عقاید قادیانیه:

عقاید:

به خاطر اهمیت ادعای نبوت غلام احمد، همه ی نویسندگانی که در موضوع اثری نگاشته اند از جمله ابوالاعلی مودودی (م 1979) در کتاب ما هی القادیانیة، احسان الهی ظهیر (م 1407) در القادیانیة دراسات و تحلیل، ابوالحسن ندوی (م 1420) در القادیانی و القادیانیة، عبدالله سلوم در القادیانیة و الاستعمار الانجلیزی، مصباح الدین زاهدی در القادیانیة و خطرها علی الاسلام و جمعی از علمای پاکستان در موقف الامة الاسلامیة من القادیانیة و اسمیت در مدخل احمدیه در دائرة المعارف اسلام، چاپ لیدن که در دانش نامه ی ایران و جهان، ج 10 ترجمه و چاپ شده است و بروش (1) در مدخل احمدیه در دائرة المعارف دین، ویراسته الیاده و نیز یوهانان فریدمن در مدخل احمدیه در دائرة المعارف جهان اسلام معاصر از انتشارات آکسفورد، به بحث ادعای نبوت غلام احمد پرداخته اند و کمتر به مباحث دیگر نظر داشته اند، لذا به اختصار بعضی از عقاید دیگر آنها را براساس کتاب دیباچه ی تفسیر القرآن نوشته محمود احمد می آوریم:

 

1. صفات الهی: احسان الهی ظهیر در القادیانیة نسبت تجسیم و تشبیه به قادیانیه داده، آنان را جزء مجسمه می داند، (2) ولی محمود احمد در دیباچه ی تفسیر القرآن می نویسد:

«تشابه میان صفات خدا و صفات اشیاء، ظاهری و سطحی است؛ مثلاً خدا وجود دارد و انسان وجود دارد، اما کلمه ی وجود به صورت یکسان در هر دو مورد دلالت ندارد... صفات خدا با هیچ شیء یا پدیده ی دیگر سهیم نیست... هیچ شیء یا وجودی شباهت واقعی به او ندارد...» (ص 550 - 552) از این عبارت همان اشتراک لفظی وجود در نزد بعضی از متکلمان و عرفا به دست می آید و نمی توان تجسیم را به خاطر چند کلمه ی متشابه، به آنان نسبت داد. وی همچنین می نویسد: «چیزی را که خلاف عقل و خرد است، نمی توان به خدا نسبت داد» (528).

 

2. رؤیت الهی؛ «خدا با چشم دیده نمی شود؛ چرا که ذاتاً با اشیاء مادی متفاوت است» (ص 556).

 

3. اختیار انسان؛ «انسان در برابر اعمال خود، مختار و مسئول است، ولی دامنه ی این اختیار محدود و تا حدی جبر بر او حاکم است. » (ص 520 و 523 و 582 و 586).

 

4. قرآن؛ «قرآن مصون از تحریف است و در آن تحریفی صورت نگرفته است» (ص 511) وبنابر نظر عزیزاحمد، قائل به خلق قرآن هستند (تاریخ تفکر اسلامی در هند، ص 47).

 

5. ختم نبوت؛ «قرآن به شدت رد می کند که وحی با پیامبر اسلام ختم شود، بلکه خدا به سخن گفتن با بندگان برگزیده ی خود ادامه می دهد» (ص 166 - 167 و 522) «شریعت پیامبر اسلام تا آخرالزمان هست، ولی مردانی ظهور می کنند که نور وحی را از پیامبر می گیرند و در هیئت مصلحان ظاهر می شوند و در صورت ازدیاد فسق و فجور، پیامبری ظهور می کند» (ص 589)...

