بارم این بار درِ خانه ی یار افتاده
بارم این بار درِ خانه ی یار افتاده
راه گمراه سر کوی نگار افتاده
من همانم که ز مقدار و عیار افتاده
بی قراری که به یک گوشه کنار افتاده
با کریمان سخن از فقر گزاف است گزاف
صحبت از بنده ی درمانده خلاف است خلاف
من شنیدم به حرم روی سیه عیبی نیست
نزد غفار دو صد کوه گنه عیبی نیست
به حرم آمدن مانده ز ره عیبی نیست
آنکه عمر را ز گنه کرده تبه عیبی نیست
عیب آنست که نومید ز رحمت بشوم
خوف دارم که گرفتار به نقبت بشوم
عیب آنست که با یار دلم کار نداشت
عیب آنست که این گمشده اقرار نداشت
عیب آنست که از غم دل من یار نداشت
عیب آنست که این جسم خریدار نداشت
افزودن دیدگاه جدید