عبدالعزيز بن باز، زندگي نامه، فتواهاي بن باز، تكفير شيعه عبدالعزيز بن باز، زندگي نامه، فتواهاي بن باز، تكفير شيعه

 

یكی از علمای وهابیت كه نقش مهمی در احیای تفكٌرات، ابن­تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه و محمدبن عبدالوهاب داشته است، عبدالعزیز بن باز است كه نزد وهابیان به مفتی اعظم مشهور است برای اینكه بیشتر با او آشنا شویم زندگی‌نامه، فعالیت‌ها، فتواها ‌و تفكرات او را مرور می­كنیم.
عبدالعزیز بن عبدالله بن عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله بن باز در شهر ریاض «پایتخت عربستان» در ماه ذیحجة سال 1330 هجری به دنیا آمد و بعداز مدتی قرآن را حفظ كرده و نزد سعد وقاص بخاری، تجوید قرآن را آموخت و علوم شریعت را از مشاهیر علمای نجد مانند؛شیخ محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، شیخ صالح بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن­حسین آل الشیخ، الشیخ سعد بن حمد آل الشیخ، فرا گرفت كه بیشترین استفاده علمی را از محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، برده است.[1]
بن باز[2] كه صرف شاگردی نزد اساتید را یك نوع فریب نفس می‌دانست، عزم خود را راسخ كرده و تلاش تحقیقی خود را از مهمترین كتب اهل سنت با جدیت تمام ادامه داد تا اینكه در علوم شریعت، متن حدیث، سند و بحث توحید طبق شیوه سلف و فقه حنبلی به چنان نبوغی رسید كه از مشهورترین علماء حنفی بشمار رفت.[3]
فعالیت‌های مهمّ بن باز
بن باز در سال1357هجری قمری به مدت چهارده سال كرسی قضاوت را به عهده گرفت و در سال 1372قمری به مدت یک سال در معهد علمی در ریاض دعوت به تدریس شد و در سال 1381به عنوان نائب رئیس دانشگاه بین المللی جامعة اسلامی در مدینه منوره مشغول به کار شد[4]
بن باز در سال 1395 به دستور پادشاه عربستان به عنوان ریاست "البحوث العلمیة والإفتاء والدعوة والإرشاد" درآمد كه جایگاه وی در این پست مانند جایگاه یك وزیر در حكومت عربستان بود تا اینكه در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی به مجلس علما معرفی گردید و ریاست هیئت بزرگ علماء را تا زمان مرگش به عهده گرفت.[5]
وی علاوه برفعالیت‌های ذكرشده، عضوء هیئت علمی كبار علماء مكه، عضو مجلس اعلای دانشگاه اسلامی مدینه، رئیس مجلس اعلای عالمی در مساجد و غیره نیز به شمار می‌رفت.[6]
بن­باز و تمجیدهای وهابیان
وهابیان، از وی به عنوان عالم جلیل القدر،[7] شیخ الاسلام و المسلمین مفتی اول داخل وخارج كشور[8]، علامّه[9]، محدثّ فقیه،[10] یاد می‌كنند و می‌گویند: بن باز، مرجع علماء بود وهرگاه برای علماء مشكلات علمی پیش می‌آمد جهت حلّ آن به او رجوع می‌كردند.[11]

آثار علمی بن باز
بیش از شصت كتاب و ده­ها مقاله از عبد العزیز بن باز در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و احكام و غیره به جای مانده است كه به چند نمونه اشاره می‌كنیم .
1-الفوائد الجلیة فی المباحث الفرضیة.
2- التحقیق والإیضاح، لكثیر من مسائل الحج، والعمرة، والزیارة ( توضیح المناسك).
3- التحذیر من­البدع، و یشتمل على أربع مقالات مفیدة(حكم الاحتفال بالمولد النبوی، و لیلة الإسراء والمعراج، و لیلة النصف من الشعبان، وتكذیب الرؤیا المزعومة من خادم الحجرة النبویة المسمى الشیخ أحمد).
