جنايات وهابيت در طول تاريخ: 13. گزارشی مبسوط از وقایع جمعه‌ی خونین سال 1366

جنايات وهابيت در طول تاريخ: 13. گزارشی مبسوط از وقایع جمعه‌ی خونین سال 1366

جنايات وهابيت در طول تاريخ: 13. گزارشی مبسوط از وقایع جمعه‌ی خونین سال 1366

کشتار حجّاج ایرانی و غیر ایرانی در ۶ ذیحجة الحرام ۱۳۶۶ در راهپیمایی برائت از مشرکین لکه‌ی  ننگی بر دامان آل سعود که با آب زمزم هم شسته نمی‌شود.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی(ره) با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام، جنبه‌های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره‌گیری از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حل مشکلات جهان اسلام شد. امام خمینی‌(ره) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۳۰ آبان ۱۳۵۸)، در پیامی به حجّاج به تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست.

 

تأکید او بر این نکته بود که کعبه، خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بت‌ها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی تطهیر آن از همه‌ی  ناپاکی‌ها و پلیدی‌ها که بالاترین آنها شرک است، واجب است، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین در سوره‌ی  توبه و قیام مهدی موعود علیه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همه‌ی  بت‌شکنی‌ها از کعبه سرچشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید به این امر تأسی نمایند.

 

وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغه‌ی  اصلی و تأکید عمده‌ی  او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلّق و توکّل به غیر خدا بود، که می‌تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و هم‌سویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود.

 

از نظر ایشان، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگره‌ی عظیمی که امکان برپایی‌اش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر اراده‌ی خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.

 

با نظر امام خمینی‌(ره) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط‌الید و مصلح دینی، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشرکین» در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار می‌شد و طی آن هزاران تن از حجّاج ایرانی، به همراه حجّاج غیر ایرانی، پس از پیمودن مسیرهایی، در محل معینی تجمّع می‌کردند و ضمن شنیدن سخنرانی‌ها و بیانیه‌هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می‌آید، به محکوم کردن آنها می‌پرداختند و سپس آرام متفرّق می‌شدند و به فعالیت‌های عادی می‌پرداختند.

 

به گفته سید حسن میردامادی در کتابی که اندکی بعد از واقعه به چاپ رسانده است، این روال تا ۱۳۶۶ هـ. ش ادامه داشت، اما در این سال، پس از برگزاری تظاهرات آرام و باشکوه وحدت در مدینه، مقرّر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذیحجه ۱۴۰۷/ ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در مکه برگزار شود.

 

 

توطئه‌ی از پیش تعیین‌شده‌ی سعودی:

همان زمان روشن شد که ماجرای جمعه‌ی خونین موضوعی تصادفی نبوده است و از مدت‌ها پیش مسئولان سعودی برای اجرای آن اتخاذ تصمیم نموده بودند. برای اثبات این ادعا شواهدی زیادی وجود داشت از جمله:

۱ـ در روز پنجم ذیحجه (۱ روز پیش از واقعه)، بیمارستان‌ها و سازمان‌های بهداری اعلام کردند که هیچ مراجعه‌کننده‌ی ایرانی را برای درمان در روز ششم ماه نخواهند پذیرفت.

۲ـ یک ساعت قبل از شروع راهپیمایی، درهای ورودی به بنای بزرگ مخصوص حجاج اردنی و فلسطینی بسته شد و به هیچ‌کس اجازه داخل یا خارج شدن از آن داده نمی‌شد.

۳ـ سطح بام بناهای واقع در جانب چپ راهپیمایی از کپسول‌های خالی و سنگ‌ها و آجرها و ابزارآلات از کار افتاده که در طول برخورد به سوی حجّاج پرتاب گردید، انباشته شده بود. برخی از صاحبان این خانه‌ها ابراز داشته بودند که این وسایل چند روز قبل، از جانب حکومت سعودی به بام آنها منتقل گردیده بود.

۴ـ تغییر آرایش پلیس که برخلاف سال‌های قبل در دو سوی مسیر نایستاده و صف‌آرایی آنها در انتهای مسیر حرکت حجاج و یا قرار گرفتن فرماندهان پلیس در پشت سر نیروها برخلاف گذشته که فرماندهان ۱۰۰ متر در جلوی گردان خود می‌ایستاده‌اند.

