دریای من ! به ساحل چشمم کران بده

دریای من ! به ساحل چشمم کران بده

بر خاکِ تشنه کامِ عطش خیز ، جان بده

 

یک عمر از نگاه تو نیرو گرفته ام

این بار هم تو خواهر خود را توان بده

 

ای من فدای اشک غریبانه ات حسین !

سهم مرا از این فیض بیکران بده

 

بگذار پیش مرگ تو باشم عزیز دل !

دیگر کسی نمانده به جز من؛ امان بده

 

جانم به لب رسیده و بشکن سکوت را

از مهر و لطف ،گوشه ی چشمی نشان بده 

 

سهم کبوتران مرا هم از این عروج

پرواز تا کرانه هفت آسمان بده

 

احرامیان پور


افزودن دیدگاه جدید