آموزه ی تثلیث از کجا وارد دین مسیحیت شد؟
سوالی از مسیحیان باید پرسیده شود این است که آیا میدانند اعتقاد تثلیث از کی و توسط چه کسانی وارد آموزه مسیحیت شده؟
جواب این سوال بر عهده مسیحیان عزیز است ولی برای ما بد نیست اشاره ای به تاریخ آن بکنیم.
برای پاسخ به این پرسش باید کمی به عقب رفت.
حضرت عیسی خودش از کسانی بود که به شریعت موسی پایبند بود . در تعالیم او، توحید و یگانگی خدا، به همان مفهومی که برای یهودیان شناخته شده بود، اهمیت خاصی داشت. او خود را بنده و فرستاده ی خداوند می دانست که برای راهنمایی گوسفندان گم شده ی اسرائیل آمده است.
با وجود این، مسیحیت از مذهبی یکتاگرایانه و شریعت مدار، به الهیات عیسی ـ خدایی و تثلیث تغییر مسیر داد. در این تغییرات نقش پولس به عنوان اولین و مهم ترین عامل تغییر، معرفی شده است. او که هم با مذهب یهود آشنایی داشت و هم فلسفه ی یونانی را آموخته بود، به خوبی می توانست با آمیختن عناصر مهم فرهنگ های یونانی با مسیحیت در جلب نظر یونانیان به دین جدید موفقیت کسب کند. از سوی دیگر، فلسطین در آن زمان چهار راهی بود که اندیشه های شرک آلود از مصر، ایران، هند و روم به آنجا راه می یافت. هم پولس و هم پدران اولیه کلیسا به راحتی می توانستند با جذب عناصر بیگانه، دین جدید را برای غیر یهودیان قابل پذیرش کنند. به گفته ی ویل دورانت، افکار مربوط به تثلیث خدا، روز بازپسین داوری و پرستش مادر و کودک از مصر به مسیحیت انتقال یافت و مذهب تئوزونی که مذاهب نو افلاطونی و گنوسی را به وجود آورد، مایه ی ابهام دین مسیح شد. از سوریه داستان رستاخیز آدونیس، از ترکیه پرستش دیونوسوس، (خدای میرنده و نجات دهنده) و از ایران اعتقاد به دوران های هزار ساله ی حکومت و برخی اعتقادات دیگر به مسیحیت راه یافت.(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 697)
اصطلاح پسر خدا در قدیم بسیار معمول بود و بسیاری از پادشاهان خود را پسر خدا می نامیدند. فرعون مصر یکی از نمونه های بارز باستانی است که پسر هوروس، پسر خورشید و پسر آتن نامیده می شد و خود را فرزند خدای بزرگ دوران خویش می دانست. قصه ی مرگ یا مصلوب شدن مقدسین، تحمل درد و مصیبت و بالاخره رستاخیز آنان در بسیاری از مذاهب و روایات اساطیری قدیم دارای نمونه های فراوانی است.
یکی از ادیان اسرار آمیزی که در مسیحیت و بخصوص شعایر آن تأثیر عمده ای داشت را میترائیسم باید نامید. این دین که از مذاهب قدیم آریائیان سرچشمه گرفته بود و پس از امتزاج با دین ایرانیان رنگ زرتشتی به خود گرفته، در روم به صورت یکی از ادیان اصلی و عمومی رومیان درآمد.(جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 474)
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان توضیح می دهد که دوان در کتاب خرافات و تورات و نظایر آن از مکاتب دیگر می نویسد: هنگامی که دیده را به مملکت هند بدوزیم می بینیم بزرگ ترین و مشهور ترین روش عبادتی آنان همان، تثلیث، یعنی سه بودن خدای واحد است.
اقنوم های سه گانه نزد آنان برَهما، ویشنو و سیوا است. آنان عقیده داشتند که این اقنوم متحد بوده از هم انفکاکی ندارند و به گمان خود، آن سه را خدای واحد می دانستند. سپس متذکر می شود که برهما نزد آنان أب و ویشنو، ابن و شیوا نیز روح القدس است. بعداً می گوید: آنان شیوا را کرشن می خوانند. کرشنا به معنای پروردگار نجات دهنده و روح بزرگی است که از او ویشنو متولد می شود. ویشنو همان خدایی است که به لباس ناسوت و صورت انسانی مجسم شده، به زمین آمد تا مردم را نجات دهد. وی همچنین می نویسد: هندی ها اقنوم سوم را به صورت کبوتر می کشیدند، چنان که ناصری هم آن را به همان شکل نشان می دهند. دوان می نویسد: کشیشان و روحانیون معبد منفیس در مصر ثالوث مقدس را به شاگردان چنین تعلیم می دادند: اقنوم اول دوم را آفرید و اقنوم دوم هم سوم را. بدین ترتیب، ثالوث مقدس پایان یافت.
مانند چیزی که مسیحیان می گویند که عین لفظ کتاب مقدس است( هستی هر چیزی به واسطه ی کلمه است و کلمه از خدا صادر شده، خودش همانا خداست. این قسمت عین عبارتی است که انجیل یوحنا با آن شروع می شود(.
به گفته ی دوان، قانون فدا هم نزد هندی های بت پرست و غیر آن سابقه ی طولانی دارد. هندی ها عقیده دارند که کرشنا اولین فرزندی است که برای شستن کناهان انسانها به زمین آمد. او با دادن قربانی آدمی را نجات بخشید.
در تاریخ از دو شخص در راس این اعتقادات، سخن به میان می آید. اول شخص در وارد کردن عقاید بیگانه، پولس است که با آمیختن آموزه های مسیحی با عقاید یونان و روم در پیشرفت دین جدید در بین ملل مشرک نقش اساسی ایفا کرد و دوم نفوذ فرهنگی کنستانتین کبیر است که در زمان وی مسیحیت مذهب رسمی گردید.
افزودن دیدگاه جدید