۵ـ در سال‌های گذشته با توقف اتومبیل‌های سواری در مسیر راهپیمایی، سعی در ایجاد موانع فیزیکی برای گسستن صفوف راهپیمایان داشتند، اما در آن سال از توقّف خودروها در طول خیابان محل برخورد نهایی منع کردند و اتومبیل‌ها را از نزدیک شدن به مسیر مسجد ملک تا تقاطع خیابان عبدالله بن زبیر باز داشتند.

۶ـ در سال‌های گذشته مأموران پلیس در میان راهپیمایان حاضر می‌گردیدند تا از انتشار جزوه‌ها پیشگیری نمایند، اما در آن سال هیچ‌یک از آنان داخل راهپیمایی نگردیدند و باتون به دست، صف‌آرایی نموده بودند.

جدای این قبیل نمونه‌های میدانی باید به سخنان متفاوت در ملاقات وزیرخارجه سعودی در ریاض با کاردار جمهوری اسلامی و ملاقات وزیر حج و امور اوقاف سعودی با نماینده‌ی ایران در روز چهارم ذیحجه و تفاوت لحن مذاکرات آنها اشاره نمود.

همچنین عملکرد رسانه‌ها که در این‌گونه موارد بیش از هرچیز به جذابیت‌های خبر و پرداختن به ابعاد کشته‌ها و زخمی‌ها و... علاقه نشان می‌دهند، در این موضوع کاملاً متفاوت بود و از همان ابتدا بیش از هر چیز به تطهیر مسئولان سعودی پرداخته بودند.

 

 

برخورد‌های مقدماتی

برخورد میان ایرانیان و مسئولان سعودی در سال ۱۳۶۶ امری بدیع نبود و در طول سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ بارها ایرانیان به جرم بیان شعار بر ضد امریکا و اسرائیل دستگیر، زندانی و شکنجه شدند و در پی آن منازعاتی بین مسئولین دو کشور برخاسته بود. حتی درباره‌ی اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی‌(ره)، بحث‌های گوناگونی پیش آمد که در نهایت ملک خالدبن عبدالعزیز پادشاه وقت عربستان سعودی نامه‌ای به امام خمینی فرستاد، بر این مبنا که برخی روحانیون حجاز حج را مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند. اجتناب از سبّ و لعن دشمنان را حق دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند و حتی دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است.

 

حضرت امام در 18/ 7/ 1360 در پاسخ به پادشاه عربستان نوشتند که:

«… اینجانب تمام گرفتاری‌ها و بدبختی‌های مسلمین و دولت‌های کشورهای اسلامی را در اختلاف و نفاق بین آنان می‌دانم. چرا باید دولت‌های اسلامی با داشتن قریب یک میلیارد جمعیت و در دست داشتن ذخیره‌های زیرزمینی، خصوصاً موج‌های نفت که رگ حیات ابر قدرت‌هاست و برخورداری از تعلیمات حیاتبخش قرآن کریم و دستورات عبادی ـ سیاسی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که مسلمانان را به اعتصام به «حبل الله» دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذیر می‌فرماید و با داشتن ملاذ و ملجأیی چون حرمین شریفین، که در عهد رسول الله (صلوات الله علیه) مرکز عبادت و سیاست اسلامی بوده و پس از رحلت آن بزرگوار، مدت‌ها نیز چنین بوده است و طرح فتوحات و سیاسات از آن دو مرکز بزرگ سیاسی عبادی ریخته می‌شده است، اکنون به واسطه‌ی کج‌فهمی‌ها و غرض‌ورزی‌ها و تبلیغات وسیع ابرقدرت‌ها کار را به آنجا بکشانند که دخالت در امور سیاسی و اجتماعی، که مورد احتیاج مبرم و از اهمّ امور مسلمین است، در حرمین شریفین جرم شناخته شود و پلیس سعودی در داخل مسجدالحرام و در جایی که به حکم خدا و به نصّ قرآن مجید برای همه کس حتی منحرفین، محل امن است با چکمه و سلاح به مسلمانان حمله کرده و آنان را مضروب و دستگیر نمایند و به زندان بفرستند.

جرم این مسلمانان شعار بر ضد امریکا و اسرائیل، این دشمنان خدا و رسول بوده است… اگر دولت حجاز از این فریضه عبادی ـ سیاسی، که هر سال در مواقف کریمه‌ی حرمین شریفین با حضور میلیونی مسلمانان تشکیل می‌شود، استفاده‌ی سیاسی ـ اسلامی می‌نمود، احتیاج به امریکا و هواپیماهای آواکس آن و سایر ابرقدرت‌ها نداشت و مشکلات مسلمانان حل می‌شد.

