آیا اجنه می توانند یک انسان را بکشند؟
همانگونه که از اسم جن روشن است، موجودی پوشیده است که احوالش برای ما خیلی روشن نیست. و همین پوشیدگی باعث شده است که مطالب راست و دروغ و خرافات بسیار با یکدیگر، مخلوط شوند. در این موارد باید از اصول مسلم و روشن بهره گرفت. و در جزئیات همیشه این اصول را مد نظر داشت. مثل اینکه اصل جن وجود دارد و جنیان نیز مخلوقاتی مانند ما هستند که برای آزمایش الهی و عبودیت خلق شده اند.
«وَ مَا خَلَقْتُ الجْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون؛[ذاریات/۵۶] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینكه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)!»
و یا اینکه هیچ چیز خارج از اجازه خداوند انجام نمی شود. و خارج از سلطنت خدا کسی نمی تواند به انسان آسیب برساند.
«وَ مَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛[بقره/۱۰۲] ولى هیچ گاه نمى توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زیان برسانند.»
اما اینکه کسی توسط جن کشته شود، مطلب معتبری نیست. و یکی از خرافات جامعه جاهلیت اعراب است:
«پیش از ظهور اسلام عربان میگفتند كه بعضى جنها بصورت یك نیمه انسان است و در سفر و تنهائى نمودار میشود و آنرا شق میگفتند. از علقمه بن صفوان بن امیة بن محرب كتانى جد مادرى مروان حكم نقل كردهاند كه وى شبى بطلبمالى كه در مكه داشت برون رفته بود و به محلى رسید كه تاكنون حائط حرمان نام دارد ناگهان یك شق كه اوصاف آنرا نیز نقل كرده است بر او نمودار شد و ... و این بنزد عرب مشهور است كه علقمة بن صفوان را جن كشته است.»[۱]
و مواردی که در تاریخ این گونه ثبت شده است، در واقع نوعی عوام فریبی بوده است. مثل ترور سعد بن عباده، که عده ای او را مزاحم خلافت خود می دیدند و ترورش کردند و با توجه به خرافات رایج در دوران جاهلیت، قتل او را به گردن جن انداختند و مدعی شدند که اجنه او را کشته اند! در تاریخ الکامل، ماجرای بیعت نکردن سعد این گونه بیان شده است که به خوبی انگیزه قتل او، و ترس از عواقب آن روشن است: « مردم هم از هر طرف بر بیعت ابى بكر اقبال و شتاب نمودند. سعد بن عباده بخانه خود رفت و چند روزى ماند ابو بكر هم باو پیغام داد كه بیا بیعت كن زیرا مردم بیعت كردهاند. گفت: هرگز بخدا سوگند مگر آنكه شما را هدف كنم و هر چه در تركش تیر داشته باشم سوى شما اندازم و سر نیزه خود را بخون شما آلوده كنم و شمشیر خود را تا نیرو داشته باشم بر شما مسلط كنم و با شما با تمام خانواده خود و هر كه از من پیروى كند نبرد كنم و لو اینكه جن و انس شما را یارى كنند. من با شما بیعت نخواهم كرد تا نزد خداى خود بروم. عمر گفت: ما او را آزاد نمىگذاریم تا بیعت كند. بشیر بن سعد گفت: او لجاج و عناد كرده، با شما بیعت نمىكند تا كشته شود او هم كشته نمىشود مگر افراد خانواده و گروهى از قبیله او كشته شوند»[۲]
همچنین در تاریخ ابن خلدون نوشته است: . جمعى از یاران سعد فریاد زدند، كه بنگرید مباد سعد را در زیر پاى بكشید. عمر گفت: بكشیدش كه خدا او را بكشد. ابو بكر گفت: اى عمر تند مرو، اینجا رفق و مدارا، ما را زودتر به مقصود مىرساند، عمر باز ایستاد.[۳]
همین مزاحمت سعد، و هزینه قتل او سبب ترور مخفیانه او، و مقصر دانستن جن در قتلش شد:
و در اخبار مورخان آمده است كه سعد به شام رفت و تا به هنگام مرگ آنجا بود. و به دست جنها كشته شد.[۴]
[۱]. مروج الذهب/ ترجمه، ج۱، ص:۵۱۵.
[۲]. الكامل/ ترجمه، ج۸، ص:۲۱.
[۳]. تاریخ ابن خلدون/ ترجمه متن، ج۱، ص:۴۷۲.
[۴]. تاریخ ابن خلدون/ ترجمه متن، ج۱، ص:۴۷۲.
افزودن دیدگاه جدید