صله و قطع رحم از منظر قرآن کریم چگونه است ؟
«صله» مصدر فعل «وصل» در مقابل «فصل» به معنی «اتصال» و به هم رسیدن است، بنابراین؛ «صلة رحم» یعنی با فامیلها به هم رسیدن «و به حال هم رسیدگی کردن» میباشد. «رحم» نیز از «رحمة» به معنی رأفت و مهربانی، گرفته شده است و چون فامیلها و بستگان، نسبت به همدیگر عطوفت و مهربانی دارند «رحم» نامیده شدهاند. این سنت از دیدگاه قرآن کریم از دو جهت قابل ملاحظه است:
الف: از جهت فقهی
«قطع» آن به دلیل آیات و روایات متعدد از محرمات کبیره است، چنان که قرآن کریم می فرماید:
«وَ الَّذِینَ یصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ؛ و آنها که پیوندهایی را که خدا به آن امر کرده برقرار میدارند و از پروردگارشان میترسند و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند».[2] در روایات اسلامی و کتابهای تفسیر، یکی از مواردی که «وصل آن» مورد امر خداوند به حساب آمده، «صلة رحم» است.[3] مثلاً در حدیثی از امام صادق ـ علیهالسّلام ـ میخوانیم که از آن حضرت دربارة تفسیر «وَ الَّذِینَ یصِلُونَ ...» سۆال شد «(فقال قراتبک)؛ فرمود: منظور خویشاوندان تو است».[4]
همچنین در جایی دیگر می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیکمْ رَقِیباً؛و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید، و) هنگامی که چیزی از یکدیگر میخواهید، نام او را میبرید ( و نیز) از (قطع رابطه با) خویشاوندان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب شماست.[5]
در آیه یاد شده بنابر اینکه «ارحام» عطف بر لفظ جلالة «الله» و منصوب باشد تا در معنا چنین باشد: «اتقوا الله ان تقصره و اتقون الارحام ان تقطعواها» از معصیت خدا و قطع رحم بپرهیزید، یا اینکه «ارحام» مرفوع و مبتدا برای خبر محذوف باشد: «و الارحام کذلک»، یعنی رعایت ارحام نیز از مصادیق تقواست و از آن سۆال خواهد شد، از این رو مراد آیه این خواهد بود «اتقوا لارحام فلا تقطعوا» ارحام را مواظب باشید و قطع صله رحم نکنید. دلالت آیه بر وجوب صله، بنابر این، سه احتمال مورد تأکید اکثر مفسران و فقها میباشد.[6] البتّه آیات دیگری هم ممکن است دلالت بر وجوب «صلة رحم» یا حرمت «قطع» آن باشد که به جهت پرهیز از طولانی شدن، از ذکر آنها خودداری میشود.
«قطع» صلهرحم همردیف با فساد در زمین بشمار آمده است: «فَهَلْ عَسَیتُمْ إِنْ تَوَلَّیتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکمْ...؛ اگر (از این دستورها) رویگردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید؟
ب. از جهت اجتماعی:
علت اینکه اسلام نسبت به نگهداری و حفظ پیوند خویشاوندی این همه پافشاری کرده،این است که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی و چه از نظر جنبههای معنوی و اخلاقی، باید از واحدهای کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهای کوچک، اجتماع عظیم خود به خود، اصلاح خواهد شد.
