ندای غیبی در منزل اول به سوی شام
پس از آنكه عبيد الله زياد سر امام عليه السّلام را براى يزيد بفرستاد، امر كرد زنان و كودكان آن حضرت را برگ سفر ساختند و على بن الحسين عليهما السّلام را امر كرد غلى بر گردن نهادند و در دنبال سر با مخفر بن ثعلبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن بفرستاد. رفتند تا به آن مردمى كه سر راه برده بودند، رسيدند و على بن الحسين عليهما السّلام با كسى سخنى نگفت تا به دمشق رسيد.
و از كتب شيعه و سنّى روايت شده است كه:
حاملان آن سر مقدّس در اول منزل كه فرود آمدند، به شرب و نشاط نشسته بودند كه دستى از ديوار پديدار شد و قلمى آهنين داشت و چند خطّ به خون نوشت:
أ ترجو أمّة قتلت حسينا شفاعة جدّه يوم الحساب
بيم و هراس آنها را بگرفت و از آن منزل كوچ كردند.
و در تذكرهء سبط از ابن سيرين روايت كرده است كه:
سنگى يافتند كه پانصد سال پيش از بعثت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آن به خطّ سريانى نوشته بود، به عربى نقل كردند: أ ترجو امّة البيت.
و سليمان بن يسار گويد: سنگى يافتند بر آن نوشته بود:
لا بدّ ان ترد القيامة فاطم و قميصها بدم الحسين ملطّخ
ويل لمن شفعاؤه خصماؤه و الصّور في يوم القيامة ينفخ
البتّه روز قيامت فاطمه عليهما السّلام بيايد و پيراهنش آغشته به خون حسين عليه السّلام باشد.
واى بر كسى كه دشمن وى بايد شفاعت او كند، در وقتى كه صور قيامت دميده شود.
و از تاريخ خميس نقل است كه:
روانه شدند در راه به ديرى رسيدند، فرود آمدند تا بخوابند، نوشته اى بر ديوار دير ديدند:
أ ترجو امّة البيت.
راهب را پرسيدند از آن خط و نويسنده آن، گفت: اين خط پانصد سال پيش از آنكه پيغمبر شما مبعوث شود، اينجا نوشته بود.
افزودن دیدگاه جدید