مظلومه ی شهیده: علی علیه السلام سکوت کرد، چرا شما سکوت نمی کنید؟!!
برادر سُنّى! تو مى گویى: اگر حق هم با على(ع) بود، چرا او از حقّ خود كوتاه آمد و سكوت كرد:
«اگر به فرضِ محال، چنین چیزى بوده است، على گذشت نموده و هیچ سخنى در این مورد نگفته است. اكنون بعضى از آدمهاىِ فضول، از طرف چه كسى وكیل دفاع شده اند؟».
حرف تو این است: على(ع) به خلافت ابوبكر و عُمَر رضایت داد و هیچ گاه به خلافت آن ها اعتراضى نكرد.
برادر سُنّى! این چه حرفى است كه تو مى زنى؟ كجا على (ع) از حق خود گذشت نمود؟ گویا تو كتاب هاى خودتان را هم نخوانده اى؟ من تعجّب مى كنم تو خود را از اهل سنّت مى دانى، ولى هنوز یك بار كتاب «صحیح مسلم» را به صورت كامل نخوانده اى؟
كتاب صحیح مسلم، یكى از بهترین كتاب هاى شماست، دانشمندان اهل سنّت به مطالبى كه در این كتاب آمده است، اعتماد زیادى دارند.
از تو مى خواهم جلد سوم این كتاب را باز كن و صفحه 1378 را بخوان! در آنجا ماجراى گفتگوى عُمَر با على (ع) و عبّاس (عموى پیامبر) ذكر شده است.
گوش كن! عُمَر به على (ع) و عبّاس مى گوید:
«شما ابوبكر را دروغگو، گنهكار، فریب كار و خیانت كار دانستید، اكنون نیز مرا دروغگو و گنهكار و فریب كار و خیانت كار مى دانید».
(صحیح مسلم، ج 5، ص 152؛ و السنن الکبری، ج 6، ص 298؛ و فتح الباری، ج 6، ص 144؛ و کنز العمّال، ج 7، ص 241)
در اینجا عُمَر، خودش اعتراف مى كند كه على (ع) هر دو خلیفه بعد پیامبر را دروغگو و خائن و گنهكار و خیانتكار مى داند، آیا باز هم مى توان گفت كه على (ع) از حقّ خود كوتاه آمد و گذشت نمود؟
* * *
تو مى گویى على(ع) از حق خود گذشت، پس این نامه چیست كه على (ع) براى ابوبكر نوشته است؟ از تو مى خواهم این نامه را با دقّت بخوانى:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ
به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشیر خود همه شما را به سزاى كارهایتان مى رساندم.
من همان كسى هستم كه با لشكرهاى زیادى جنگ كرده و آن ها را شكست داده ام. آن روزى كه من مرد میدان بودم شما در گوشه خانه در آسایش بودید. شما مى دانید كه من نزد پیامبر چقدر عزیز بودم.
اگر من سخنى بگویم، مى گویید كه على حسادت مى ورزد.
اگر سكوت كنم خیال مى كنید من از مرگ مى ترسم.
من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم، آیا یادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم. (الاحتجاج، ج 1، ص 127)
من وقتى این نامه را براى اوّلین بار خواندم، با خود فكر كردم كه چرا على (ع) این سخنان را در حضور ابوبكر نگفت. چرا این سخنان را در نامه اى نوشت و براى ابوبكر فرستاد؟ او مى توانست به راحتى با ابوبكر دیدار كند، امّا او مى خواست تا این نامه، سند مهمّى براى اعتراض او باشد. آرى! تأثیر یك متن نوشته شده، خیلى بیشتر از گفتار است!
على (ع) براى ابوبكر نامه نوشت و فریاد اعتراض خود را براى همیشه تاریخ بیان كرد. على (ع) سكوت كرد، امّا سكوت او نشانه رضایت از خلافت ابوبكر و عُمَر نیست، راز سكوت او چیز دیگرى است، این سخن زیباى او را بشنو:
«به خدا قسم، اگر از تفرقه میان مسلمانان و بازگشت دوباره كفر و نابودى اسلام نمى ترسیدم، با دشمنان خویش به گونه اى دیگر برخورد مى كردم!».
(الاستیعاب، ج 2، ص 497؛ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 306)
على(ع) صبر مى كند تا اسلام عزیز باقى بماند، دین خدا حفظ شود و نام و یاد پیامبر از یادها نرود!
اكنون معلوم شد مولاى ما در دفاع از حق خود تلاش كرده است و هیچ گاه از حق خود چشم پوشى نكرده است، ما هم به او اقتدا مى كنیم و حقایق را بیان مى كنیم.
افزودن دیدگاه جدید