می‌دانیم که امریکا این هواپیماها را از آن جهت در اختیار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائیل از آنها استفاده نماید. چنان‌که دیدیم آواکس‌های امریکایی برای تفرقه بین ایران و سایر مسلمانان عرب گزارشی سرتاسر دروغ داد مبنی بر بمباران مراکز نفتی کویت توسط ایران… اخیراً به این نکته تأکید می‌کنم که از مکتوب شما ظاهر می‌شود که گزارش‌های دروغ و انحرافی به شما داده می‌شود.

چنان‌که نوشته‌اید شعارهای زائران ایرانی موجب نارضایتی و تنفر زائران بیت‌الله شده است. بهتر بود شما اشخاص امینی را مأمور گزارش‌ها نمایید تا معلوم شود شعار ضد اسرائیل و امریکا موجب تنفّر و نارضایتی زائران نشده، بلکه برخورد مأموران دولت سعودی و ضرب و هتک و به حبس کشیدن مهمانان خدای متعال، به جرم شعار علیه اسرائیل و امریکا، موجب تنفّر و نارضایتی مسلمانان جهان و بخصوص زائران بیت‌الله الحرام و حرم معظم رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شده است.

از خداوند متعال خواستارم که مسلمانان را از خواب غفلت بیدار و عظمت اسلام را روزافزون فرماید؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمین است، هدایت فرماید…».

 

 

خون در برابر توطئه:

در روز نهم مردادماه ۱۳۶۶ شمسی برابر با ششم ذیحجه سال ۱۴۰۷ قمری، هزاران زائر ایرانی و تعدادی از زائران دیگر کشورهای اسلامی در مکه‌ی معظمه و خانه‌ی خدا، پس از انجام فریضه‌ی نماز عصر، به سوی محل تجمّع و شروع راهپیمایی در منطقه‌ی معابده، رهسپار شدند. برنامه‌ی راهپیمایی در ساعت 30/16 با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز گردید. آنگاه پلاکاردهای حاوی شعار‌هایی در نفی سردمداران بلوک شرق و غرب و اسرائیل و دعوت مسلمین به وحدت برافراشته شد؛ آنگاه جملاتی از پیام رهبر کبیر انقلاب به کنگره حج برای حضّار خوانده شد و ترجمه گردید و سپس نماینده‌ی امام در حج شروع به سخنرانی نمود.

در ساعت ۱۸:۱۰ دقیقه سخنان آقای کروبی به انتها رسیده بود که تظاهر کنندگان آرام به سوی سه راهی شعب ابوطالب به راه افتادند، مردان و زنان در صفوف جدا حرکت می‌کردند و جانبازان بر روی ویلچرهایشان در صفوف مقدم بودند. در ساعت ۱۸:۴۰ دقیق راهپیمایی به نقطه پایانی رسید. صدای بلندگوها خاموش و مردم به شعارهای خود خاتمه دادند و پلاکارها در هم پیچیده شد. ناگهان حملات عمال سعودی ابتدا با ریختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع گردید.

 

اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضه‌ی مغرب، پس از طی مسافتی راه، در حالی که در جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و معلولین انقلاب در حال حرکت بودند، ستون‌هایی از نظامیان آل‌سعود هویدا شدند. لحظه‌ای بعد نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان) هجوم بردند و با «باتون» بر سر و روی حجّاج بی‌گناه کوبیدند.

 

اینان از یک‌طرف و مزدوران دیگر نیز از بالای پله‌ها و ساختمان‌ها، سنگ و آجر و شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می‌ریختند. پس از آن شلیک گازهای سمی و خفه کننده شروع شد و بدنبال آن رگبار گلوله‌ها به قصد کشتن و نه متفرق کردن راهپیمایان برائت از مشرکین سرازیر شد و پیکرهای پاک انسان‌هایی که جرمشان اعلام برائت و بیزاری از امریکا و اسرائیل و ایادی ناپاکشان بود، در خاک و خون غلتیدند.

