‌اند.5
ب) آياتي نيز به نكوهش بعضي صحابه[*] پرداخته است، كه بر دو قسم‌اند: 1- در دسته‌اي از این آیات، عملكرد و رفتار برخی از اطرافیان پیامبر مذمت شده است؛ مانند: كوتاهي بعضي براي حضور در جنگ،6 فرار عده‌اي از آن‌ها از جنگ،7 ايراد گرفتن به پيامبر در تقسيم غنائم،8 رها كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) در حال نماز و رفتن به سراغ تجارت،9 تهمت زدن به همسر پيامبر(صلی الله علیه و آله) 10و ... 2- دسته‌ي ديگری از آيات نکوهش کننده، علاوه بر نکوهش رفتار، از اعتقاد بعضي صحابه نيز نكوهش شده است و خدا آنان را منافق دانسته است: "و ممَّن حَولكم الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفاق...) يعني: ""و از (ميان) اعراب باديه‌نشينی كه اطراف شما هستند، جمعي منافق‌اند، و از اهل مدينه (نيز)، گروهي سخت به نفاق پاي بندند، تو آن‌ها را نمي‌شناسي ولي ما آن‌ها را مي‌شناسيم..."11 در قرآن کریم آيات فراواني در مورد منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) وجود دارد.12 پس آنچه از قرآن استفاده مي‌شود اين است كه اصحاب آن حضرت، برخي مؤمن درست‌كار، برخي بدعمل و بعضي نيز اصلا منافق بوده‌اند. بنابر آنچه گذشت و با توجه به اينكه ملاك برتري افراد، ميزان تقواي آن‌هاست،13روشن مي‌شود كه: اولا: تعريف و تمجيد قرآن از صحابه، شامل حال صحابه مؤمن درست‌كار مي‌شود و يقينا گروه سوم (منافقان) را شامل نمي‌شود. ثانيا: اينكه اهل سنت مانند: فخر رازي همه صحابه را اهل بهشت، دانسته‌اند،14 سخنی كاملاً باطل است.15 ثالثاً: رواياتي هم در كتب شيعه در طعن بعضي صحابه وارد شده است (در صورت اثبات صحت سندی و دلالی آن‌ها)، در مورد گروه سوم (منافقان) از آن‌ها است؛ بنابراين، روایات موردنظر، هيچ تعارضي با آياتي كه در مدح صحابه است، ندارد. اين گونه روايات اختصاص به كتب شيعه هم ندارد، بلكه در معتبرترين كتاب‌های اهل سنت، مانند صحيح بخاري، دست كم 8 رواياتی با لحن بسيار تند، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نکوهش بعضي از صحابه ذكر شده است كه بيان‌گر ارتداد و در نتيجه جهنمي شدن گروهي از آن‌هاست..16 مثلاً از ابوهريره چنين نقل مي‌كند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) پيوسته مي‌فرمودند: در روز قيامت گروهي از اصحابم بر من وارد مي‌شوند براي نوشيدن از آب كوثر؛ اما آنان را از نوشیدن منع می‌کنند، پس مي‌گويم: "پروردگارا اين‌ها اصحاب منند" خداوند مي‌فرمايد: " تو نميداني پس از تو چه (جناياتي) كردند؛ آنان پس ازتو مُرتد شده و به مرام گذشتگان خود در جاهليت پيوستند..."17 و طبق روايات ديگر، آن‌ها را به سوی آتش جهنم مي‌برند.18 شواهد اين بازگشت به دوران جاهليت، حتي در منابع اهل سنت، فراوان است از جمله: 1- عمر پيامبر(صلی الله علیه و آله) را متهم به هذيان گويي كرد و مانع از اين شد كه چيزي را كه مايه نجات از گمراهي مسلمانان بود، بنويسد.19 2- با اينكه پيامبر(صلی الله علیه و آله) علي(علیه السلام) را در غدير خم از طرف خدا به ولايت (امامت) نصب كرده بود،20 عده‌اي در سقيفه بنی‌ساعده جمع شدند و او را كنار گذاشتند. 