4- رسالتان موجزتان فی الزكاة والصیام.
5- العقیدة الصحیحة و ما یضادها.
6- وجوب العمل بسنة الرسول - صلى الله علیه وسلم - و كفر من أنكرها.
7- الدعوة إلى الله، و أخلاق الدعاة.
8- وجوب تحكیم شرع الله و نبذ ما خالفه.
9- حكم السفور والحجاب و نكاح الشغار.
10- نقد القومیة العربیة.
11- الجواب المفید فی حكم التصویر.
12- الشیخ محمد بن عبد الوهاب ( دعوته وسیرته).
13- ثلاث رسائل فی الصلاة (1- كیفیة صلاة النبی صلى الله علیه و سلم- 2- وجوب أداء الصلاة فی جماعة 3- أین یضع المصلی یدیه حین الرفع من الركوع ).
14- حكم الإسلام فیمن طعن فی­القرآن، أو فی رسول الله صلى الله علیه و سلم.
15- حاشیة مفیدة على فتح الباری، وصلت فیها إلى كتاب الحج.
16- رسالة الأدلة النقلیة والحسیة على جریان الشمس و سكون الأرض و إمكان الصعود إلى الكواكب.
17- إقامة البراهین على حكم من استغاث بغیر الله أو صدق الكهنة والعرافین.
18- الجهاد فی سبیل الله.
19- الدروس المهمة لعامة الأمة.
20- فتاوى تتعلق بأحكام الحج، والعمرة، والزیارة.
21- وجوب لزوم السنة، والحذر من البدع ".[12]
عبدالعزیز، روز دوشنبه 27ماه محرم در سال 1420 در سن نزدیك به 90 سالگی وفات نمود سپس ملک فهد و ولیعهدش عبدالله بن فهد در مسجدالحرام مکّه بر جنازهٔ او نماز خواندند.

بن باز و فتواهای خلاف قرآن، سنٌت و عقل
كتاب‌های مفتی بزرگ عربستان، نه تنها خلاف قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله و صحابه می­باشد بلكه عقل هیچ بشری هم آن را نمی‌پذیرد به عنوان نمونه مواردی را ذكر می‌كنیم تا بیشتر با افكار این مفتی و رهبر دینی وهابیت آشنا شویم.

بن باز و فتوای شرك شیعه
بن باز بخاطر خوش خدمتی مورد توجه ملك فهد بود و از جمله خوش خدمتی او هم، صدور فتواهای ضد شیعی وی بود. او از جمله علمای وهابی است كه حكم كافر بودن شیعیان را صادر كرد كه به دنبال این حكم، شاهد كشتار زیادی از شیعیان در سرار جهان توسط پیروان بن باز یعنی وهابیت تندرو تا حال هستیم.
هیأت عالی افتای سعودی، پیرامون سؤالی درباره­ی ارتباط و رفت و آمد و ازدواج با شیعیانی كه هنگام بلند شدن از زمین « یاعلی، یاحسین» می‌گویند، چنین فتوا صادر كردند كه اگر واقعیت چنین است كه آنها علی و حسن و حسین علیهم السلام و مانند آنها را می‌خوانند، در این صورت آنها مشركند و دچار شرك اكبر شده‌اند كه از دین اسلام خارجند پس ازدواج زنان مسلمان ما با آنها و ازدواج زنان آنها با ما حلال نیست و خوردن گوشتی كه آنها ذبح كرده‌اند نیز بر ما حلال نیست.[13]
این فتوی به امضاء چهارتن[14] از اعضای هیأت عالی سعودی رسیده
كه رئیس هیات عبدالعزیزبن عبدالله بن­باز بود.
