سینه زنها ســـینه ها آماده ی آه دمادم

رسیده عید و دلها شاد و خرم  همه در فکر دیدارند با هم  همه آماده اند سفره بچینند  به فکر سفره های هفت سینند  منم در سفره دارم هفت سین را  ولی توام شده با داغ زهرا  بود سین نخستین سیلی کین  به روی مادرم با دست سنگین  ببین بر سفره سین دومم را  که سویی نیست در چشمان زهرا  بگویم سین سوم تا بسوزی  که مادر سوخت بین کینه توزی  ازین ماتم دل حیدر غمین است  که سین چهارمم سقط جنین است  به روی سفره سین پنجم این است  سر سجاده اش زینب حزین است  شده سفره پر از اشک شبانه  ششمین سین مانده سوت و کور خانه  چه گویمای عزیز از سین آخر  بود آن سینه مجروح مادر ...

سینه زنها ســـینه ها آماده ی آه دمادم

چشمهاآماده ءسیلاب غم بااشک نم نم  

دستها بالا و پایین میرود هنــــــگام روضه 

گاه برصورت زنان گاهی به زانویی که شدخم

شد بهار روزگاران شد خزان عمر زهرا 

سفره ی نوروزی ما چیده شد با سینی غم 

سفره ما را بچین از سور و ساط حزن و ماتم


سین اول سید السادات مظلوم دوعالم

 


سین دوم سینه پرخون از جفای خصم ,خسته

سینه ای از ضرب مسمارو دری بشکسته در هم


سینسوم سین سردرد از نوای تازیانه

سینسردردی که دارد از زمین سرد و محکم


سین چارم سیلی سنگین نامرد مدینه

اجر ومزد خون دلهایی که شد بر قلب خاتم


سین پنجم سین سیمای کبود یاس حیدر

سین سیمایی که پوشانیده شد از چشم محرم


پیچک دیوار شد یاسی که در دل غنچه ای داشت

سین شش سقط گل ششماهه ای نازاده پر غم


سین هفتم سفره دار سفره ی  مستی عشاق

فاطمه با  فاطمیه  مادر ماه محرّم

افزودن دیدگاه جدید