3- عمر و عده‌اي ديگر، به خانه فاطمه(سلام الله علیها) حمله كردند و او را تهديد به سوزاندن خانه‌اش كردند و ...21 كه در اثر آن فاطمه (سلام الله علیها) محسنش را سقط كرد و 22... و او در پي اين حادثه، سوگند ياد كرد كه تا زنده است با عمر سخن نگويد23 و از عمر و ابوبكر قهر كرد و در حالي كه بر آن‌ها غضبناك بود، از دنيا رفت24 و وصيت كرد که آن دو بر او نماز نخوانند؛ چنانكه ابن ابي الحديد صريحاً مي‌گويد: "و الصحيح عندي انها ماتت و هي غاضبه علي ابن ابي بكر و عمر و انها اوصت ان لا يصليا عليها" "و صحيح نزد من این است كه فاطمه از دنيا رفت در حالي كه بر ابوبكر و عمر غضبناك بود و وصيت كرد آنه دو بر او نماز نخوانند".25 و اين در حالي است كه طبق نقل صحيح بخاري و صحيح مسلم، فاطمه (سلام الله علیها) پاره تن پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.26 آزار او آزار پيامبر (صلی الله علیه و آله) است.27 هر كس او را به غضب آورد، پيامبر را به خشم آورده است28 و كسي كه پيامبر را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است. خداوند متعال مي‌فرمايد:
"ان الذين يؤذنون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و اعدلهم عذاباً مهيناً" " همانا کسانی که خدا و رسولش را بیازارند، در دنیا و آخرت از رحمتش دور کرده و برای‌شان کیفری خوارکننده مهیا کند."29
رابعاً: با توجه به روايات "عرضه روايات بر قرآن و كنار زدن مخالفت قرآن"30 اصلاً هيچ روايت صحیحي معارض با قرآن نمي‌شود تا كسي از شيعه براي حل تعارض، قائل به تحريف قرآن گردد. خامساً: چنانكه گذشت، روايات تندي عليه صحابه در صحيح بخاري و دیگر کتاب‌های معتبر اهل سنت آمده است كه دلالت بر جهنمي شدن گروهي از آنان مي‌كند؛ پس اگر چنانكه اين گونه روايات در تعارض با قرآن باشد، و حل تعارض انگيزه‌اي براي قول به تحريف قرآن گردد، اين انگيزه براي اهل سنت، بسيار قوي‌تر است تا شيعه؛ زيرا آنان تمام روايات صحاح ستّه و به ويژه صحيح بخاري را صحيح مي‌دانند، ولي شيعیان، حتي تمام روايات اصول كافي را، نيز صحيح نمي‌داند،31 چه رسد به باقی كتاب‌ها.

نكته مهم
در شبهه بالا گویی قول به تحريف قرآن در باورهای شيعه مسلم گرفته شده و حل تعارض بين روايات در طعن بعضي صحابه با آياتی که در ستایش آن‌ها نازل شده است، انگيزه قول به تحریف معرفي شده است، در صورتي كه اجماع شیعیان بر عدم تحریف قرآن استوار است و هیچکدام از علماي بزرگ شيعه، قائل به تحريف قرآن نيستند تا چيزي بخواهد انگيزه چنین باوری باشد. شاهد این مطلب هم اين است كه در كتب خود صريحا قول به تحريف را رد كرده‌اند.32 بلكه برخي مانند شيخ جعفر كاشف الغطاء، صحت قرآن را از ضروريات مذهب شيعه و بلكه از ضروريات دين و اجماعي در بين مسلمانان مي‌دانند.33 همچنین علماي شيعه در كتب خود، ضمن استدلال‌هاي محكم بر حفظ قرآن از تحريف، شبهات آن را نيز دفع كرده‌اند.3 در اينجا به صورت گذرا به ادله شيعه بر عدم تحريف قرآن اشاره می‌کنیم:35
1. قرآن ركن و اساس دين اسلام است و به حكم عقل بايد حفظ گردد تا دين نيز حفظ گردد و حجت بر مردم تمام گردد.
2. ضروري بودن تواتر قرآن .
3- اعجاز و تحدي قرآن.
4- آيه حفظ: "انا نحن نزلنا الذكر و اناله لحافظون".36
5. آيه نفي باطل از قرآن: "و انه لكتاب عزيز لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد".37
6. رواياتي كه قرآن را محور درستي و نادرستي روايات معرفي مي‌كنند.
7. نصوصي كه از اهل بيت (علیهم السلام) در مورد حفظ قرآن وارد شده است.

نتيجه
1. رواياتي كه در طعن برخی از صحابه وارد شده است، موافق با آياتي است كه در همين زمينه نازل شده است و رواياتي كه در مدح برخی از آنان است، موافق با آياتي است كه در ستايش از آن‌هاست؛ بنابراين هيچ تعارضي بين آيات و روايات نيست.
2. به فرض وجود تعارض و به فرض اين كه حل اين تعارض انگيزه‌اي براي قول به تحريف قرآن باشد، اين انگيزه براي اهل‌سنت قوي‌تر است.
