اين که قرآن نه کتاب ادبي است و نه کتاب داستان و نه کتاب قانون، براي قرآن نقص حساب ميشود نه دليل برتري! نميشود گفت که ببينيد اين چه کتاب خوبي است، هم داستان دارد، اما کتاب داستان نيست، هم ادبي است، اما شعر و نثر ادبي نیست، هم قانون دارد، اما کتاب قانون ن
اين که قرآن نه کتاب ادبي است و نه کتاب داستان و نه کتاب قانون، براي قرآن نقص حساب ميشود نه دليل برتري! نميشود گفت که ببينيد اين چه کتاب خوبي است، هم داستان دارد، اما کتاب داستان نيست، هم ادبي است، اما شعر و نثر ادبي نیست، هم قانون دارد، اما کتاب قانون نيست! اين بيان، خود رافع برتري قرآن است؛ زيرا اثبات ميکند قرآن کتابي بدون موضوع است! نتيجه اينکه کتاب قرآن، معجزه نيست و اين کتاب حتي در حد يک کتاب معمولي هم معتبر نيست!
پاسخ :
نقد و بررسی:
مقدمه
قرآن كريم معجزه جاويد پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حقیقت کتاب زندگی است[1] و نه صرفا کتاب علمی یا ادبی یا حقوقی یا پیشگویی...! قرآن آمده است تا شیوه خداییزیستن و زندگی کردن بر محور توحید[2] را به ما بیاموزد و در این راه تنها به مباحثی میپردازد که این هدف را تحقق بخشد. هر چند اغلب اصول و مبانی را مطرح کرده و تفسیر و تشریح را به سنت پیامبر و اوصیای او واگذار کرده است.[3]اگر در مواردی، پیشگویی (هر چند نمیتوان نام آن را پیشگویی نهاد، بلکه اخبار از غیب است) کرده است، نه با هدف پیشگویی است، بلکه برای تقویت قلوب مؤمنان و نبروبخشیدن به انگیزههای آنان است. اگر در جایی به پدیدههای طبیعی پرداخته است، نه برای این است که گزارشی از مسائل علمی به دست دهد، بلکه برای توجه دادن به توحید و ارائه آیات خداشناسی است. اگر به احکام و قوانین پرداخته است، برای تنظیم رفتارها و روابط گوناگون مؤمنان است تا در پرتو یک نظام حقوقی و فقهی مترقی، به سعادت دنیایی و اخروی نائل شوند... بنابر این نباید انتظار داشت که قرآن، پر از پیشگوییهایی، آنهم به سبک و سیاق کاهنان و پیشگویان، باشد یا به صورت جزئی و ریز به ریز به پدیدههای طبیعی پرداخته و همچون کتابی علمی به نظریهپردازی روی آورد. ازآنجا که قرآن، کتاب هدایت و تعلیم اخلاق و حکمت است، به هر چیز چنان مینگرد که آیا این هدف متعالی را محقق میکند یا نه؟ موضوع قرآن انسان و هدایت اوست.[4] قرآن برخلاف کتاب های بشری که صرفا با یک هدف جزئی نگاشته می شود و این هم به خاطر محدود بودن دانش نویسندگان است، به همه موضوعاتی که برای هدایت انسان مفید و لازم است پرداخته و اتفاقا یکی از مهمترین وجوه اعجاز قرآن همین کشکول بودن و جامع بودن و به همه جا سرک کشیدن است. در میان کتابهایی که بشر نگاشته است کجا میتوان کتابی را یافت که همه موضوعات انسانی را در بهترین، موجزترین، رساترین و متقنترین صورت، آن هم فراتر از درک زمان و به گونهای که برای هر زمان و مکان و همه افراد، تازه و رافع نیازمندیهاشان باشد، تبیین کرده باشد و مجموعه نگاشتههایش بدون کمترین اختلاف و تعارض هدف کلان نویسنده را محقق گرداند، جز قرآن کریم!