بن باز كه حقیقت را بر روی خود بسته است، چطور یا علی و یا حسین گفتن را شرك و منافات با توحید می‌داند در حالی كه در قرآن كمك خواستن از دیگران به طور صریح وجود دارد آیا بن‌باز نعوذ بالله از خدا بهتر توحید را می‌فهمد؟ قرآن در بیان جریان كمك خواستن فرزندان یعقوب از زبان آنها چنین می‌فرماید:«یا َاباَنا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِینَ »[15]«ای پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كه ما خطاكار بودیم!»
اگر كمك خواستن با گفتن «یاعلی» شرك است، پس «ای پدر» گفتن فرزندان هم شرك است؛ چرا یعقوب (ع) كه پیامبر خدا بود، آنها را مشرك ندانست بلكه در جواب در خواست استغفار آنها كه نوعی یاری خواستن بود، قول یاری كردن را كه همان استغفار بود، به آنها داد و گفت: «قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[16]« بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‏طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است!
حضرت یعقوب (ع) كه پیامبر خدا بود به آن‌ها قول داد كه در آینده نزدیك از خداوند برای آن‌ها طلب استغفار خواهد كرد اگر توسل به غیر خدا شرك بود، حضرت یعقوب (ع) نباید به آن‌ها چنین قولی می‌داد و باید آن‌ها را از این كار شرك‌آلود نهی می‌كرد.[17]
مفتی اعظم عربستان، در «نواقض الإسلام» كفرشیعیان را اثبات می‌كند و دلائلی كه موجب كفر می‌شود را با نام «نواقض» مطرح می‌كند و بیان می‌كند كه دومین ناقض كه انسان را از اسلام بیرون می‌كند، این است كه كسی كه بین خود و خدا واسطه قرار دهد و از آن واسطه چیزی بخواهد و از آنان شفاعت بطلبد و به آنها توكل كند، چنین افرادی به اجماع علماء و دانشمندان اسلام، كافر هستند.[18]
در اینجا نیز علاوه بر آیه قبلی كه فرزندان یعقوب (ع)، پدر را واسطه بین خود و خدا قرار دادند، آیه‌ای وجود دارد كه مومنان را جهت تقرب به خدا، به واسطه داشتن و یافتن وسیله، تشویق كرده و چنین می‌فرماید: «یاأیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة»[19] «ای كسانی كه ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید ! و وسیله‏ای برای تقرب به او بجوئید»
در این آیه وسیله بطور مطلق آمده است و مقید نیز نشده كه وسیله، حتما باید قرآن باشد و انسان نباشد، زنده باشد و مرده نباشد بلكه مطلق است. خداوند در آیه دیگر، مصداق وسیله «پیامبر(ص)» را هم به مردم معرفی می‌كند و بیان می‌كند كه واسطه‌ی آنها كه پیامبر (ص) است، اگر برای آنها استتغفار كند، خدا هم بخاطر این واسطه، گناهان آنها را می‌بخشد. خداوند متعال در قرآن کریم می­فرماید: «ولَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»[20]«و اگر آنان، هنگامی كه به خود ستم می‏كردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‏گذاردند) به نزد تو می‏آمدند و از خدا طلب آمرزش می‏كردند و پیامبر(ص) هم برای آنها استغفار می‏كرد خدا را توبه پذیر و مهربان می‏یافتند.»
این آیه، صراحت دارد كه آمدن به طرف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و او را بر درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار آن حضرت برای گنهكاران نه تنها شرك نیست[21]؛ بلكه سبب پذیرش توبه، و رحمت خدا هم می‌شود .
اگر وساطت، دعا، استغفار و شفاعت خواستن از پیامبر (ع) شرك بود، چگونه امكان داشت كه خداوند چنین دستوری را به گنهكاران بدهد!