3. شيعه اصلا قائل به تحريف قرآن نيست، تا چيزي انگيزه آن باشد.

معرفي كتاب جهت مطالعه بيش‌تر پيرامون صحابه:
1. تفسير نمونه تأليف آيت الله مكارم شيرازي، جلد 7، ص 263 - 265، جلد 8، ص 107 - 111 و جلد 22، ص 119 - 123.
2. علم حديث، ت،ليف زين العابدين قرباني، (قم: انصاريان، چاپ سوم، 1378)، ص 161 - 207.
3. در راه تفاهم، ترجمه الفصول المهمه تأليف آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين توسط استاد محمد يزدي، (قم: آزادي؛ ص 357 به بعد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي‌نوشت‌ها:
* . باید توجه کرد که صحابه در این نوشتار طبق تعریف اهل سنت بر این افراد اطلاق می‌شود. از نظر شیعه، اصحاب پیامبر به کسانی اطلاق می‌شود که روزگار نسبتا زیادی را در کنار پیامبر گذرانده و در حال ایمان به آن حضرت از دنیا رفته‌اند، در حالی که اهل سنت چنین می‌پندارند که هرکس پیامبر را هر چند برای دقایقی، دیده باشد، صحابی آن حضرت به شمار می‌رود. (علامه سید مرتضی عسگری، معالم المدرستین، جلد 1)
1 . توبه/ 100 و نيز: "و كذلك جعلناكم أمه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس..." بقره / 142. و "كنتم خير أمه أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله "آل عمران / 110. و "يا ايها النبي حسبك الله اتبعك من المؤمنون" انفاق / 64. و "و ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا بأموالهم و انفسهم في سبيل الله..." انفاق / 74. و "الذين تبوّء و الدار و الايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم و لايجدون في صدورهم حاجه مما أوتوا و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصه و من يوق شح نفسه فاولئك هم الفلحون.."حشر/9.و "لقد رضي الله عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجره فعلم ما في قلوبهم فانزل السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا"فتح / 18.و "محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم تریهم ركعا سجدا يتبغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم في وجوهم من اثر السجود..." فتح / 29.
2 . رك: شيخ عباس، قمي، سفينة البحار، بي‌جا: اسوه، چاپ اول، 1414 هـ ق)، ج 5، ص 31 - 33 ماده "صحب"
3 . نهج‌البلاغه با ترجمه محمد دشتي؛ خ 97.
4 . آيت الله، سيد عبدالحسين، شرف الدين، الفصول المهمة في تأليف الامامه، (تهران:موسسه البعثه، چاپ اول، بي‌تا، ص 189.
5 . رك: الفصول المهمه في تأليف الامامه، همان، ص 190 - 200، (البته شماره گذاري اسماء در ترجمه آن كتاب انجام شده است).
6 . "يا ايها الذين آمنوا مالكم اذا قيل لكم انفروا في سبيل الله إثاقلتم الي الارض أرضيتم بالحيوه الدنيا من الاخره..." توبه / 38.
7 . "ان الذين تولوا منكم يوم التقي لجمعان انما استزلهم الشيطان ببعض ما كسبوا" آل عمران/ 155: و "لو يجدون ملجأ تاو مغارات أو مدخلا لولوا اليه و هم يجمحون" توبه / 57.
8 . "و منهم من يلمزك في الصدقات فان اعطوا منها رضوا و ان يعطوا منها اذا هم يسخطون" توبه / 58.
9 . "و اذا ر،وا تجاره او لهو انفضوا اليها و تركوك قائما" جمعه / 11.
10 . "ان الذين جاء و بالافك عصبإ منكم ...اذا تلقونه بالسنتكم و تقولون بافواهكم ما ليس لكم به علم و تحسبونه مرّمنا و هو عندالله عظيم و لولا اذا استمعوه قلتم ما تيكون لنا ان نتكلم بهذا سبحانك هذا بهتان عظيم يعظكم الله ان تعود و المثله ابدا إن كنتم مؤمنون" نور / 11 - 17.
11 . توبه / 101.
12 . "و من الناس من يقول امنا بالله و باليوم الاخر و ما هم بمؤمنين يخادعون الله و الذين آمنوا..." و لو شاء الله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله علي كل شي قدير" بقره / 8 - 20. و "انما يستأذنك الذين لا يؤمنون بالله و اليوم الاخر و اربّابت قلوبهم فهم في ربيهم يترددون..." توبه / 45. و آيات فراوان بعد از آن . و "لذا جارك المنافقون ... و لكن المنافقون لا يعلمون" منافقون / 1 - 8.