اشاره به موضوعات گوناگون و انواع مباحثی که در این کتاب آسمانی بدان پرداخته شده است همه در راستاي هدايت انسان به سوی مبدأ هستی و سعادت ابدی او تنظيم شده است؛ به اين معنا که اگر قرآن به برخي از داستانهای پیشینیان اشاره دارد، به خاطر نکتهها و حکمتهای تربيتي و آموزشي داستان است که در راستاي هدايت مردم بيان ميشود. هم چنين مسائل علمي و احکام آن. براي مثال در سوره مؤمنون (آيه 12 ـ 14 ) به مراحل خلقت جنين اشاره ميکند. همه اینها برای آموزش توحید و توجه دادن به قدرت کامل و قاهر خداوند و تحریک حس قدرشناسی و تشویق به پرستش اوست. {فتبارک الله احسن الخالقين{ در اين جا نميتوان اين اشکال را مطرح کرد که چرا قرآن، به علوم پزشکي و جنينشناسي، به صورت ناقص و گذرا اشاره کرده است، چون چنین امری در راستای اهداف قرآن نیست، اما اشاره به مواردي از آن (که امروزه با علوم روز مطابقت دارد) برای تبیین خداشناسي را هموار ميکند. قرآن، کتاب قانون هدايت و اخلاق است نه قانون پزشکي، شهرداري و...
"کتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَي صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد".[5]
قرآن هدايت است به راهي که هم در اعتقادات، هم قوانين فردي و اجتماعي و هم از لحاظ اخلاقي، بهترين راه و استوارترين صراط است. "إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ"[6] و همين جامعترین، کاملترين و قويترين برنامهبودن قرآن، يکي از نشانههاي خاتميّت اسلام و معجزیت قرآن است؛ زيرا امکان اين که برنامهاي جامعتر، کاملتر و شايستهتر ارائه گردد، وجود ندارد و و هدايتي بالاتر و والاتر از قرآن امکانپذیر نیست. قرآن، هدايت محض است و در آن هيچ گونه ضلالت[7] راه ندارد و همان طور که نور، تاريکي را پس میزند و آن را از بين مي برد، قرآن نيز نابود کننده نادانيها وگمراهيها است[8].
وجوه اعجاز قرآن
متکلمان براي اعجاز، تعريفهاي گوناگوني آوردهاند. تعريف جامعي که ميتوان براي اعجاز ذکر کرد اين است که: "معجزه، نشان دادن امري بر خلاف عادت، همراه با دعوي نبوت است که کسي از عهده معارضه با آن برنيايد".[9]
تشخيص اعجاز
قرآن به عنوان معجزه جاویدان پیامبر خاتم، با شيواترين سبک و رساترين بيان و استوارترين محتوا، نخست بر عرب آن زمان عرضه شد، و این در حالي بود که برجستهترین مهارت عرب آن دوره، در هنرهای زبانی و بيان آنان متجلی بوده است و به همین خاطر، و به همین خاطر به خوبي تشخيص میدادند که اين سخن، نميتواند ساخته بشر باشد.
علامه طباطبايي(ره) در مورد اعجاز قرآن در بخشي از سخنان خود آورده است: فرد درس نخوانده و استاد نديدهاي که قرآن بر او نازل شده، از اين جهت که مدتها ميان مردم مانند يکي از آنان زندگي ميکرد و برتري محسوسي از نظر اطلاعات، نسبت به ديگران در او مشاهده نميشد و حقايق علمي و يا شعر و نثر مهمي از وي شنيده نشده بود و اين موضوع تا چهل سال، يعني دو ثلث عمر او، ادامه داشت و همچون سايرين به نظر ميرسيد، ناگهان کلمات و حقايقي آورد که بزرگان در برابر او زانو زدند و اديبان و سخنشناسان عرب در مقابلش عاجز ماندند[10].
