دلیل توحید ذاتی و نبود هر گونه شریک برای خدا چیست؟
دلایل متعددی می توان برای توحید ذاتی بیان کرد. که ما در ذیل به بعضی از آنها اشاره می کنیم. نکته ای که باید توجه کرد، اینکه: نقل احادیث یا آیات در نوشته زیر، به معنای نقلی بودن این دلایل نیست. بلکه اینها ادله عقلی هستند که توسط خدای متعال و ائمه برای دیگران بیان شده است. در واقع اگر به حدیث یا آیه بودن آنها، توجه نکنیم، از دلیل بودن آن ها چیزی کم نمی شود.
۱-نبود هیچ گونه اثری از خدای متعدد:
حضرت علی (ع) می فرمایند: «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِیكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَیْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَه[۱] پسرم اگر خدا شریكى داشت، پیامبران او نیز به سوى تو مى آمدند، و آثار قدرتش را مى دیدى، و كردار و صفاتش را مىشناختى، امّا خدا، خدایى است یگانه، همانگونه كه خود توصیف كرد.»
خدایی که با توجه به دلایل عقلی پی به وجود او می بریم، خدایی حکیم است که خلقت او، بی هدف نیست. و فعل او نیز متقن است. به همین خاطر، دانشی که بشر به آن نیاز دارد و با عقل خویش نمی تواند به آن برسد، با وحی بر پیامبران به بشر می رساند. و رها کردن بشر بدون پیامبر و وحی، خلاف حکمت است. بنابراین با توجه به اینکه همه پیامبران سخن از خدای واحد گفته اند، روشن است خدای دیگری وجود ندارد. و الا او نیز پیامبری برای خویش انتخاب می کرد و سخنانش را به بشر می رساند.
علاوه بر اینکه اگر خدای دیگری وجود دارد، مخلوقات او کدامند؟ در حالی که خدایی که پیامبران را ارسال کرده، خالق تمام آسمان ها و زمین است. و هیچ اثری از غیر او دیده نمی شود.
۲- عدم فساد در عالم
«لَوْ كانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ[انبیاء/۲۲] اگر در آسمان و زمین، جز «اللَّه» خدایان دیگرى بود، فاسد مى شدند (و نظام جهان به هم مىخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفى كه آنها مىكنند!»
خدا، موجودی است که دارای مشیت و اراده می باشد و دلایلی که خدا را اثبات می کند، این امور را نیز نشان می دهد. حال اگر خدایی جز خدای واحد تصور شود، او نیز مشیت و اراده هایی دارد. و طبیعتا ممکن نیست که تمام اراده های خدایان مفروض یکی باشد. چون هر موجود آثار خاص خود را دارد و اگر تمام آثار آنها دقیقا یکسان باشد، اصلا دوگانگی ای وجود نخواهد داشت. و وجود مشیت های متعدد، سبب تعارض آنها با یکدیگر می شود و در نتیجه نظام عالم هستی به هم می خورد. در حالی که ما مشاهده می کنیم نظام عالم پابرجا مانده و از بین نرفته است.
۳- لازمه ذات خدای متعال
خدا موجودی است که هیچ نقص و ضعفی نداشته باشد. و هر گونه کمالی را دارا باشد. حال اگر فرض کنیم که خدا بیش از یکی است، باید فرقی بین آنها وجود داشته باشد. چون در صورت عدم وجود هیچ گونه فرقی، اصلا دوئیت و متعدد بودن، ممکن نیست. حال باید بگوییم این فرق چیست؟ اگر فرق خدایان تصور شده در کمال باشد، یعنی یکی از آنها (یا هر دو) کمالی را ندارد. در حالی که خدا نمی تواند فاقد کمال باشد. و اگر فرق آنها در وجود نقیصه ای در یکی (یا هر دو) باشد، آن که نقیصه دارد، نمی تواند خدا باشد.
۴- فطرت
فطرت انسان یکی از دلایل اثبات خدای متعال است. انسان تمایل ذاتی به پرستش دارد و اگر موانع موجود نباشد، دل به سمت خدا رو می کند. برای همین در مواقعی که موانع توجه برطرف می شود، انسان متوجه خدا می شود. مثل انسانی که در حال غرق شدن است و تمام دلبستگی های مادی را فراموش می کند و رو به سوی خدا می کند. این فطرت همان گونه که وجود خدا را نشان می دهد، یگانه بودن او، و توحید را نشان می دهد. چون دل متوجه خدای یکتاست و پرستش خود را برای خدای یگانه انجام می دهد.
شاید رمز اساسی عدم گستردگی شرک در توحید ذاتی نیز در همین مساله باشد. چون اکثر مشرکان در توحید ذاتی شرکی ندارند. مثل بت پرستان که خدا را ذاتی یگانه می دانستند. و در پرستش دچار شرک بودند.
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَكُونَ[زخرف/۸۷] و اگر از آنها بپرسى چه كسى آنان را آفریده، قطعاً مىگویند: خدا پس چگونه از عبادت او منحرف مىشوند؟»
[۱]. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
افزودن دیدگاه جدید