این درخواست استغفار نیز فقط شامل دوران حیات پیامبر(ص) نمی‌شود؛ زیرا حیات و ممات ایشان باهم فرقی ندارد همچنانكه علمای اهل سنت به زنده بودن انبیاء بعد از مرگ تصریح كرده‌اند از جمله آنها، آلوسی است كه معتقد است: [22]حیات انبیاء علیهم السلام، حیاتی است برزخی و برتر از حیات شهدا كه خداوند متعال در مورد ایشان فرموده است كه ««بل أحیاء عند ربهم یرزقون»[23]«ایشان زنده اند نزد پرورگارشان روزی داده می‌شوند» آلوسی ، ‌زنده بودن انبیاء را طبق روایات صحیح، امر مسلم و ثابت دانسته و روایتی را به عنوان شاهد از سول خدا(ص) برای اثبات حرف خود نقل می‌كند كه حضرت فرمودند: «الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلون»[24]پیامبران در قبرهای خود زنده‌اند و مشغول نمازند.
سبكی نیز قریب به سخن آلوسی، كلامی دارد كه زنده بودن انبیاء را در برزخ همچون حیات دنیوی مسلم می‌داند.[25]

بن باز و مسئله تقریب
بن‌باز، تقریب بین شیعیان واهل سنّت را جایز ندانسته و معتقد است تقریب بین شیعیان و مسلمانان غیر ممكن است و علت آن را وجود اختلافات متعدد در موضوع اعتقادات یکدیگر مانند توحید به خدا و اخلاص و محبت به صحابه.
بر همین اساس به نظر وی تقریب بین شیعه و اهل سنّت به سبب اختلاف عقیده ممكن نیست.[26]
مفتی عربستان گویا آیه اعتصام را نخوانده است كه خدا می‌فرماید: « واعْتَصِمُواْ بحِبْلِ اللَّه ِجَمِیعًا و َلَاتَفَرَّقُواْ »[27] «وهمگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، وهرگونه وسیله وحدت‏]، چنگ زنید، وپراكنده نشوید»
خداوند امر به اتحاد می‌كند در حالی كه بن باز بر خلاف قرآن، امر به اختلاف می‌كتد آیا این، مخالفت با نص صریح قرآن نیست؟!
نكته­ای كه درباره تقریب و وحدت باید به آن اشاره كنیم این است كه اهداف تقریب و وحدت، یكی كردن مذاهب و از بین بردن دیگر مذاهب، نیست قطعا مدعیان وحدت، این‌چنین هدفی نداشتند. بلكه بنیان‌گذاران وحدت، به ویژه حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره)، موسس «دار التقریب بین المذاهب الإسلامیة» در مصر و الأزهر، همواره این ندا را سر می‌دادند كه هدف ما، ‌تقریب میان مذاهب است، نه توحید مذاهب.

بن باز و مراسم میلاد رسول اكرم (ص)
عبدالعزیز بن باز در فتوایی، مراسم میلاد گرفتن برای پیامبر (ص) را بدعت در دین ‌دانسته[28]و آنرا مستند به اعمال سلف می­داند.[29]

مفتی اعظم و صلوات بر رسول اكرم (ص)
بن‌باز، درود فرستادن[30] بر رسول اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) قبل از اذان و بعد از اذان را از بدعتهایی می‌داند كه در دین ایجاد شده است[31] واین حرفش را مستند به روایت رسول اكرم(ع) می‌كند كه فرمودند: «هر كس بر دستورات دینی ما چیزی بیفزاید، مردود است»[32] و همچنین فرموده است: هر كس عملی را انجام دهد كه ما به آن دستور نداده ایم، قبول نمی‌شود.[33]

برگزاری مراسم برای پیامبران و صالحان، بدعت است
رئیس(بن باز) وهیئت دائم افتای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون برپایی مراسم مولودی و سوگواری برای پیامبران و صالحان و همچنین مراسم بزرگداشت آنها، چنین فتوا داده‌اند كه برپایى مراسم جشن براى انبیا ء و صالحان كه دنیا رحلت كرده‏اند، جایز نیست و نیز زنده داشتن یاد آنان در ایام ولادت و برداشتن علم‏ها و قرار دادن چراغ‏ها وشمع‏ها بر روى قبر آنان وساختن قبه‏ها و مساجد بر روى ضریح‏هاى آنان یا پوشاندن روى آنها یا مثل این اعمال، جایز نیست؛ زیرا تمام آنچه كه ذكر شد از بدعت‏هایى است كه در دین به وجود آمده است و از وسایل شرك است؛ چون كه پیامبر (ص) وانبیاء و صالحان گذشته این كارها را انجام ندادند، ونیز صحابه با پیامبر (ص) وهیچ یك از ائمه مسلمین در آن سه قرنى كه پیامبر (ص) گواهى داده كه بهترین قرن‏ها بعد از او است، نسبت به هیچ یك از اولیا وصالحان انجام ندادند.[34]
مفتی اعظم وهابیت چگونه وبا چه ملاكی سوگواری را كه برخواسته از احساسات درونی است، بدعت می‌داند؟اگر اشك و گریه چیز لغوی و بی خودی بود، چرا خدا در وجود انسانها قرار داد.
