آیه مباهله، آیه ای صریح بر رسالت پیامبر
از جمله آياتى كه به اتفاق مسلمين در مورد پيغمبر، على، فاطمه، حسن و حسين عليه السلام نازل شده، آيه 61 آل عمران است (فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبين).
اين آيه يكى از دلايل بسيار قوى و صريح براى رسالت پيغمبر اكرم است، زيرا پيشنهاد مباهله از طرف آن حضرت بود و اگر آن حضرت به دعوت خود مؤمن نبود، اين دعوت يك انتحار واقعى و اظهار نقطه ضعف و سند بطلان رسالتش به شمار مى رفت.
بر همين اساس واقع امر از دو حال بيرون نبود، يا نفرين نصاراى نجران در حق آن جناب مستجاب مى شد و يا آنكه نفرين نصارا و هم پيغمبر صلى الله عليه و آله هر دو عاطل و بى ثمر مى گشت. در هر دو صورت بطلان ادعاى آن حضرت آشكار و مسلم بود و هيچ خردمندى كه به دروغ مدعى نبوت باشد، چنين پيشنهادى نخواهد كرد، مگر اينكه دعوت و ادعاى او بر حق بوده و به استجابت دعاى خود و هلاك دشمن اطمينان داشته باشد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله با كمال شجاعت و صراحت پيشنهاد مباهله نمود و اين دليل نبوت است؛ از طرفى شركت دادن على، فاطمه، حسن و حسين عليه السلام در مباهله كه حتما به امر و دستور خدا بوده نيز دليل بر اين است كه اين چهار نفرى كه با پيغمبر حضور يافتند، شايسته ترين و گرامى ترين خلق و در پيشگاه احديت و پيامبر از همه عزيزتر و محترم تر و گرامى تر هستند.
در حقيقت آيه مباهله اعلان جلالت مقام و تقرب خاص آنها به خداوند متعال است.
بنابراين شركت حسين عليه السلام در چنين مراسم با اهميت تاريخى و قرآنى همچنين همراهى وى با پيغمبر صلى الله عليه و آله در ميان آن همه مسلمان كه در آن روزگار وجود داشتند - از صغير و كبير، مرد و زن، صالح و اخيار صحابه از قبيل سلمان و ابى ذر - فضيلتى بزرگ و مقامى است بسيار ارجمند.
و جريان مباهله بين ياران پيامبر از چنان اهميت والائى برخوردار بود كه سعد بن ابى وقاص آن را به رخ معاويه كشيد، و هنگامى كه معاويه گفت: چرا على را سبّ نمى كنى؟ گفت: به علت سه چيز و آيه مباهله را يكى از آنها بيان كرد و گفت كه پيامبر پس از نزول آيه مباهله تنها از فاطمه و حسن و حسين و على دعوت كرد و سپس فرمود ((اللّهمّ هولاء أهلى)) خدايا! اينها خاصان و اهل بيت من هستند.
(تفسير نمونه، ج 3، ص 442)
افزودن دیدگاه جدید