گفتگو با مستبصر الجزائری : خانم دکتر فضیلة قسام
از چه طریقی با مذهب اهل بیت(ع) آشنا شدید؟
ــ آشنایی من با مذهب از طریق سیاست رایج در عرصه جهانی بود، بعد از آن درهای تشیع به روی من باز شد که ابتدای آن با انقلاب اسلامی ایران بود و ما اخبار مربوط به آن را از رسانه های مختلف آن زمان مثل روزنامه و رادیو و ... پیگیری می کردیم. در آن سال ها دانشجو بودم و با دانشجویان شیعه آشنا شدم. آنها از ملیت های مختلف مثل ایرانی و لبنانی و... بودند. اینجا بود که با افکار جدید روبرو شدم.
سپس وارد مرحله پژوهش و تحقیق در کتاب ها شدم تا حقیقت پنهان را بشناسم بگونه ای که بعد از ساعت درسی دانشگاه، دائما در راه کتابخانه ها بودم و کتاب های فقهی و دینی را که در آن زمان بسیار کمیاب بود، انتخاب می کردم.
سال 1988 به زیارت حضرت زینب(ع) رفتم. آنجا و در خلال ملاقات هایی که با علما داشتم، یقینم به اهل بیت عترت(ع) افزون شد. علما به بیان و توضیح مسائلی پرداختند که دین را به من شناساند و به این باور رسیدم که شیعه حق است و به مذهب جعفری گرویدم.
پس از این دوره، با لطف خدای متعال با همسرم که یک شیعه بود ازدواج کردم و پس از آن ـ به طور دقیق ابتدای دهه نود قرن بیستم ـ برای ادامه تحصیل به فرانسه سفر کردیم و موفق به اخذ دکترای فیزیک شدم.
الان استاد فیزیک، ریاضیات و شیمی ... هستم. بخاطر مسأله حجاب، متأسفانه نتوانستم آنجا مشغول به کار شوم.
ــ وارد بحث جستجو از مذهب حق شدید. چه شد که اندیشه ات در ساحل اهل بیت(ع) توقف کرد؟
ــ مسأله فقط مسأله اندیشه، مطالعه و پژوهش نیست بلکه قضیه قلب، احساس و دریافت وجدانی است. احساس کردم دین حقیقی این است، چرا که به قلبم راه یافت و چیزی که به قلب وارد شود نشان از حقیقت دارد.
ــ با توجه به اینکه در تغییر اعتقادات دشواری بسیاری وجود دارد، چه عواملی باعث تغییر در اعتقاداتتان شد؟
ــ در خلال پژوهش هایم متوجه شدم که همه چیز باید قانع کننده و با دلیل و برهان باشد. نزد اهل بیت(ع) همه چیز را منطقی و قانع کننده یافتم، مسأله ای که در مذاهب دیگر به ویژه مذهب مالکی هرگز نمی یافتم. در راه طولانی جستجوی حقایق و آگاه شدن از مذاهب مختلف به نتیجه ای رسیدم که مرا واداشت حقیقتی را که یافته ام رها نکنم. علی رغم تلاش های فراوان خانواده ام که سنی مذهب هستند، هیچ کس نتوانست مرا از این راه باز دارد که سال ها پنهانی درباره اش تحقیق کرده بودم تا به این حد از اطمینان رسیدم که این راه حق است.
ــ به فرانسه که رسیدید چه اقدامی کردید؟
ــ اولین ایده ای که به ذهنم رسید این بود که به مسجد عام بروم و آنجا با خواهران ارتباط داشته باشم. چرا که خداوند زنان را فقط برای اداره خانه و تربیت فرزندان خلق نکرده است، بلکه باید در دایره ای وسیع قدم بنهد. با رفت و آمد به مسجد مردمان بسیاری را قومیت ها و ملیت های مختلف شناختم. الحمد لله اقدام خوبی در عرصه دعوت بود. ابتدا به مشارکت در کارهای مسجد ابراز علاقه کردم و فعالیت هایم را از این راه شروع کردم.
چگونه با فضای آزاد و لیبرال در فرانسه کنار آمدید؟ و چه فعالیت هایی برای دعوت به دین داشتید؟
ما در این جامعه در شرایط بسیار سختی زندگی می کنیم به ویژه نسبت به پوشش اسلامی. اما آزادی کامل را بسیار به کار گرفتیم و با استفاده از آن توانستیم انجمنی را در جنوب فرانسه به نام «زینب تلوز» تأسیس کنیم. با توجه به اینکه مکانی مختص به انجمن نداریم، برای برپایی مراسم اهل بیت(ع) بارها کنیسه را اجاره کردیم و آموزه هایی را به زنان آموزش دادیم. همچنین با توفیق الهی موفق شدم که برخی کتاب ها را به زبان فرانسه ترجمه کنم و بین خواهران توزیع کنم.
فعالیت های دیگری هم داشته ایم، مانند دعوت از برخی اساتید مذهب برای دیدار با بزرگان دینی یهودی و مسیحی. همچنین در خلال ارتباط وسیع با جامعه، به فرصت گفتمانی به نام اسلام دست یافتیم که از آنجا با همان شیوه ای که زنان را آموزش می دهیم به تشیع به عنوان تنها دین حقیقی اشاره می کنیم؛ یعنی به صورت مستقیم دعوت به تشیع نمی کنیم ولی اسلام را معرفی می کنیم و سپس قدم به قدم و به صورت تدریجی افکاری را به آنها منتقل می کنیم که همه چیز را روشن می کند.
افزودن دیدگاه جدید