وهابيت و تكفير شيعه

ریخ اسلام مذاهب گوناگونی شکل گرفته است و طبعاً هر یک خود را به حق و مذاهب دیگر را ناحق می­دانسته است و این مذاهب همیشه در کنار هم زندگی کرده و هم دیگر را مسلمان دانسته­اند و هیچ گاه دست به تکفیر کلی مذاهب دیگر نزده­اند. اما یکی از اصلی­ترین اعتقادات وهابیت تکفیر دیگران به خاطر اعتقادات مخالف میل وهابیت، خصوصاً تکفیر شیعیان است.
وهابیت با دیدگاهی بسته و تنگ نظرانه اقدام به تکفیر مسلمانان مخالف با خود دارد و این مسئله را تا جایی پیش برده است که اقدام به کشتن مخالفان خود از دیگر مذاهب را پسندیده شمرده­اند.

موسس وهابیت و تکفیر شیعه
محمّد بن عبد الوهّاب موسس وهابیت و مجدّد ناشر افكار ابن تيميّه مى گويد: «وإنّ قصدهم الملائكة والأنبياء والأولياء يريدون شفاعتهم والتقرّب إلى اللّه بذلك،هو الذي أحلّ دماءهم وأموالهم».[1]
«همانا هدف آنان وسيله تقرّب به خداوند و شفيع قرار دادن پيامبران، و صالحان است، به همين جهت خونشان حلال و قتلشان جايز است.»
انتقاد استاد محمد بن عبدالوهاب از تکفیر مسلمانان
شیخ محمد بن سلیمان کردی که استاد محمد بن عبدالوهاب بوده خطاب به وی می­نویسد:
«يا ابن عبد الوهاب إني أنصحك لله تعالى أن تكف لسانك عن المسلمين فإن سمعت من شخص أنه يعتقد تأثير ذلك المستغاث به من دون الله فعرفه الصواب وأبن له الأدلة على أنه لا تأثير لغير الله فإن أبى فكفره حينئذ بخصوصه ولا سبيل لك إلى تكفير السواد الأعظم من المسلمين ، وأنت شاذ عن السواد الأعظم فنسبة الكفر إلى من شذ عن السواد الأعظم أقرب لأنه اتبع غير سبيل المؤمنين قال تعالى ( ومن يشاقق الرسول من بعد ما تبين له الهدى ويتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى ونصله جهنم وساءت مصيرا ) وإنما يأكل الذئب من الغنم القاصية.[2]
ای فرزند عبدالوهاب! درود بر کسی که از هدایت پیروی کرده است. من به خاطر خدا تو را نصیحت می­کنم که زبانت را از مسلمانان بازداری...
و تو نمی­توانی و حق نداری عموم مسلمین را تکفیر کنی؛ زیرا تو یک فرد از این امتی و نسبت کفر به کسی که از عموم مسلمانان خارج شده به واقع نزدیک­تر است؛ زیرا که او از غیر راه مؤمنین پیروی کرده است. خداوند متعال می­فرماید(کسی که بعد از آشکار شدن حق از پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید ما او را به همان راهی که می­رود می­بریم و او را به دوزخ داخل می­کنیم و سرانجام بدی است). و همانا گرگ گوسفند وامانده را می­خورد.

شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آيين وهّابيّت
أحمد زينى دحلان مفتي مكّه مكرّمه مى نويسد:
«كان محمّد بن عبد الوهّاب إذا اتّبعه أحد وكان قد حجّ حجّة الإسلام، يقول له: حجّ ثانياً! فإنّ حجّتك الأولى فعلتها وأنت مشرك، فلا تقبل، ولا تسقط عنك الفرض.»
وإذا أراد أحد الدخول في دينه، يقول له بعد الشهادتين: اشهد على نفسك إنّك كنت كافراً، وعلى والديك أنّهما ماتا كافرين، وعلى فلان وفلان، ويسمّي جماعة من أكابر العلماء الماضين أنّهم كانوا كفّاراً، فإن شهد قبله، وإلاّ قتله، وكان يصرّح بتكفير الأمّة منذ ستّمائة سنة، ويكفّر من لا يتّبعه، ويسمّيهم المشركين، ويستحلّ دماءهم وأموالهم».[3]
اگر چنانچه كسى به مذهب وهّابيّت در مى آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبد الوهّاب» به وى مى گفت: بايد دوباره به زيارت خانه خدا بروى چون حج گذشته تو در حال شرك صورت گرفته است.
و به كسى كه مى خواست وارد كيش وهّابيّت بشود مى گفت: پس از شهادتين بايد گواهى دهى كه در گذشته كافر بوده اى و پدر و مادر تو نيز در حال كفر از دنيا رفته اند، و همچنين بايد گواهى دهى كه علماء بزرگ گذشته كافر مرده اند.
اگر چنانچه گواهى نمى داد وى را مى كشتند. آرى او بر اين باور بود كه تمام مسلمانان در طول 12 قرن گذشته كافر بوده اند، و هركسى را كه از مكتب وهّابيّت پيروى نمى كرد او را مشرك دانسته و خون و مال او را مباح مى كرد.
فتوى ابن جبرين در كفر شيعه ابن جبرين كه يكى از مفتيان بزرگ سعودى است سؤال شده كه آيا به فقراى شيعه مى شود زكات داد؟
پاسخ داده طبق نظر علماء اسلامى به كافر نمى شود زكات داد و شيعيان بدون شك به چهار دليل كافر هستند:
1 - آنان نسبت به قرآن طعنه زده و بدگويى مى كنند و معتقد به تحريف قرآن هستند و مى گويند كه دو سوم قرآن حذف شده و هركس به قرآن طعنه زند كافر هست و منكر آيه شريفه «وإنا له لحافظون» مى باشد.
2 - به سنت پيامبر و احاديث صحيح بخارى و مسلم نيز طعنه مى زنند و به احاديثى كه در اين دوكتاب آمده عمل نمى كنند چون بر اين عقيده هستند كه روايات اين كتاب ها از صحابه نقل شده و صحابه را كافر مى شمارند. و معتقد هستند كه پس از پيامبر گرامى همه صحابه جز على و فرزندان او وتعداد اندكى مانند سلمان و عمار همه كافر و مرتد شدند.
3 - شيعيان اهل سنت را كافر دانسته و با آنان نماز نمى خوانند و اگر پشت سر اهل سنت نماز بخوانند آن نماز را اعاده مى كنند بلكه آنان معتقد به نجاست اهل سنت هستند و اگر با يكى از اهل سنت مصافحه كنند، دست خود را آب مى كشند.
4 - شيعيان نسبت به على و فرزندان او غلوّ كرده و آنان را به صفاتى كه ويژه خداوند است توصيف مى كنند و همانند خداوند آنان را صدا مى كنند.
تا آن جا كه گفته: «من دفع إليهم الزكاة فليخرج بدلها حيث أعطاها من يستعين بها على الكفر ، وحرب السنّة»
اگر كسى به شيعيان زكات بدهد قبول نيست زيرا او با اين كار خود به كسى كمك كرده كه كفر را تقويت مى كند و با سنت پيامبر در حال جنگ است.[4]

اعلام رسمى جهاد بر ضدّ شيعة
از شيخ عبد الرحمان براك از مفتيان سعودى استفتا شده: «هل يمكن أن يكون هناك جهاد بين فئتين من المسلمين (أي: السنة مقابل الشيعة؟».
آيا امكان جهاد ميان اهل سنت و شيعه وجود دارد؟
وى پاسخ داده:
«... إن كان لأهل السنة دولة وقوة وأظهر الشيعة بدعهم ، وشركهم ، واعتقاداتهم ، فإن على أهل السنة أن يجاهدوهم بالقتال...».[5]
اگر اهل سنت داراى دولت مقتدرى باشند و شيعه برنامه شرك آميز خود را اظهار نمايند (مانند اعتقاد به وصايت على (عليه السلام) بعد از پيامبر گرامى و مراسم عزادارى براى امام حسين (عليه السلام) و توسل به امير المؤمنين و حسين (عليهما السلام)). در اين صورت بر اهل سنت واجب است كه عليه شيعه اعلام جهاد نموده و آنان را به قتل برساند.
فتواى هيأت عالى افتاى سعودى بر كفر شيعه هيأت عالى افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون شيعه نوشته است:
«إنّ كان الأمر كما ذكر السائل من أن الجماعة الذين لديه من الجعفرية يدعون عليا والحسن والحسين وسادتهم فهم مشركون مرتدون عن الإسلام»[6].
اگر موضوع همان گونه باشد كه در سؤال آمده است، آنان كه «ياعلى، ياحسين» مى گويند مشرك، و از ملّت اسلام خارج مى باشند.
و اين فتوى به امضاء چهار تن از اعضاى هيأت عالى سعودى به شرح ذيل رسيده است:
رئيس هيأت افتاء: عبد العزيز بن عبد اللّه بن باز.
اعضاى هيأت: عبد الرزاق عفيفى، عبد اللّه بن غَدَيان و عبد اللّه بن قعود.

