با توجه به گزارشهای موجود در روایات دینی، مبنی بر وجود انساننماهايی قبل از حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام به نام نسناس، چگونه ميتوانيم ثابت کنيم که ما از تکامل يا جهش آنها به وجود نيامدایم، بلکه آفرينشي مستقل داشته ايم؟
پاسخ :
نقد و بررسی:
خوب است که قبل از وارد شدن به مبحث آفرینش انسان، توضیحاتی درباره نسناس بدهیم که آیا اصلاً نسناسی وجود داشته است یا خیر؟ در باب نسناس روایات مختلفی وارد شده است و سند روایات به کسانی میرسد که ادعا میکنند یا نسناس را دیدهاند که به شکل یک موجودی بوده با یک دست، یک پا، یک چشم، غیره ...که این گزارشها به خودی خود قابل قبول نیست. نظر نهایی این است که اگر ما احادیث وارد شده درباره نسناس را بپذیریم، باید بگوییم آنها موجوداتی بودهاند از طایفه جن که نسل آنها با خلقت انسان و قبل از آن به خاطر فساد و خون ریزی در زمین منقرض شده است. یا این که بگوییم منظور از نسناس چنان که در برخی از روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است، صفتی باشد برای انسانهای گمراه و خلاف کار. 1 با این توضیحات مختصر مشخص شد که بحث نسناس در روایات دینی، دچار اختلاف و تناقضهایی است و با یقین و جزم نمیتوان ادعا کرد که موجوداتی به نام نسناس وجود داشتهاند. بهترین دلیل برای خلقت انسان و چگونگی خلقت او، قرآن کریم است. با بررسی آیات قرآن درباره چگونگی خلقت انسان مشخص میشود که نظریه جهش و تکامل مورد تأیید قرآن نیست؛ هر چند اگر مسأله تکامل یا جهش اثبات هم بشود، هیچ زیانی به ادله اثبات خدا و توحید وارد نخواهد شد.
1. جایگاه خلقت آدم از دیدگاه قرآن: مجموعه آیات وارده درباره آدم، آفرینش او در سه مرحله خلاصه میشود.
مرحله نخست، خاک متحول. در این مرحله انسان از خاک به گل ـ گل چسبنده ـ گل تیره رنگ، قالبریزی شده، چکیده گل، و گل خشکیده پایان میپذیرد.
مرحله دوم: تصویر: این مرحله از آفرینش انسان مربوط به صورتگری و تصویرپردازی ظاهری انسان پیش از دمیدن روح در کالبد اوست.
مرحله سوم دمیدن روح: در این مرحله با دمیدن روان و جان در کالبد او، به صورت موجود برتری در آمده است. آیات قرآن باز گو کننده این سه مرحله است و از این که از مرحله دیگری سخن نگفته است، میتوان گفت که ظاهر قرآن مثبت طرح مستقل در خلقت آدم است نه طرح مشترک. معنی ظاهر آن است از بازگو نکردن، مفهومی به دست میآید و آن این است که واسطهای ( که مؤید فرضیه تکامل باشد) در میان این مراحل وجود نداشته است.2
2. استاد مصباح یزدی دلیلی میآورند که با این دلیل مشخص میشود که خلقت انسان طرح مستقل بوده است. استاد در ذیل آیه 59 سوره آل عمران (إن مثل عیسی عندالله کمثل آدم، خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون) همانا مثل (خلقت) عیسی نزد خدا همچون مثل (خلقت) آدم ابوالبشر، است که خدا او را از خاک ساخت پس بدان (خاک) گفت بشری به حد کمال باش پس چنان گردد. میگوید: پس از سرکوب شدن بسیاری از مشرکان و گسترش دین اسلام، نصارای نجران هیأتی را برای مباحثه به مدینه فرستادند که «وفد نجران» نام دارند. آنان به مسجد آمدند و نخست عبادت خود را انجام دادند و سپس با پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به بحث پرداختند ـ شما فرزند که هستید؟ ـ عبدالله ـ موسی پسر که بود؟ ـ عمران ـ عیسی پسر کیست؟ بنابر روایت، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مکث کردند و آیه مذکور نازل شد به خوبی روشن نمود که حضرت عیسی ـ علیهالسلام ـ پدر ندارد و همان طوری که حضرت آدم پدر ندارد و از خاک به امر خدا موجود شده است. این استدلال به درستی نشان میدهد که اگر فرض کنیم حضرت آدم از نسل میانگینی بین خاک و خود و به صورت تکاملی، به وجود آمده بود، مثلاً از انسانهایی که عقل نداشتهاند، این استدلال نمیتواند استدلال تامی باشد؛ زیرا نصارای نجران میتوانستند بگویند حضرت آدم از نطفه حیوانی به وجود آمده است. اگر ما این استدلال را تمام بدانیم، که تمام است، ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم از نسل هیچ موجود دیگر به وجود نیامده است.3
3. آیه دیگری که میتوان از ظاهر آن استفاده کرد که خلقت انسان نخستین از خاک است این است که سوره سجده / 7 ـ 8 آفرینش انسان را از گل آغاز نمود، آن گاه نسل او را از چکیدههای آبی بی قدر مقدّر گردانید.
