اهداف استعمار از آفرینش فرقهی وهابیت
تحریف حقیقت اسلام و هجمه علیه مقدّسات آن، خنثی کردن و به انحراف کشیدنِ احکامی چون جهاد و فروکاستن دین به نماز، ممانعت از تجمع در زیارتگاهها به عنوان یکی از نمودها و پایگاههای وحدت و قدرت سیاسی مسلمانان و تخریب آنها به عنوان مظاهر شرک، و نیز ایجاد تفرقه و جنگهای داخلی و خونریزی بین مسلمانان از اهداف اصلی استعمار در خلق فرقهی وهابیت بوده است (اختلاف اهل تشیّع و تسنّن که پیش از ظهور وهابیت، ده درصد بود، با فعالیتهای این فرقه امروز به نود درصد افزایش یافته است).
استعمارگران که میدانستند اگر مسلمانان اسلام حقیقی را درک نمایند، دیگر تن به استحمار و استثمار نخواهند داد، سیاست ظریفانه و مؤثر تخریب اسلام حقیقی و تقویت اسلامِ کاذبِ خود را در پیش گرفتند (بنا بر ضرب المثل عربیِ «آهن را تنها آهن میتواند ببُرَد» استعمار انگلستان تشخیص داد که تنها راه تخریب اسلام این است که با توسّل به حربهی مذهب علیه مذهب، خودِ اسلام را وسیلهی مبارزه با اسلام نماید یعنی همان شیوهای که معاویه و اخلافش بدان متوسل گردیدند. ميرزا ملكم خان، از پيشگامان فراماسونري ايران و مؤسس فراموشخانه ميگويد: (براي اينكه دين را از بين ببريم، بايد از قالب دين استفاده كنيم).
استعمارگران با قرار دادن اصل انکار سنّت رسول خدا(ص) و تکیه بر شعار «حسبُنا کتاب اللّه...؛ کتاب خدا ما را بس است» در این فرقهی نوظهور، مفتیان وهابی را جایگزین اوصیای رسمیِ پیغمبر(ص) کرده و با در دست گرفتن تفسیر قرآن، هدایتِ خوارج عصر جدید را در دست گرفته و توسط ایشان فتوا به تکفیر مسلمانان میدهند.
* هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با خوارج فرستاد، بدو فرمود: «به قرآن بر آنان حجت میاور که قرآن تاب معانیِ گونهگون دارد...لیکن به سنّت و حدیث پیامبر(ص) با آنان گفتگو کن که ایشان را راهی نبود جز پذیرفتن آن».
لرد کرزون در توصیف مسلک وهابیت میگوید:
«این دین عالیترین و پربهاترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است!».
جولد تسهیر، مستشرق یهودی نیز محمدبن عبدالوهاب را پیامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او فرا میخواند.
استعمارگران برای نابودی اسلام یک طرح دویست ساله تهیه کرده و به مرحلهی اجرا نهادهاند. امروز سلفیون و وهابیون با نهادن نام «اسلام» بر تروریسم و سادیسم، به لطف رسانههای صهیونیستی که عبارت «تروریسم اسلامی» را به جای «تروریسم سلفی و وهابی» به کار میبرند، به قدری در انجام وظیفهی خود در ترسیم چهرهای درنده و خونریز از اسلام موفق عمل کردهاند که بسیاری از نوجوانان و جوانان مسلمان از بیان مذهب خود در مدارس و دانشگاههای غرب شرم میکنند (لطفاً رجوع فرمایید به عنوان «سازماندهیِ تروریسم بین المللی برای اعمال فشار بر دولتهای جهان»).
*آخرین شگرد سازمان القاعده در استفاده از کودکان و نیز زنان روانپریش و عقبافتادهی ذهنی در عملیات موسوم به انتحاری در عراق و انفجار ایشان با دستگاه کنترل از راه دور و موبایلهای تغییر کاربری داده شده به عنوان چاشنیِ انفجاری، نمایانگر اوج توحّش و ورشکستگی اخلاقیِ پیروان ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه است.
وهابيت که به عنوان جرياني انحرافي و وابسته به استعمار، وظيفهی جلوگيري از تداوم و گسترش اسلام اصيل را بر عهده داشته است، تلاش در تخريب و ايجاد تزلزل در مباني فکري و اعتقادي شيعيان را به عنوان محور اصلي اين جريان دنبال ميکند. صهیونیزم و وهابیت که ظلمستیزی، عدالتطلبی و آرمانخواهیِ تشیع (که ریشه در اعتقاد به مهدویت دارد) را بزرگترین تهدید برای منافع و موجودیت نامشروع خود میدانند، امروز با تمام توان میکوشند تا از گسترش این فرهنگ در منطقه و نیز جامعهی جهانی جلوگیری نمایند.
*بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل گفت: «بزرگترین نگرانی اسرائیل، ظهور محمد دیگری در منطقه است.
افزودن دیدگاه جدید