فتواى زرقاوي بر جهاد بر ضد شيعه
زرقاوى رهبر وهابيون عراقى طى اطلاعيه اى كه از طريق اينترنت منتشر گرديد اعلام كرد:
مخالفان (شيعيان)، افعي ها و دشمنان در كمين نشسته و عقرب هاي حيله گر هستند، ما اكنون به جنگ با دشمن كافر و جنگ دشوار با دشمن حيله گري كه لباس دوست بر تن كرده و به همدلي دعوت مي كند، وليكن شرور است و ارث اختلاف دروني را به ميراث برده، مي پردازيم.
يك ناظر جستجوگر درك مي كند كه شيعيان خطري آشكار و حقيقي هستند. پيام تاريخ كه واقعيت نيز آن را تصديق نموده، اين امر را روشن ساخته كه تشيع، ديني جدا از اسلام است و با يهود تحت شعار اهل كتاب و مسيحيان ملاقات مي كنند، شرك نمايان شيعيان تا جايي است كه قبرها را مي پرستند و در اطراف قبور ائمه طواف مي كنند، به حدي رسيده اند كه ياران پيامبر را كافر مي دانند و به مادر مؤمنان و صالحان اين امت دشنام مي دهند و قرآن كريم را جعل مي كنند.
و در كتب شيعيان كه تاكنون در حال انتشار است به نزول وحي براي آن گروه ادعا شده است و اين يكي از تصاوير كفر و كفرشناسي است.
كساني كه گمان مي كنند شيعيان مي توانند ميراث تاريخي و كينه سياه خود را فراموش كنند، در توهم به سر مي برند و اين همانند آن است كه اين افراد، (متوهمان) از مسيحيان بخواهند صليب كشيدن مسيح را فراموش كنند. آيا يك عاقل چنين كاري مي كند؟
اين قوم علاوه بر كفر خود، براي افزايش بحران حكومت و موازين نيرو در دولت، از مكر و حيله سياسي استفاده و تلاش مي كنند براي تثبيت شرايط محيطي جديد خود، با استفاده از پلاكاردهاي سياسي و سازمان هاي خود با هم پيمانانشان همكاري كنند.[7]

تکفیر علمای شیعه توسط امام جماعت مسجد الحرام
شیخ عدل بن سالم کلبانی که از دوستان نزدیک اسامه بن لادن(تروریست معروف) می­باشد و در سال 1387ش از سوی پادشاه عربستان سعودی به امامت جماعت مسجد الحرام منصوب شد. او در حالی اولین امام جماعت سیاه پوست مسجد الحرام شد که سیاه­پوستان در جامعه عربستان از جایگاه اجتماعی پایین­تری برخوردارند. وی در تاریخ 14/2/1388 ش. در مصاحبه­ای که در حضور میلیون­ها بیننده در شبکه BBC عربی صورت گرفت، در پاسخ به سوالی چنین ابراز داشت:
«علمای شیعه عربستان، حق عضویت در هیئت بلندپایه فتوای این کشور را ندارند... و اگر ما نسبت به کافر شماردن مردم عادی و عوام شیعه مردد باشیم، اما در کافر دانستن همه علما و مراجع شیعه، هیچ تردیدی نداریم.[8]
مبنای فتوای برخی از مفتیان وهابی در تکفیر
شایسته است مبنای برخی از فتاوای تکفیری وهابیت را بررسی کنیم تا روشن گردد چه مقدار از این فتاوا بی­مطالعه و از روی احساسات، تعصّبات و شایعات و سوء تفاهم ها صدر شده است.

[1] . محمد بن عبدالوهاب، كشف الشبهات، دار القلم، بيروت، 58.
[2] . زینی دحلان، فتنة الوهابیة، مکتبة الحقیقة،استانبول، طبعة جدیدة بالاوفست، اول، ص 9.
[3] . زینی دحلان شافعی، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیه، مکتبة ایشیق، استانبول، 1396ه، ص46.
[4] . اللؤلؤ المكين من فتاوى فضيلة الشيخ ابن جبرين، بن جبرین، ریاض، عربستان، بی­تا، ص39.
[5] . مجموعه مقالات بیست و یکمین همایش مذاهب اسلامی، عبدالحسین درتراش، 1388ه.ش، ص207.
[6] . دویش، احمد بن عبدالرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، عربستان، بی­تا، بی­جا، ج3، ص373.
[7] . سايت بازتات «BAZTAB.COM»: مورخ 8/3/1384.
[8] . عصیری، سید مجتبی، شاخ شیطان، رشید، قم، اول، 1389ه.ش، ص66.

افزودن دیدگاه جدید