اگر مراسم گرفتن بدعت است باید بن باز – نعوذ بالله - اول پیامبر(ص) را بدعت گذار بداند؛ زیرا رسول خدا (ص) پس از جنگ احد راهی مدینه شد در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهدای خویش می‌گریستند .پیامبر(ص) با شنیدن ناله عزاداران، از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد كرد وفرمود : لكن حمزة لا بواكی له فجئن نساء الأنصار یبكین على حمزة عنده، فاستیقظ و هن یبكین [35]« اما عمویم حمزه گریه كن ندارد زن‏هاى انصار آمدند و پیش او بر حمزه گریه كردند تا اینكه پیامبر(ص)صدای ناله زنان انصار را شنید كه برای حمزه گریه می‌كردند»
همچنین پس از كشته شدن جعفر پسر ابی طالب در جنگ موته، پیامبر (ص) به خانه او رفت و با حضورش موجب تسلی دل خانواده او شد در این هنگام فاطمه (س) با صدای «واعمّاه» و گریه كنان وارد شد و پیامبر(ص) در این هنگام فرمود: سزاوار است بر مثل جعفر گریستن، پس گریه كنندگان بر همچون جعفر بگریند.»[36]
در این صورت آیا كار پیامبر صلی الله علیه وآله بدعت بود؟ ویا اگر دیگران این بدعت را انجام می‌دادند چرا حضرت نهی نكردند؟
فتواها وافكار ضد شیعی و غیر عقلی بن باز به عنوان مفتی بزرگ وهابیت و اهل سنت عربستان بیشتر از آن است كه در این مقاله بگنجد، او نه تنها بر علیه شیعه موضع می‌گیرد و حكم شرك را بر آنها جاری می‌كند بلكه معتقدین به ثابت بودن خورشید را هم از قلم تكفیر جا نگذاشته است[37]و با قائل شدن به هروله كردن[38]خدا(دویدن خدا ) جسمیت را بر خدا ثابت كرده است كه این طور اعتقاد و نشر آن با كتاب خدا و سنّت رسول خدا(ع) و عقل، بكلی تعارض دارد .