 

زنان بی‌گناه که چادر از سرشان افتاده بود و در زیردست وپا له می‌شدند و با گازهای خفه کننده و رگبار گلوله‌ها به شهادت می‌رسیدند. آل سعود حتی به آمبولانس‌های حامل مجروحین نیز یورش می‌بردند و مانع جمع‌آوری مجروحین می‌شدند. درنتیجه‌ی این حمله و هجوم، بیش از چهارصد تن از حجّاج بی‌دفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند.

 

 

این سخنان دردناک رهبر کبیر انقلاب رضوان الله تعالی علیه است که دراین حزن و اندوه سنگین و بزرگ، آرامش خویش را از دست داده است:

 

«بارالها، تو خود شاهدی که در این سال، ما جانبازان و مهاجران و مجاهدانی داشتیم که به سوی تو و به سوی خانه‌ی امن تو که از صدر خلقت تاکنون مأمن هر موجودی بوده است، هجرت کردند و در پیش چشمان حیرت‌زده‌ی مسلمانان کشورهای جهان، به دست پلید امریکا که از آستین آل‌سعود بدر آمده است، به خاک و خون کشیده شدند و در آستانه‌ی عاشورای ولی‌الله الاعظم (سلام الله علیه) عاشورایی دیگر، با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه‌ی امن تو، در جمعه‌ی خونین پدید آوردند که ‌ای کاش نبودم تا آن‌را ببینم و یا بشنوم ـ نه برای شهادت عزیزانی مجاهد و مهاجر که شهادت امری است که آرزوی عزیزان ماست و شهدی است آشنا برای زنان و مردان و کودکان ما که در یورش‌های مغولانه‌ی صدام عفلقی، شدیدتر و فجیع‌تر آن را چشیده‌اند و دیده‌ایم ـ بلکه برای مصیبتی است که نه تنها برای پیغمبر اسلام (صلوات الله علیه) که برای تمامی انبیاء و مرسلین، از آدم تا خاتم پیش آمد. به فرمان کاخ سیاه، به دست ناپاک آل سعود این شقی‌ترین جانیان عصر، بالاترین مقام مقدس الهی شکسته شد.»

 

پس از حادثه‌ی ذی‌حجه ۱۴۰۷/  مرداد ۱۳۶۶، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بی‌دفاع (بیشتر زنان و جانبازان) و هم‌چنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند و حجّاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متّهم کردند.

 

در بیانیه‌ی رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذی‌حجه، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (۴۰۲ کشته که ۲۷۵ تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشته‌شدگان زنان ـ بوده‌اند و ۶۴۹ زخمی) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجّاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابله‌ی شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد.

 

به رغم پوشش خبری یک‌سویه‌ی حادثه و پخش تصاویر و فیلم‌هایی از تظاهرات و شروع و خاتمه‌ی آن، از جزئیات نحوه‌ی قتل‌عام حجّاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت و این موضوع بایکوت خبری در برخی مطبوعات مستقل اروپا منعکس گردید.

 

همچنین دولت سعودی از پذیرش هیأت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدت‌ها از تحویل اجساد حجّاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می‌کرد.

 

نکته‌ی دردناک آنجاست که بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است که مأموران سعودی اجازه‌ی مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستان‌ها ندادند و برخی از مجروحین که جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و در حالی که امکان مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند.

 

 

بازتاب‌های فاجعه

به دنبال جنایت بی‌سابقه عمال امریکایی عربستان سعودی در به شهادت رساندن زائران بیت الله الحرام جمعیت میلیونی مردم تهران در ۱۱ مرداد ۱۳۶۶پس از راهپیمایی باشکوه در برابر مجلس شورای اسلامی اجتماع کردند و هاشمی رفسنجانی، ریاست مجلس وقت در این اجتماع گفت: انتقام خون شهدا آن است که ریشه‌ی حکام سعودی در منطقه خشکانده شود.

 

این بازتاب‌ها از مرزهای ایران و عربستان فراتر رفت، به عنوان نمونه، اطلاعات حجّاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده‌ای از علمای برجسته لبنان در بازگشت از حج و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج، حمله‌ی نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجّاج و کشتار مردم بی‌دفاع و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند. همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجّاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی، توافق‌های قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجّاج و تعرض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه‌های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران طی مقالات، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، راهپیمایی‌ها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد.

چندی بعد رئیس‌جمهور وقت ایران، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثه‌ی مکه اشاره و آن‌را از مصادیق جنایات بین‌المللی معرفی کرد.