13 . "ان اكرمكم عندالله اتقاكم" حجرات / 13.
14 . رجوع شود به كتاب: فخر، رازي، (بيروت: داراحياء التراث العربي؛ چاپ سوم، ج 16، ص 171.
15 . جهت مطالعه بيشتر رك: آيت الله، ناصر، مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، چابهاي مختلف، ج 7، ص 263 - 265، ج 8، ص 107 - 111، ج 22، ص 119 - 123.
16 . رجوع شود به كتاب: محمد بن اسماعيل، بخاري، صحيح بخاري، (بيروت: داراحياء التراث العربي،بينوبت چاپ، بيتا)، ص 159 - 160، يك روايت، ج 8، ص 148 - 152، 7 روايت.
17 . صحيح النجاري، همان، ج 8، ص 150.
18 . صحيح النجاري، همان، ص 150 - 151.
19 . رك: ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، بتحقيق محمد، ابوالفضل، ابراهيم، ابي جا: داراحياء الكتب العربيإ، چاپ دوم 1385 هـ ق)، ج 6، ص.
20 . اين خبر متواتر است و در بسياري از كتب عامه آمده از جمله: التفسير الكبير، همان، ج 12، ص 49 و عبيدالله بن عبدالله، الحاكم الحسكاني الحذاء الحنفي، تحقيق و تعليق محمد باقر المحمودي، (تهران: مؤسسه الطبع و النشر التابعإ لوزاره و الارشاد الاسلامي، چاپ اول، 1411 هـ ق)، ج 1، ص 251، ج 245 و ص 252، ج 247.
21 . رك: شرح نهجالبلاغه، همان، ج 2، ص 56 و ج 6، ص 48.
22 . رك: همان، ج 14، ص 193.
23 . رك: همان، ج 6، ص 48 - 49.
24 . رك: همان، ج 6، ص 49.
25 . رك: همان، ج 6، ص 50.
26 . رك: صحيح النجاري، همان، ج 5، ص 36، و مسلم بن الحجاج، القشيري النيسابوري، صحيح مسلم بشرح النووي، (بيروت: داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، بيتا چاپ سوم، بيتا، ج 16، ص 3.
27 . صحيح المسلم بشرح النووي، همان.
28 . صحيح النجاري؛ همان.
29 . احزاب / 57.
30 . رك: محمد بن يعقوب، كليني؛ اصول كافي، ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، تهران: علميه الاسلاميه، بينوبت چاپ، بيتا)، ج 1، ص 88 - 89.
31 .رك: آيت الله، جعفر. سبحاني، كليات في علم الرجال، (قم: مركز مديريت حوزه علميه، چاپ دوم، 1369)، ص 375، و زين العابدين، قرباني، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب، (قم: انصاريان چاپ سوم، 1378)، ص 268.
32 . رك: آيت الله، محمد هادي، معرفت، صيانإ القرآن من التحريف، (قم: مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ دوم؛ 1418 هـ ق)، ص 59 - 78. و دكتر فتح الله، محمدي (نجار زادگان) سلامإ القرآن من التحريف، (تهران: پيام آزادي، چاپ اول، 1420 هـ ق)، ج 1، ص 86 - 98، و سيد علي، حسيني ميلاني، التحقيق في نفي التحريف عن القرآن الشريف، (قم: دار القرآن الكريم، چاپ اول، 1410 هـ ق)، ص 10 - 27.
33 . رك: صيانإ القرآن من التحريف، همان، ص 64.
34 . رك: علامه، سيد محمد حسين، طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، (قم: اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371)، ج 12، ص 104 - 133. و آيت الله، سيد ابوالقاسم،خوئي، البيان في تفسير القرآن، (بيجا: انوار الهدي، چاپ هشتم، بيتا)، ص 197 - 235. و آيت الله، ناصر، مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، (تهران، داراكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1364)، ج 11، ص 21 - 31. و آيت الله، عبدالله، جوادي آملي، قرآن در قرآن، (قم: مركز نشر اسراء، چاپ دوم، 1378)، ص 315 - 349. و صيانإ القرآن، همان. و سلامإ القرآن من التحريف، همان. و التحقيق مخانفي التحريف عن القرآن الشريف، همان.
35 . جهت مطالعه تفصيلي: رك: صيانإ القرآن من التحريف؛ همان، ص 35 - 57.
36 . حجر / 9.
37 . فصلت / 41 - 42.

 

تی وی شیعه،اسلام،شبهه، جواب،شبهه  واسلام وسوال های مطرح شده وشیعه  ،

افزودن دیدگاه جدید