مرو که کوچه برای پرت خطر دارد!

مرو که کوچه برای پرت خطر دارد!

مرو که رد شدن امروز دردسر دارد!

 

مگر نگفت خداوند خلقتت حتی

برای صورت تو برگ گل ضرر دارد؟

 

گمان نمی کنم این مرد بی حیا اینجا

بدون حادثه دست از سر تو بردارد

 

ز روی پوشیه زد،تازه این چنین شده ای

که چشمهات فقط دید مختصر دارد

 

نوشتند که پیشانی ات به جایی خورد

خلاصه ضربه ی بد اینجنین اثر دارد

 

بزرگ بانوی این شهر باورت می شد؟

ز خاک کوچه حسن گوشواره بردارد؟

 

میان کوچه بدون رمق، بدون فدک

نشسته فاطمه یعنی علی خبر دارد؟

سروده ی علی اکبر لطیفیان

افزودن دیدگاه جدید