 

 

آثار مثبت واقعه‌ی جمعه‌ی خونین

قتل‌عام حجّاج اما در کنار تمام دردناکیش، ماهیت کشورهای مرتجع عرب و ارتباط و همکاری آنها را با استکبار جهانی به اثبات رساند. حضرت امام(ره ) در بـیان واقعی اثرات این واقعه در پاسخ تلگرام نماینده‌ی خود در حج نوشت:

«اگـر هـزاران مـبـلـّغ روحانی را به اقطار عالم می‌فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین واسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حـکـومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم، بصورتی چنین زیبا نمی‌توانستیم.»

 

حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نیز در خاطرات خود می‌گوید: «پس از بازگشت (از حج)، جهت ارائه‌ی گزارش حج خونین قبل از تشرّف، جناب آقای رسولی گفت: - حضرت امام ، چند بار سراغ شما را گرفته‌اند. هنگام تشرّف از پله‌ها که بالا می‌رفتم، حضرت امام در اتاق و از پشت شیشه متوجه حقیر شدند و تبسّم کردند. وارد شدیم و سلام کردم .

با خوشرویی و تبسّم جواب فرمودند و ادامه دادند: قبول باشد. کی آمدید؟

عرض کردم: دیروز.

سؤال کردند: ان شاء الله سالم هستید؟ آسیبی ندیدید؟

مختصراً جواب عرض کردم و مشغول کارمان شدیم.

بعد از انجام کارها و انجام ملاقات‌های دست‌بوسی، دوباره به خدمت مشرّف شدم و به عرض ‍ رساندم:

- آقای کروبی سلام رساندند. بسیاری از مسلمانان کشورهای دیگر، از من به عنوان ایرانی، مصرّانه خواسته‌اند دست شما را از طرف آنان ببوسم. و بوسیدم. صحنه‌ی کشتار حجّاج و سلاح‌هایی که به کار گرفتند را به عرض رساندم.

سؤال کردند: تیراندازی زیادی بود؟

همه‌ی آنچه را که دیده بودم، به عرض رساندم. سپس از ملاقات با گروهی از فلسطینی‌های ساکن در فلسطین اشغالی که بعد از حادثه‌ی جمعه‌ی خونین، در بعثه برای اظهار همدردی نزد ما آمدند گفتم که ما ضمن احساس دلگرمی از محبت و همدردی ایشان و خوشحالی از فرصتی که پیش آمده، آماده می‌شدیم تا با تشریح مواضع انقلاب اسلامی در مورد مسائل جهانی اسلام، به ویژه مسأله‌ی فلسطین، آنها را هرچه بیشتر به مشارکت در انقلاب و جهاد اسلامی علیه صهیونیسم ترغیب نمائیم، ولی با کمال تعجب و ناباوری، واقعیت را فوق تصور خود یافتیم!

آنها بعد از احوالپرسی، در حالی که به شدت متأثر و گریان بودند، مشاهدات غمبار خود را از صحنه‌ی کربلای خونین مکه بازگو کردند. از قساوت‌های سعودی‌های آل‌یهود، گفتند: که چگونه بر پیکر پاک زنان شهید چکمه می‌کوبیدند و کیف‌های پول و دستبند و گردن‌بند آنها را با خشونت و ایجاد جراحت بیشتر بر جسد خونین آنها، می‌ربودند!

از مظلومیت ملت ایران گفتند که: ما تاکنون فکر می‌کردیم کسی مظلوم‌تر از ما فلسطینی‌ها نیست، ولی در اینجا فهمیدیم که شما از همه مظلوم‌ترید و دشمنان شما از همه بی‌رحم‌تر و پست‌تر! تا اینجا برای ما چندان غیر عادی نبود، زیرا هر انسان و مسلمان فهمیده‌ای که شاهد این فاجعه بود، جز این قضاوتی نداشت، آنچه ما را به شگفتی بیشتر واداشت، تحلیل آنها از اصل قضیه بود و پیوند بنیاد ارتجاع با صهیونیست‌ها و دیدگاه عمیق آنها از جنگ تحمیلی بود.

