تير از بس كه خورده بود حسين

تير از بس كه خورده بود حسين

بر تنش مثل پيرهن شده بود

نيزه هاشان تمام شد كم كم

موقع سنگ ريختن شده بود

نفسش بين راه بر ميگشت

موقع دست و پا زدن شده بود

بودم اما جلو نمي رفتم

شمر آنقدر بد دهن شده بود

تكه اي را ربود هر كس كه

روبه رو با حسين ِمن شده بود 

هرچه كردند رو به قبله نشد

يعني آنقدر پاره تن شده بود

زير انداز خانه هاي دهات

كفن شاه بي كفن شده بود

افزودن دیدگاه جدید