اذان نزد اهل سنت

دقیق ادله­ای که در مورد اذان نزد اهل­سنت است، به این نتیجه می­رسیم که دست تحریف و جعل در این شعار مهم مسلمین رخ داده که درپی غصب خلافت با کاری پیوسته و حمایتهای گسترده روی داده است.

فقرات اذان از نظر اهل­سنت
اذان در نزد اهل سنت نزد پیروان مکاتب فقهی اهل­سنت اختلافی است. حنفیه و شافعیه و حنبلیه معتقدند که فقرات اذان به این صورت است:
اللّه أكبر اللّه أكبر
اللّه أكبر اللّه أكبر
أشهد أن لا إله إلّا اللّه
أشهد أن لا إله إلّا اللّه
أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه
أشهد أنّ محمّدا رسول‏اللّه
حيّ على الصّلاة
حيّ على الصّلاة
حيّ على الفلاح
حيّ على الفلاح
اللّه أكبر
اللّه أكبر
لا إله إلّا اللّه
اما مالکیه تکبیر اذان را دو بار می­دانند نه چهار بار. همچنین اهل­سنت در اذان نماز صبح بعد از حی علی الفلاح دو مرتبه الصلاه خیر من النوم می­گویند. همچنین حنابله اذان را واجب کفائی دانسته ولی دیگر فرق اذان را مستحب موکد می­دانند.[1]

تشریع اذان
اهل سنت نیز برای تشریع اصل اذان از آیات و روایات و اجماع استفاده می­کنند.[2]که اختلاف آنها با تشیع در برخی روایاتی است که در سبب تشریع اذان گفته­اند که مردم مدینه برای آگاه شدن از وقت نماز مشکل داشتند و پیامبر(ص) با ایشان به مشورت پرداخت. پیشنهاد ناقوس و بوق و دف و روشن کردن آتش و نصب کردن پرچم به پیامبر(ص) داده شد که علامت نصاری و یهود و رومیان و مجوسیان بود ولی پیامبر(ص) انها را قبول نکرد و در حالی که پیامبر(ص) با مشورت به نتیجه­ای نرسیده بودند، عبدالله بن زید در رویاء و یا بین خواب و بیداری فرشته­ای را دید که به او اذان و اقامه را یاد داد. سپس او این جریان را به پیامبر(ص) بازگو کرد و ایشان دستور دادند تا بلال آن را فرابگیرد و برای اعلام وقت نماز بگوید.[3]
با این حال این همان حدیثی است که در سیره حلبیه از کتب اهل­سنت توسط محمد بن حنفیه(ره) و کتاب المستدرک علی الصحیحین به نقل از امام حسن مجتبی(ع) تکذیب شده است.[4] امام حسن(ع) فرمودند: اذان برتر از این حرفهاست. جبرئیل در آسمان اذان را دو مرتبه و اقامه را یک مرتبه می­گفت و پیامبر(ص) می­آموخت.[5] متقی هندی در کنز العمال از زید بن علی(ع) از پدرانش(ع) از امیرالمومنین علی(ع) نقل می­کند که فرمودند: به رسول خدا(ص) در شب معراج اذان آموخته شد و نماز براو واجب گشت.[6]
در روایتي متناقض با دیگر روايات در منابع اهل­سنت، بعد از بحث مسلمانان درباره حل مشکل، عمر بن خطاب اذان و اقامه را پیشنهاد می­کند و پیامبر(ص) به بلال دستور می­دهد تا آن را در اوقات نماز بگوید.[7] در روایتی دیگر این خواب را هم عبدالله بن زید دیده و هم عمربن خطاب!![8]

جعل و دستبرد در اذان
فقره الصلاه خیر من النوم در اذان صبح توسط عمر جعل شد و فقره حی علی خیر العمل از اذان حذف شده­است. علتهای مختلفی برای این مطلب ذکر شده، از جمله اینکه عمر فکر کرد که اگر این فقره در اذان باشد مردم به جهاد نخواهند رفت و موجب تضعیف لشگر اسلام می­شود به همین دلیل روزی عمر آن را منع کرد[9]و گفت: ای مردم! سه چیز در زمان پیامبر(ص) بود که من از آن نهی کرده و حرام می­کنم و بخاطر آن شکنجه می­کنم و آن سه عبارتند از متعه زنان، حج تمتع، حی علی خیر العمل.[10]در حالی که حلبی و ...نقل می­کند که عبدالله بن عمر و امام زین العابدین(ع) و بسیاری از صحابه و تابعین حی علی خیر العمل می­گفتند.[11] در مورد اضافه کردن الصلاه خیر من النوم نیز گفته شده که موذن برای اذان صبح نزد عمر آمد اما عمر خواب بود. موذن او را بیدار کرد و گفت: الصلاه خیر من النوم. عمر نیز دستور داد تا آن را در اذان صبح قرار دهد.[12]

