یاس نبی: 13- تربیت فاطمی 2. نامگذارى
انسان در آغاز زندگى تابلويى را بر دوش مىگيرد كه تا آخرين لحظات زندگى با آن تابلو و علامت شناخته مىشود و آن، نام كودك است، اگر هر كشورى براى معرفى خويش پرچمى ويژه دارد، نام كودك پرچمى است كه بر فراز قلهی شخصيت كودك و در كشور زندگى او برافراشته مىشود، از اين روى اسلام بر انتخاب نام زيبا تأكيد بسيار كرده است و توجه به معانى و اثرات جانبى اسمها را يادآور شده است.
متأسفانه در برخى موارد پدران يا مادران يا حتى خويشان دور و نزديك بدون توجه به بار فرهنگى اسامى تنها و تنها سعى در اعمال سليقه و تحميل پسند خويش نسبت به كودك تازه به دنيا آمده دارند و گاه صحنهی نامگذارى به ميدان كارزارى مىماند كه هر كسى سعى مىكند طرف مقابل را مغلوب و منكوب كند. اكنون به نامگذارى كودكان زهرا(سلام الله علیها) دقت كنيم، چگونه او با تمام قدرت علمى و توان معرفتى خويش، براى تعيين نام كودك پيشقدم نشده و از على(علیه السلام) مىخواهد كه او نام كودك را تعيين كند و على(علیه السلام) هم بر پيامبر اكرم و پدربزرگ كودكان پيشى نمىگيرد و انتخاب نام كودك را به او واگذار مىكند، و چون داورى به رسول خدا واگذار مىشود، او كه شخصيت كودكان فاطمه(سلام الله علیها) را شخصيتى ملكوتى و آسمانى مىبيند، براى اسم آنان نيز منتظر سروش غيبى مىشود، دقتكنيم:
جابر بنعبدالله انصارى مىگويد: چون امام حسنمجتبى (علیه السلام) متولد شد، فاطمه(سلام الله علیها) به على(علیه السلام) گفت:
يا على برايش نامى انتخاب كن.
على(علیه السلام) فرمود: هرگز به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در نامگذارى فرزندم سبقت نخواهم جست.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد خانه فاطمه(سلام الله علیها) شد و كودك را گرفت و بوسيد و سپس دهان خود را بر دهان او گذارد... سپس در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه، آنگاه روى به على كرده فرمود: چه نامى برايش برگزيدهاى؟
على(علیه السلام) عرض كرد: هرگز بر شما پيشى نمىگيرم!
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: من نيز بر خداى خويش پيشى نمىگيرم!
پس خدا به جبرئيل فرمود: فرود آى و محمّد را از جانب ما سلام و تهنيت گوى، و به او بگوى كه خدايت مىفرمايد نام فرزند تو همسان نام فرزند هارون (جانشين و برادر حضرت موسى(علیه السلام) بايد باشد.
پيامبر پرسيد: نام پسر هارون چيست؟
جبرئيل پاسخ داد: شبر.
پيامبر فرمود: به عربى چه ناميده مىشود و جبرئيل پاسخ داد: حسن، پيامبر نام كودك را حسن گذاشت.
در جريان نامگذارى حضرت زينب سلام الله عليها هم جريان اينگونه بود. چون زينب به دنيا آمد، رسول خدا صلى الله عليه و آله به سفرى رفته بود، فاطمه(سلام الله علیها) به على عرض كرد: يا على! اسمى براى دخترت برگزين!
على فرمود: فاطمه! صبر كن تا رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از سفر برگردد.
پس از گذشت سه روز پيامبر از سفر برگشت و به خانه فاطمه وارد شد، على(علیه السلام) عرض كرد: اى رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خداوند به دخترت فاطمه دخترى عنايت كرده است، اكنون نام او را برگزين.
رسول اكرم فرمود: دخترم نوزادت را بياور، زينب را به محضرش بردند او را در آغوش گرفت و صورتش را به صورت كوچك زينب نهاد و با صداى بلند گريست؛ تا آنجا كه اشك بر گونههايش جارى شد.
زهرا(سلام الله علیها) گفت: پدر جان چشمانت گريان مباد چرا مىگريى؟
پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: دخترم اين كودك پس از تو و من به مشكلات و امتحانات بسيارى گرفتار خواهد شد و مصيبتهاى بزرگى خواهد ديد.
آنگاه فرمود: اولاد فاطمه فرزندان خودم هستند، ولى براى نامگذارى اين دختر منتظر سروش آسمانى مىمانم، در اين هنگام جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! خداى سلامت مىرساند و مىگويد نام اين كودك را زينب بگذار زيرا ما او را در لوح محفوظ زينب نام نهادهايم.
افزودن دیدگاه جدید