[1]) عفیفی، عبدالرزاق، اتحاف النبلاء بسیرة العلامة عبد الرزاق، مكه، ص 104- 105
[2].بن باز در سال 1336 دچار یك نوع بیماری در چشم شدند كه این بیماری با عث ضعف در دید ایشان شد تا اینكه بعد از مدتی در سال 13350 بینایی خود را بطور كامل از دست دادند
[3])عفیفی، اتحاف النبلاء بسیرة العلامة عبد الرزاق، مكه، ص 105
عمیر مدخلی، شیخ ربیع بن هادی، تذكیر النابهین بسیر أسلافهم حفاظ الحدیث السابقین اللاحقین (بی جا)، (بی تا)، ص320
[4])عفیفی، اتحاف النبلاء، ص 105
[5]) همان، ص 104
[6]) عمیر المدخلی، شیخ ربیع بن هادی، تذكیر النابهین بسیر أسلافهم حفاظ الحدیث السابقین اللاحقین (بی جا)، (بی تا)، ص321
[7]) ابو شامه، عبد الرحمن بن إسماعیل أبو شامة وفات: 665، الباعث على إنكار البدع والحوادث، تحقیق : عثمان أحمد عنبر، قاهره، دار الهدى 1398 - 1978، چاپ اول ج 1 ص 105
[8]) :شحود، علی بن نایف، مشاهیر أعلام المسلمین، حقوق الطبع متاحة للهیئات العلمیة والخیریة، ص139
[9]) سعدی، عبد الرحمن بن ناصر بن عبد الله السعدی، التنبیهات اللطیفة، (المتوفى : 1376هـ) دار النشر ج 1 ص 8
[10]) مدخلی، تذكیر النابهین ص 322
[11]) عباد، عبد المحسن بن حمد العباد البدر، الشیخ عبد العزیز بن باز نموذج من الرعیل الأول، ص17
این استاد دانشگاه درباره او گوید:«كان مرجعاً للعُلماء، إذا جاءت المشكلاتُ رجعُوا إلیه فی حلِّها ومعرفة حكمها»
[12])مدخلی، تذكیر النابهین بسیر أسلافهم حفاظ الحدیث السابقین اللاحقین همان، ص321
[13])دویش، أحمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ریاض، رئاسة إدارة البحوث العلمیة والإفتاء - الإدارة العامة للطبع، چاپ اول، ج3، ص486«إذا كان الواقع كما ذكرت من دعائهم علیا والحسن والحسین ونحوهم فهم مشركون شركا أكبر یخرج من ملة الإسلام، فلا یحل أن نزوجهم المسلمات، ولا یحل لنا أن نتزوج من نسائهم، ولا یحل لنا أن نأكل من ذبائحهم»
[14]) اعضای هیأت: عبد الرزاق عفیفی، عبد اللّه بن غَدَیان و عبد اللّه بن قعود.بودند
[15]) یوسف / 97
[16]) یوسف/ 98
[17]) وهابیت توسل به زنده را جایز می‌دانند ولی توسل به مرده را حرام می‌دانند واین آیه راهم حمل به زمان حیات می‌كنند
[18]) بن باز، عبدالعزیز، نواقض الإسلام، سعودی، وزارة الشؤون الإسلامیة والأوقاف والدعوة والإرشاد، 1410هـ چاپ اول، ص 2: الثانی : «من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم ویسألهم الشفاعة ویتوكل علیهم فقد كفر إجماعا»
[19]) المائده/ 35
[20]) النساء / 64
[21]) هرچند وهابیان كمك خواستن از شخص زنده را اشكال نمی دانند و لی می شود از آیه استفاده كرد كه خواستن ازپیامبر (ص) شامل بعد از مرگ ایشان نیز میشود
[22]) آل عمران 169
[23]) الوسی، : نعمان بن محمود وفات: 1317هـ، الآیات البینات فی عدم سماع الأموات على مذهب الحنفیة السادات تحقیق : محمد ناصر الدین الألبان، دار النشر : - 1399هـ، چاپ : دوم، ج 1 ص 39«أماحیاةالأنبیاءعلیهمالصلاةوالسلام الحیاة البرزخیة التی هی فوق حیاة الشهداءالذین قال الله تعالى فیهم «بل أحیاء عند ربهم یرزقون فأمر ثابت بالأحادیث الصحیحة قال بخاری عصره شیخ مشایخنا الشیخ علی السویدی»
[24]) عسقلانی شافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل، وفات 852، فتح الباری شرح صحیح البخاری تحقیق : محب الدین الخطیب، بیروت، دار المعرفة - بیروت ج 6 ص 487،
