سرنوشت ابلیس چیست؟ آیا به جهنم می رود؟
در آیات متعددی از قرآن مطرود و رانده بودن ابلیس از درگاه الهی بیان شده است:
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ؛[نحل/۹۸]هنگامى كه قرآن مىخوانى، از شرّ شیطان مطرود، به خدا پناه بر.»
«وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجیمٍ؛[تکویر/۲۵] و آن سخن، سخن شیطان رجیم نیست.»
«قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجیمٌ؛[ص/۷۷] گفت: از اینجا بیرون شو كه تو مطرودى.»
و همچنین روشن است که تمرد ابلیس از سجده بر آدم، نشانه کفر او و تکبرش در مقابل خدای متعال بوده است:
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرینَ؛[بقره/۳۴] و به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده كنید. همه سجده كردند جز ابلیس، كه سرباز زد و برترى جست. و او از كافران بود.»
و از سوی دیگر می دانیم که ابلیس، راه خود را تغییر نمی دهد. و همچنان پیشوایی گمراهان و کافران را به عهده دارد، تا اینکه مهلت الهی او تمام شده، و گردنش زده شود:
«قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُونَ* قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِینَ* إِلىَ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ؛[الحجر، آيات ۳۶ الي ۳۸] گفت: اى پروردگار من، مرا تا روزى كه دوباره زنده مىشوند مهلت ده. گفت: تو در شمار مهلت یافتگانى. تا آن روزى كه وقتش معلوم است.»
حضرت صادق علیه السّلام درباره آیه «قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»[سوره ص، آیات ۸۰ و ۸۱]می فرمایند: (این وقت معلوم) روز قیام قائم ماست. وقتى خداوند او را برانگیخته میكند (و آماده قیام است) در مسجد كوفه است. در آن وقت شیطان در حالى كه با زانوهاى خود راه میرود، بآنجا مىآید، و میگوید: اى واى از خطر امروز! قائم پیشانى او را گرفته و گردنش را میزند. آن موقع روز وقت معلوم است. كه مدت او بآخر میرسد.[۱]
پس ابلیس سرانجام به عنوان رهبر گمراهان، مهلتش پایان می یابد. و روشن است که رهبر گمراهان، پیشاپیش آنها وارد جهنم می شود:
«یَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ [اسراء/۷۱] روزى كه هر گروه از مردم را به پیشوایانشان بخوانیم.»
اما اینکه عده ای تصور می کنند، اعمال شیطان در نهایت، نتایج خیری داشته و سبب شده است که مدعیان ایمان محک زده شوند و جلوه های زیباتری از ایمان مومنان به نمایش در بیاید، دلیلی بر زیبا بودن عمل شیطان نیست.
اگر چه تضادها سبب شناخت می شود و این تاریکی و سایه است که معنای نور را برای ما روشن می کند، اما نباید به جای علاقه به نور، علاقه مند به ظلمت شویم!
قطعا خلقت خدا، بسیار زیبا و نیکو است و کسی که نگاه جامع داشته باشد، زیبایی آن را می یابد. اما این حکم به زیبایی، برای مجموع است و نمی تواند برای همه اجزاء صادق باشد.
به عنوان نمونه، یک خانه عالی، باید سیستم فاضلاب و توالت خوبی داشته باشد. اما هیچ کس، توالت را محلی مطبوع و قابل سکونت نمی داند.
این حکم در جای جای هستی صادق است. اگر رذالت سپاهیان یزیدی نبود، جلوه های عالی ایثار و ایمان کربلائیان تجلی نمی یافت. اما آیا عاقلی می تواند یزید را جزئی از این زیبایی بشمار آورد؟
[۱]. مهدى موعود-ترجمه جلد سیزدهم بحار، متن، ص: ۱۱۳۶.
افزودن دیدگاه جدید