تفصیلی که این آیه بین آفرینش انسان نخستین (حضرت آدم) و نسلهای بعد قائل شده است به روشنی دلالت دارد بر این که نحوه آفرینش آنان با هم متفاوت است. اگر همه انسانها از «ماء مهین» خلق شده بودند که حضرت آدم هم جزء آنها محسوب بود، این تفصیل وجهی نداشت.4
4. آیهای که به روشنی بیان میکند که نسل همه انسانها به حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ و حوا بر میگردد، این آیه است: ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم.5 منظور از آفرینش مردم از یک مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به آدم و حوا است و بنابر این ریشه همه انسانها واحد است. پس نسب همه انسانهای فعلی به آدم و حوا است نه به موجودات دیگر؛ اگر از موجودی به نام نسناس یا هر موجود دیگر میبود، مطلب فوق را نمیفرمود.
5. دانشمندان علوم طبیعی و اسلامی دلایل زیادی بر رد فرضیه تکامل و جهش آوردهاند. یکی از دانشمندان میگوید: دانشمندان علوم طبیعی هم اشکالات فراوانی به نظریه تکامل ابراز کردهاند. آنان با استدلالات علمی، معتقدین این نظریه را محکوم نموده و از آنها مطالبه دلیل کردهاند. با تحقیق و تفحص اقوال دانشمندان، انسان به این نظر میرسد که نظریه تحول به ثبوت قطعی نرسیده است بلکه عدهای از دانشمندان علوم طبیعی، این نظریه را پذیرفتهاند و هم چنین عدهای از دانشمندان علوم طبیعی که اعتراض به این نظریه نمودهاند، کمتر از علمای دینی نبودهاند و تعداد آنها نیز زیاد بوده است.6
اثبات فرضیه تکامل و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی یا باید از طریق دلیل عقلی باشد و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه و غیر از این دو، راهی نیست. امّا از یک سوء میدانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل راهی نیست و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشههای آن در میلیونها سال نهفته است، کوتاه است.7
نتیجه:
با بررسی آیات قرآن کریم و اقوال دانشمندان به این نتیجه میرسیم که فرضیه تکامل از دیدگاه قرآن مردود است و نخستین انسان از خاک خلق شده است و واسطهای در بین نبوده است. اقوال دانشمندان علوم طبیعی هم دچار تضاد و تناقض است و هنوز به یک دلیل قطعی و متقن نرسیدهاند. این فرضیه همچنان در حد فرض و حدس و گمان است؛ در حالی که با حدس و گمان نمیتوان درباره یک شیئ اظهار نظر کرد. باید دلیل مستدل و متقن باشد. مضاف بر این که وجود موجودی به نام نسناس مورد تردید است، پس اول باید موضوع بحث ثابت شود تا درباره آن بحث شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بدايه المعارف الالاهيه، محسن خرازي، جلد اول، ص91، ناشر جامعه مدرسين.
2. آفرينش و انسان، علامه جعفري، ص65، موسسه نشر و آثار علامه جعفري.
3. معارف قرآن، (3 ـ 1) استاد مصباح يزدي، ص343، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره).
پينوشتها:
1. فرات کوفي، تفسير فرات کوفي، ص80.
2. سبحاني، مدخل مسائل جديد در علم کلام، قم، موسسه امام صادق(ع)، ص228.
3. مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن انسان شناسي، قم، انتشارات موسسه امام خميني(ره)، ص343.
4. همان، ص343.
5. حجرات / 13.
6. جعفري، محمد تقي، آفرينش انسان، موسسه نشر آثار علامه، ص65ـ66.
7. مکارم شيرازي، ناصر و جمعي از دانشمندان، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، ج11، ص84.
8. غرر الحکم، ترجمه محمد علي انصاري، ص404.
افزودن دیدگاه جدید