جنايات وهابيت در طول تاريخ: 10 و 11: کشتار علما و قطع روابط تجاری
10. کشتار عمومى علماى اهل سنّت:
دريادار سرتيپ ايّوب صبرى مىنويسد:
«عبد العزيز بن سعود که تحت تأثير سخنان محمّد بن عبد الوهّاب قرار گرفته بود، در نخستين سخنرانى خود در حضور شيوخ قبايل گفت: ما بايد همهی شهرها و آبادىها را به تصرّف خود درآوريم و احکام و عقايد خود را به آنان بياموزيم ...».
(تاريخ وهّابيان، 33).
(در چاپ مصر اينچنين آمده:
«ها أنا ذا آمر حامية، فأستطيع الآن أن أفصح عمّا أضمره في خلدى إنّ هدفي من حشد هذا الجيش هو أن أنطلق من دار الخلافة ـ وهي الدرعيّة ونجد ـ بجحفل أشوس لا يقهر، فأحتلّ جميع الديار والقفار وأعلّم الناس الأحکام والشرائع، وأضمّ بغداد وبجميع توابعها إليّ فتنعم في ظلّ العدل الذى نتصف به». تاريخ الوهّابيّه، ص 54).
تا آنجا که مىگويد:
براى تحقّق بخشيدن به اين آرزو، ناگزير هستيم که عالمان اهل سنّت را که مدّعى پيروى از سنّت سنيّهی نبويّه و شريعت شريفهی محمّديّه هستند، از روى زمين برداريم.
و به عبارت ديگر، مشرکانى که خود را به عنوان علماى اهل سنّت قلمداد مىکنند، از دم شمشير بگذرانيم به ويژه علماى سرشناس و مورد توجّه را، زيرا تا اينها زندهاند همکيشان ما روى خوشى نخواهند ديد، از اين رهگذر بايد نخست کسانى را که به عنوان عالم خودنمايى مىکنند، ريشهکن نموده، سپس بغداد را تصرّف کرد.
(تاريخ وهّابيان، 33).
(در چاپ مصر اين چنين آمده: ولاجل تحقيق هذا الأمل فلابدّ من أن نجتثّ دابر علماء العامّة الذين يدّعون أنّهم يتّبعون السنّة النبويّة السنيّة والشريعة المحمّديّة العليّة وبعبارة أخرى: نستأصل شأفة المشرکين الذين يسمّون أنفسهم باسم علماء أهل السنّة ولا سيّما من يشار إليه بالبنان منهم.
إذ ما دام هؤلاء في قيد الحياة فسوف لا يروق لأتباعنا بلغة من العيش، فلذا ينبغي أن نبيد من يظهر بعنوان عالم أولاً، ثمّ نحتلّ بغداد ثانيا. تاريخ الوهّابيّة، ص 55، ط. الهدف للإعلام والنشر ـ قاهره سال2003 م).
در جاى ديگرى مىنويسد:
سعود بن عبد العزيز در سال 1218 به هنگام تسلّط بر مکه مکرّمه، بسيارى از دانشمندان اهل سنّت را بىدليل به شهادت رساند و بسيارى از اعيان و اشراف را بدون هيچ اتّهامى به دار آويخت و هر کس را که در اعتقادات مذهبى ثباتقدم نشان مىداد به انواع شکنجهها تهديد کرد و آنگاه مناديانى فرستاد که در کوچه و بازار بانگ زدند: ادخلوا في دين سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود؛ هان اى مردمان! به دين سعود داخل شويد و در زير سايهی گستردهاش مأوا گزينيد!
(تاريخ وهابيان، ص 74).
(عبارت چاپ مصر اينچنين است: قتل سعود الوخيم العاقبة کثيراً من علماء العامّة بدون ذنب وأعدم شنقا کثيراً من الأعيان والأشراف دون أيّ تهمة، وهدّد بأنواع العذاب کلّ من يبدي تمسّکا بما عليه من عقائد دينيّة وحينئذ أرسل رجالاً ينادون بغاية الوقاحة في الأزقّة والأسواق بأعلى أصواتهم «ادخلوا في دين سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود» وبهذا النداء المسعور دعوا الناس عملاً إلى اعتناق دين محمّد بن عبد الوهّاب. تاريخ الوهّابيّه، ص 95).
11. قطع مناسبات تجارى با کشورهاى غير وهابى:
فاسيليف مستشرق روسى مىنويسد:
تعصّب وهّابيّان به جايى رسيد که تجّار عربستانى را وادار به قطع مناسبات تجارى با کشورهاى غيروهّابى کردند که تا سال 1269 تجارت با کشور سوريه و عراق از اين جهت که وهّابى نبودند، حرام بود.
(تاريخ العربية السعودية، ص 105).
ابن بشر تاريخنگار وهّابى مىنويسد:
وهّابيّان اگر مشاهده مىکردند که بازرگانى، کالايى را به کشورهاى مشرکين (يعنى غير وهّابى) حمل مىکند، آن را مصادره مىکردند.
(عنوان المجد فى تاريخ نجد، ج 1، ص 122).
افزودن دیدگاه جدید