 

6. خلود در جهنم؛ «عذاب جهنم دائمی نیست و کافرترین انسان ها پس از چندی مجازات شدن سرانجام به رستگاری می رسند». (ص 559 و 525)

 

7. بیان تکلیف؛ «تکلیف بلا بیان قبیح است». (ص 527)

 

8. معجزات؛ «قرآن هیچ معجزه ای را به پیامبران نسبت نمی دهد و خبردادن از غیب، از معجزات پیامبران است». (ص 529، «قرآن از نسبت های جاهلانه به پیامبر از قبیل زنده کردن مرده ها، متوقف کردن حرکت ماه و خورشید و رودها و کوه ها خودداری فرموده است. مطالبی از این قبیل افسانه است. آنچه در قرآن آمده، به معنای مجازی آن به کار رفته است، نه حقیقی» (ص 533 - 534). این مطلب یکی از نکات عجیبی است که در گفته های محمود احمد یافت می شود؛ چرا که پدرش غلام احمد نیز ادعا می کرد که مرده را زنده می کند و به ادعای خود، دشمنانش را می کشد. (3)

 

9. تجرد روح؛ برخلاف فلاسفه، روح را مجزا از بدن ندانسته و قائل است که «تولد روح از تولّد جسم جدا نیست و تغییراتی که باعث رشد جسم است، موجب تولّد روحانی می شود» (ص 545 - 547)

 

10. قدمت انسان؛ «به تصریح قرآن قبل از زمان آدم نیز، انسان وجود داشته است و انسان قبل از آدم، چندین مرحله از مراحل تکامل را طی کرده است». (ص 578)

 

11. جن؛ «منظور از جن در آیات قرآن موجودات نامرئی نیستند، بلکه این تعبیر به دسته ای از انسان ها اطلاق می شود». (ص 579)

 

12. زندگی پس از مرگ؛ «پس از مرگ، روح انسان کالبد دیگری می یابد که متناسب با آن عالم است. کالبدی روحی که دارای استعدادهای خاصی برای درک زیبایی های صفات خداوند است. روح های کامل وارد حالتی که آن را بهشت می نامند، می شوند و روح های ناکامل در وضعیتی به نام دوزخ قرار می گیرند و این وضعیت شفای آن روح های بیمار را سبب می گردد تا این که تمام روح های بیمار داخل بهشت می شوند و دوزخ از میان برداشته می شود. همه ی لذات در آن عالم، روحی و معنوی است» (ص 588).

 

از نکات قابل توجه در این کتاب این است که می گوید، طوفان نوح تمام دنیا را فرانگرفته است. (ص 22) و عیسی معلمی جهانی نیست. (ص 26 - 30 و 183) و در توضیح آیه ی 117 - 119 سوره ی مائده (ای عیسی آیا تو به انسان ها گفتی که به جای خدا، من و مادرم را خدای خود قرار دهید؟) (4) می نویسد: «عیسی مرده است و در آسمان ها به سر نمی برد». (ص 189) که معلوم نیست از کجای آیه، این مطلب به دست می آید! !

 

13. جهاد؛ «اسلام تهاجم را توصیه نمی کند و آن را منع کرده است، ولی می گوید هرگاه خودداری از جنگ، صلح را به خطر اندازد، به جنگ بپردازید. حمله به اماکن مذهبی ممنوع است. هرگاه دشمن فعالیت های مذهبی را آزاد گذاشت، جنگ باید متوقف شود». عزیز احمد به نکته ای در این زمینه اشاره کرده، می گوید: «در نظام سیاسی شدیداً از حاکم حمایت می کنند و منع جهاد در پرتو آن معنا می یابد». (تاریخ تفکر اسلامی، ص 48)

 

گفتنی است که قادیانیه نماز، روزه، حج و بقیه ی اعمال عبادی را قبول دارند (ص 527 و 538) و اینکه احسان الهی ظهیر حج قادیانیه را شرکت در اجتماع سالیانه ی قادیانیه در قادیان می داند، صحیح نیست. البته قادیان برای آنها، مثل مدینه برای مسلمانان، ارج و قرب دارد. همچنین زکات برای محصولات کشاورزی ده درصد و برای تجارت، دو و نیم درصد است. (ص 539) و ربا، قمار و مسکرات نیز نزد آنان حرام است (ص 540 و 544).

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشتها:

1) Brush

2) القادیانی و القادیانیة، ص 326، جمع آوری سید عبدالماجد الغوری، چاپ دار ابن الکثیر .

3) ر . ک . دائرة المعارف اسلام، ج 1/301 . مع الاسف مترجم در دانشنامه ایران و اسلام این جمله را خوب ترجمه نکرده است .

4) و اذ قال الله یا عیسی ابن مریم ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله، قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق».

افزودن دیدگاه جدید