سبک قرآن نه شعر است و نه نثر؛ شعر نيست براي اينکه وزن و قافيه ندارد. به علاوه شعر، معمولاً با نوعي تخيل، که تخيل شاعرانه ناميده ميشود، همراه است. قوام شعر به مبالغه و اغراق، که نوعي کذب است، جان میگیرد. در قرآن، تخيلات شعري و تشبيههاي خيالي وجود ندارد. در عين حال، نثر معمولي هم نيست؛ زيرا از نوعي انسجام و آهنگ و موسيقي برخوردار است که در هيچ سخن نثري تاکنون ديده نشده است. مسلمين همواره قرآن را با آهنگهاي مخصوصي تلاوت کرده و ميکنند، که مخصوص موسیقای قرآن است. هندسه کلمات در قرآن بي نظير است؛ کسی نتوانسته است حتی يک کلمه از قرآن را پس و پيش کند، بدون آنکه به زيبايی آن لطمه وارد سازد و نه کسي توانسته مانند آن را بسازد. قرآن از اين جهت مانند يک ساختمان زيباست که نه کسي میتواند با جابه جا کردن و تغيير دادن، آن را زيباتر کند و نه میتواند بهتر از آن و يا مانند آن را بسازد. سبک و اسلوب قرآن، نه سابقه دارد، که قبلا کسي با اين سبک سخن گفته باشد و نه لاحقه دارد، يعني کسي، با همه دعوتها و مبارزه طلبيهاي قرآن توانسته باشد با آن رقابت کند و يا از آن تقليد نمايد.
در قرآن، واژه هدايت، در قالب فعل يا به صورت اسم، بارها (حدود سيصد و بيست بار) تکرار شده است. علاوه بر این، واژههاي مشابهي مانند نور، رشد، صراط مستقيم و امثال آن نيز در جهت تبيين هدايت و راهنمايي انسان، در قرآن استفاده شده است. به يک معني ميتوان گفت: همه آيات قرآن در راستاي هدايت انسان بيان شده است؛ زيرا فلسفه ارسال رسل و انزال کتب و شرايع الهي، به ويژه آخرين و کاملترين آنها، هدايت و راهنمايي انسان است به سوي آن چه لايق او است و براي آن خلق شده است و بايد باشد و هوشیار کردن او نسبت به آن چه مانع رشد و تعالي و حضور او در صراط مستقيم است و او را از مقصد و غايت وجوديش دور ميسازد! از این رو قرآن با استفاده از حکمت و موعظه نیکو و جدال به احسن، انسان را به سوی کمال و سعادتش، که همان قرب الی الله است، هدایت میکند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج1، ذيل آيه 23 و24 سوره بقره.
2ـ التمهيد، آيت الله معرفت، ج4 الي 6.
3ـ علوم قرآني، آيت الله معرفت.
4ـ پيام قرآن، آيت الله مکارم شيرازي.
5ـ سايت طوبي www.tooba-ir.org
6ـ سايت انديشه قم www.andisheqom.com
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پينوشتها:
[1] . اسراء/9. ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم...
[2] . زمر/14. قل الله اعبد مخلصا له دینی...
[3] . نحل/44. ...وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس مانزل الیهم...
[4] . بقره/185...انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان...
[5]. ابراهيم / 1. "(اين) کتابي است که بر تو نازل کرديم تا مردم را از تاريکيها (ي شرک و ظلم و جهل) به سوي روشنايي (ايمان و عدل و آگاهي) به فرمان پروردگارشان درآوري به سوي راه خداوند توانا و ستوده".
[6]. اسراء / 9. "اين قرآن به راهي که استوارترين راههاست هدايت مي کند".
[7] . فصلت/42. لا یأتیه الباطل من بین یدیه و من خلفه...
[8] . اعراف/157... ویضع عنهم اصرهم و الاغلال اللتی کانت علیهم...
[9]. جعفري، يعقوب، تفسير کوثر، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول، ج3، ص295 به نقل از: کشف المراد، ص350 و شرح المقاصد، ج5، ص11.
[10]. موسوي همداني، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ پنجم، 1374ش، ج1، ص100.
پ
افزودن دیدگاه جدید