اسلام برای عظمت مسلمانان از این روش به نحو کاملتری بهرهبرداری نموده است. دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیة افرادی را توصیه میکند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضای یک خانوادهاند و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی، نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت مییابد و از هر نظر قوی خواهد شد.[8]
برای پی بردن بیشتر به اهمیت این موضوع (لزوم صلة رحم و اهمیت عدم ترک آن) از دیدگاه قرآن کریم، توجه کنید:
الف: صاحبان عقل و اندیشهاند «إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا ینْقُضُونَ الْمِیثاقَ وَ الَّذِینَ یصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ؛ تنها صاحبان اندیشه متذکر میشوند. آنها که ... و آنها که پیوندهایی را که خدا به آن امر کرده است برقرار میدارند[9]...»[10]
ب: عاقبت نیکسرای دیگر از آن آنهاست «... اولئک لهم عقبی الدار»[11] و به تعبیر دیگر «صله رحم کنندگان» جزء عاقبت به خیرها خواهند بود، چون «عقبی» به معنی عاقبت و پایان کار است خواه خیر باشد یا شر، ولی با توجّه به قرینه حال و مقال منظور در آیه فوق عاقبت خیر است.[12]
ج. بهشت جاویدان: جایگاه آنها و پدران، همسران و فرزندن صالح آنها خواهد بود، «جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیاتِهِمْ؛[13]
د: فرشتگان به آنها خوش آمد میگویند: «وَ الْمَلائِکةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میگردند. (و به آنها میگویند) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه پایان و عاقبت خوبی».[14]
ه : رعایت پدر و مادر به عنوان یکی از مصادیق بارز «ارحام» تا سرحد توحید خداوند: «لا تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً؛ چیزی برای خدا شریک قرار ندهید و به پدر و مادر احسان کنید».[15]
و: رعایت «بستگان» که از «ارحام» محسوب میشوند، در ردیف ایمان به خدا و پیامبران و فرشتگان و معاد که همه از مصادیق «برّ» و نیکی به حساب آمدهاند: «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ وَ الْمَلائِکةِ وَ الْکتابِ وَ النَّبِیینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى...؛ نیکی آن نیست که رویتان را به سوی مشرق و مغرب آورید، بلکه نیکی آن است که کسی به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران ایمان داشته باشد و مال را با وجود دوست داشتن به خویشاوندان و... ببخشد».[16]
اسلام برای عظمت مسلمانان از این روش به نحو کاملتری بهرهبرداری نموده است. دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیة افرادی را توصیه میکند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضای یک خانوادهاند و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی، نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت مییابد و از هر نظر قوی خواهد شد
ز: شایستگی «ارحام» غیر وارث برای شرکت در مال ارثی: «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» چون خویشاوندان (غیر از ورثه) برای تقسیم (ترکه) حضور یابند، از آن به چیزی ایشان را بهرهمند سازید و با ایشان با زبان خوش سخن بگویید.[17]
د: از طرف دیگر «قطع» صلهرحم موجب ناخشنودی حقتعالی و دوری از رحمت او خواهد بود... «فَهَلْ عَسَیتُمْ إِنْ تَوَلَّیتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکمْ أُولئِک الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ...؛ و پیوند خویشاوندانشان را بگسلید. اینان کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده...[18]
ط: «قطع» صلهرحم همردیف با فساد در زمین بشمار آمده است: «فَهَلْ عَسَیتُمْ إِنْ تَوَلَّیتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکمْ...؛ اگر (از این دستورها) رویگردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید؟»[19]
ی: حدود شرعی «صلةرحم»: «صلة رحم» نباید انسان را از حد و مرز «توحید» و «اطاعت حق» بیرون ببرد، قرآن کریم میفرماید: «لا تَجِدُ قَوْماً یۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ یوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولئِک کتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ...؛ قومی نیابی که به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد و با کسانی که با خداوند و پیامبر او ـ صلی الله علیه و آله ـ مخالفت میورزند دوستی کنند ولو آنکه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خاندانش باشند. اینانند که (خداوند) در دلهایشان نقش ایمان نگاشته است و به فیض از جانب خویش استوارشان داشته است.»[20]
پی نوشت ها :
[1] . ر.ک: المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اوّل، 1371 ه ش، ج 13 و 14، ص 125 و ج 3 و 4، ص 79، به بعد.
[2] . رعد/ 21.
[3] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، 1372 ه ش، ج10، ص 184.
[4] . همان، ص 185.
[5] . نساء/ 1.
[6] . ر.ک: فخرالدین رازی، تفسیر الکبیر، دارالکتب العلمیه، 1411 ق، ج 4، ص 135؛ به نقل: شرفالدین، سیدحسین، تحلیلی اجتماعی از صلة رحم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، 1378، ص 28.
[7] . شرفالدین، سید حسین، تحلیلی اجتماعی از صلة رحم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، 1378، ص 150.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیام، 1372، ج 1، ص 158ـ157.
[9] . تفسیر نمونه، ج 10، ص 192.
[10] . رعد/ 21.
[11] . رعد/ 22.
[12] . تفسیر نمونه، ج 10، ص 192.
[13] . رعد/ 23.
[14] . رعد/ 24.
[15] . انعام/ 151.
[16] . بقره/ 177.
[17] . نساء/ 8.
[18] . محمد/ 22 و 23.
[19] . محمد/ 22.
[20] . مجادله/ 22.
افزودن دیدگاه جدید