آنها بدون اینکه به ما مجالی بدهند، بهتر و کامل‌تر از آنچه ما می‌خواستیم بگوئیم، گفتند: از رهبر الهی انقلاب اسلامی که تنها امید است برای همه‌ی مستضعفین و رهائی قدس و فلسطین. از جنگ که سر نوشت تمام منطقه و کل مستضعفین به سر نوشت آن گره خورده است و از اینکه راه قدس از کربلا می‌گذرد و از مکه و مدینه ! و استدلال کردند که تا صدام کافر و آل سعود منافق بر کشورهای منطقه حکومت می‌رانند، فلسطین آزاد نخواهد شد؛ زیرا که آنها عامل بقای اسرائیل هستند، همانگونه که اسلاف‌شان عامل ایجاد اسرائیل بودند.

آنها می‌گفتند که جنگ شما در برابر صدام تنها علیه صدام نیست، بلکه علیه اسرائیل و تمام استکبار جهانی است و ما پیروزی خود را بر غاصبان فلسطین در پیروزی شما در این جنگ می‌بینیم و... صحبت با برادران فلسطینی به درازای شب کشید و افق سخنان دلپذیرشان سپیده‌ی سحر و فجر صادق را نوید می‌داد و ما خود را در رؤیایی شیرین می‌دیدیم و در غروب جمعه‌ی خونین، طلوع انقلاب جهانی اسلام را... و بالاخره در پایان به محضر امام معروض داشتم که همه تا قبل از جمعه‌ی خونین مکه، از اینکه حضرت‌عالی آیه «و من یخرج من بیته مهاجراً إلی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی الله» را در آغاز پیام حج امسال انتخاب کرده بودید، متعجّب و شگفت‌زده بودند.

آنگاه که حادثه اتفاق افتاد، به نکته‌ی قضیه پی بردیم و در عین حال، تعجب و شگفت‌زدگی همه دو چندان شد. تا قبل از این فراز از عرایضم، حضرت امام با سئوال‌ها و با نگاه و استماعشان، زبانم را در بیان ماوقع گویا می‌کردند و استقبالشان، گویای این بود که در جستجوی اخبار جدید و اطلاع از مشاهده‌ها بودند. اما وقتی از آیه و پیام گفتم و خواستم در لفافه و کنایه، از کرامتشان بگویم، چهره‌شان درهم کشیده شد! انگار که این مقوله نه تازه است و نه گفتنی. گویی که نخواستند حتی با نگاه و در نگاهشان، چیزی را در این زمینه افشا کنند، که:

هر که را اسرار حق آموختند                              مهر کردند و دهانش دوختند

 

در پایان عرض کردم به لطف خدا و نفس شما، اعمال را بدون وسواس انجام دادم و امام فرمودند: سعی کنید بعد از این هم همین‌طور باشید. روز بعد که جناب حاج احمد آقا جهت دیدار اینجانب به منزل تشریف آوردند، نقل کرد که امام به ایشان فرموده بودند که فلانی - رحیمیان – حرف‌ها و خبرهای خوبی داشت و این نشان می‌داد که در شرائطی که عمده‌ی اخبار از حج خونین غم‌انگیز بود، ظاهراً برای اولین بار از پی‌آمدهای مثبت و سازنده‌ی آن بخصوص در مورد فلسطینی‌ها مطالبی را شنیده و خوشحال شده بودند.»

 

 

ادامه راه شهیدان مکه:

مراسم برائت از مشرکین پس از توقّف در سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۹ و علی‌رغم تضییقات و تحریم‌ها، از ۱۳۷۰ هجری شمسی مجدداً، در مکه انجام شد؛ در ۱۳۷۰ در روز ششم ذیحجه ۱۴۱۱، در مقابل بعثه‌ی مقام معظم رهبری؛ در سال ۱۳۷۱ برابر با، ششم ذیحجه ۱۴۱۲ در اطراف بعثه‌ی رهبر معظم انقلاب و از سال ۱۳۷۲ به بعد، به رغم توافق سال ۱۳۷۰ با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی، در منی و عرفات همه ساله در زیر چادرها برگزار گردیده است.

 

به راستی کشته و زخمی کردن بیش از 800 نفر از حاجیان راه عشق، آن هم در حرم امن الهی، جایی که صاحبش حتی اجازه‌ی ریختن خون پشه‌ای را به مهمانانش نداده است،توسط خادمان ]خائنان[ حرم، جز لکه‌ی ننگی ابدی، برایشان چیز دیگری نداشت.

 

و این هم یکی از بزرگ‌ترین جنایات وهابیت است.

افزودن دیدگاه جدید