فضايل امام حسين (علیه السلام) از زبان دشمنان: 18 - اقرار دشمن به فضل حسين (علیه السلام)
دومين مهره پليد يزيد، شمر، به هنگام صدور فرمان هجوم ددمنشانه به اردوگاه نور، از آن حضرت اينگونه تجليل كرد كه:
((او قهرمان گرانقدر و هماورد بى همتايى است كه كشته شدن به دست او افتخار است و نه مايه عار، ((إنّه كفو كريم))( بحارالانوار، ج 45، ص 51)
و نيز مهره پليدى از سپاه دشمن كه به كشتن او كمر بسته بود، خود آن حضرت را تجليل مى كرد كه:
((هان يا حسين! تو را خواهم كشت با اينكه نيك مى دانم كه خداى بزرگ، دشمن من خواهد بود.))( بحارالانوار، ج 45، ص 56)
و نيز نيزه دار سر مقدسش به هنگام ورود به كاخ شوم ابن زياد: اينگونه ناخواسته حق به زبانش جارى شد و پيشواى انسانيت را ستود:
املأ ركابى فضة و ذهبا إنى قتلت السيد المحجبا
قتلت خير الناس أمّاً و أباً و خيرهم إذ ينسبون نسبا
ركابم را از طلا و نقره لبريز ساز، چرا كه جنايت بزرگى به نفع شما كرده ام و براى بقاى ستم شما، بزرگمردى گرانمايه و بى نظير را به خاك و خون كشيده ام.
آرى! من فرزند بهترين پدر و والاترين مادران گيتى را كشته ام.
كه ابن زياد نيز، بى درنگ حكم اعدام او را صادر كرد.
(بحار الانوار، ج 44، ص 322؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 390؛ كامل ابن اثير، ج 2 ص 573)
و نيز شقاوت پيشگانى كه پيكر مقدسش را پايمال ساختند، با نظم و نثر شخصيت والاى او را ستودند.
(بحار انوار، ج 45، ص 59)
و شگفت انگيزتر از همه اين بود كه يزيد عنصر خودكامه اموى، در حالى كه سر نورانى آن حضرت در برابر ديدگانش بود، به ناچار به ستايش و احترام آن حضرت پرداخت و بر دشمنان خونخوارش لعن و نفرين كرد.
( بحار الانوار، ص 131؛ ارشاد مفيد، ج 2 ص 119)
افزودن دیدگاه جدید