انگیزه تحریف در اذان
در تشریع اذان نزد اهل سنت با تناقضات بسیاری که حاکی از جعل است روبرو می­شویم. گاهی پیامبر(ص) اذان را از عبدالله بن زید و گاهی ابی بن کعب و گاهی از عمر آموخته است. سبب آن نیز مشکل مردم برای آگاه شدن از اوقات نماز بیان شده و گفته­اند ادیان دیگر برای آگاه شدن از اعمال عبادی نشانه­ای دارند و به همبن دلیل پیشنهاد ناقوس و بوق و...را برای آگاهی مردم از وقت نماز به پیامبر(ص) دادند. در برخی از روایات آمده که در این پیشنهادات با پیامبر(ص) به نتیجه نمی­رسند و در برخی روایات نیز امر به ناقوس کرده!! در برخی روایات آن حضرت به عمر بن خطاب دستور تغییر برخی فقرات اذان را می­دهد. اما با این حال در کتب اهل سنت روایاتی وجود دارد که با مطالب گذشته مخالفت دارد و مطالبی همانند روایات شیعی بیان شده. به هرحال تناقضات وقتی به وجود می­آید که جعل و دروغ­پردازی گسترده­ای رخ داده باشد. به نظر می­رسد که تشریع اذان یقینا به عنوان یکی از فضائل مهم پیامبر(ص) در معراج و امیرالمومنین علی(ع) مطرح بوده تا جائی که در روایات حی علی خیرالعمل به محب فاطمه(س) و اهل­بیت(ع) و ولایت تطبیق داده شده که این مسائل برای دشمنان ولایت قابل تحمل نبوده و بلافاصله دست به تحریف و جعل روایات زدند تا این فضائل فراموش شود؛ بلکه آن فضائل را برای خود مصادره کنند. متأسفانه تحریف و جعل ایشان به قدری گسترده بوده­است که شئون پیامبر(ص) را نیز هدف قرار داده­اند و با این کار علاوه بر آن هدف شوم به عادی سازی امور تشریعی نیز پرداخته­اند و این مطلب را در اذهان قرار داده­اند که تشریعیات امری است که هر انسان عادی می­تواند در آن دخالت کند و به همین دلیل عمر بن خطاب در دوران حکومتش تغیراتی را در تشریعات الهی به وجود آورد .[13]

[1] - جزيرى، عبد الرحمن؛غروى، سيد محمد؛ ياسر، مازح؛ كتاب الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت عليهم السلام، بیروت، لبنان، دارالثقلین، اول، 1419هـ ق، ج‏1، ص 438 و 441
[2] - همان، ج‏1، ص 436
[3] - سنن ابی داود، ج1، ص 250
[4] - حلبی، ابوالفرج؛ السيرة الحلبية(إنسان العيون في سيرة الأمين المأمون) بیروت، دارالکتب العلمیه، دوم، 1427هـ ق، ،ج‏2،ص:133 ، ج2، ص 96 - عن أبي العلاء قال: قلت لمحمّد بن الحنفيّة: إنّا لنتحدّث أنّ بدء هذا الأذان كان رؤيا رآها رجل من الأنصار في منامه، قال: ففزع له محمّد بن الحنفيّة فزعاً شديداً وقال: عمدتم إلى ما هو الأصل في شرائع الإسلام ومعالم‏دينكم، فزعمتم أنّه إنّما كان من رؤيا رآها رجل من الأنصار في منامه تحتمل الصدق والكذب، وقد تكون أضغاث أحلام.فقلت له: هذا الحديث قد استفاض في الناس.قال: هذا- واللَّه- هو الباطل. ثمّ قال:وإنّما أخبرني أبي: أنّ جبرئيل عليه السلام أذّن في بيت المقدس ليلة الإسراء وأقام، ثمّ أعاد جبرئيل عليه السلام الأذان لمّا عرج بالنبي إلى السماء، فسمعه عبداللَّه بن زيد وعمر بن الخطّاب، و في رواية عنه: إنّه لمّا انتهى إلى مكانٍ في السماء وقف به وبعث اللَّه ملكاً فقيل له: علّمه الأذان، فقال الملك: اللَّه أكبر، فقال اللَّه: صدق عبدي أنا اللَّه الأكبر، إلى أن قال: قد قامت الصلاة، قد قامت الصلاة.
[5] - المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 171- إنّ شأن الأذان أعظم من ذاك. أذّن جبرئيل عليه الصلاة والسلام في السماء مثنى مثنى، وعلّمه رسول اللَّه وأقام‏مرةً مرةً، فعلمه رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم مقام
[6] - متقی هندی، علی بن حسام؛كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ، بیروت، مؤسسة الرسالة ، 1989 م ج 12، ص 635
[7] - بخاری، محمد بن اسماعیل ؛ الجامع الصحيح المختصر، بیروت، الیمامه، دار ابن کثیر، الطبعة الثالثة ، 1407 - ، ج1، ص 219، حدیث 579 - ابن جريج قال أخبرني نافع أن ابن عمر كان يقول كان المسلمون حين قدموا المدينة يجتمعون فيتحينون الصلاة ليس ينادى لها فتكلموا يوما في ذلك فقال بعضهم اتخذوا ناقوسا مثل ناقوس النصارى وقال بعضهم بل بوقا مثل قرن اليهود فقال عمر أولا تبعثون رجلا ينادي بالصلاة فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( يا بلال قم فناد بالصلاة )
[8] - بيهقي، ابي بكر احمد بن الحسين بن علي؛ السنن الكبرى، بی­جا، بی­تا، ج1، ص 391
[9] - علامه شرف الدین ، سيد عبدالحسین؛ النص و الاجتهاد، ص 238
[10] - قوشجی، شرح تجرید، ص 484 - أيها الناس، ثلاث كن على عهد رسول اللّه (ص)، أنا أنهى عنهن، و أحرمهن، و أعاقب عليهن، و هي: متعة النساء، و متعة الحج، و حي على خير العمل
[11] - حلبی، ابوالفرج؛ پیشین، ج2، ص 137 و عاملی، سید جعفر مرتضی ، الصحيح من سيرة النبي الأعظم ، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چهارم، 1415،ج‏4، ص 278
[12] - حلبی، ابوالفرج؛ پیشین، ج2، ص 135
[13] - مجلسي، محمد باقر؛ پیشین ،ج31، ص 7 و معتزلى، ابن ابى الحديد؛ شرح نهج البلاغة، قم، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، 1404 هـ ق،ج 12 ، ص 75- برای بررسی بیشتر به مقاله بدعت و صحابه مراجعه شود.

افزودن دیدگاه جدید