[25]) حلبی، علی بن برهان الدین الحلبی وفات: 1044 السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون، بیروت، دار المعرفة - 1400، ج 2 ص 432«حیاة الأنبیاء والشهداء كحیاتهم فی الدنیا»
[26])بن باز، عبد العزیز، مجموع فتاوى، عربستان، موقع الرئاسة العامة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج5 ص156 «التقریب بین الرافضة وبین أهل السنة غیر ممكن; لأن العقیدة مختلفة , فعقیدة أهل السنة والجماعة توحید الله وإخلاص العبادة لله سبحانه وتعالى , وأنه لا یدعى معه أحد لا ملك مقرب ولا نبی مرسل، وأن الله سبحانه وتعالى هو الذی یعلم الغیب , ومن عقیدة أهل السنة محبة الصحابة رضی الله عنهم جمیعا والترضی عنهم والإیمان بأنهم أفضل خلق الله بعد الأنبیاء وأن أفضلهم أبو بكر الصدیق , ثم عمر , ثم عثمان , ثم علی , رضی الله عن الجمیع , والرافضة خلاف ذلك فلا یمكن الجمع بینهما , كما أنه لا یمكن الجمع بین الیهود والنصارى والوثنیین وأهل السنة , فكذلك لا یمكن التقریب بین الرافضة وبین أهل السنة لاختلاف العقیدة التی أوضحناها» .
[27])عمران 103
[28]) آیت الله سبحانی در كتاب آیین وهابیت صفحه 173 برپایی روز ولادت و بعث پیامبر(ص) را مصداق (عزروه ) در سوره اعراف 157 می‌داند كه دلالت بر تكریم رسول خداست
[29]) دویش، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء ج4 ص217 «إقامة مولد النبی صلى الله علیه وسلم من الأمور المبتدعة، وقد ثبت عن رسول الله صلى الله علیه وسلم أنه قال: « من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد »، وفی روایة: « من عمل عملًا لیس علیه أمرنا فهو رد »، وهذا لم یفعله الرسول، ولم یأمر به، ولم یر أحدًا فعله وسكت عنه، ولا فعله خلفاؤه من بعده، وهكذا سلف الأمة فی القرون الثلاثة المفضلة لم یفعلوه ثم ابتدعت إقامته، »
[30]) بن باز چگونه این را بدعت می داند ولی وقتی كه علمای اهل سنّت گفتن كلماتی را در وسط اذان مشروع می‌دانند آن را بدعت نمی‌داند در حالی كه در سنت پیامبر (ص) وجود نداشت.مانند سلام دادند در وسط سلابه امیر «السلام علیك ایها الامیر» سرخسی حنفی، شمس الدین ابوبكر محمد بن أبی سهل (متوفاى483هـ )، المبسوط، بیروت، دار المعرفة، ج 1 ص 131 و مغربی، محمد بن عبد الرحمن ابوعبد الله (متوفاى: 954هـ)، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، بیروت، دار الفكر، 1398هـ، چاپ دوم .ج 2 ص 83
[31]) دویش، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، ج4 ص146 «ذكر الصلاة والسلام على الرسول صلى الله علیه وسلم قبل الأذان وهكذا الجهر بها بعد الأذان مع الأذان من البدع المحدثة فی الدین »
[32]) بخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی وفات: 256، صحیح البخاری، تحقیق : مصطفى دیب البغا، بیروت، دار ابن كثیر , الیمامة 1407 - 1987، چاپ دوم، ج 2 ص 959 « من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد»
[33]) بخاری، صحیح البخاری ج 6 ص2675«الدین من عمل عملا لیس علیه أمرنا فهو رد »
[34]) دویش، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء،، ج4 ص269«لا یجوز الاحتفال بمن مات من الأنبیاء والصالحین ولا إحیاء ذكراهم بالموالد ورفع الأعلام، ولا بوضع السرج والشموع على قبورهم، ولا ببناء القباب والمساجد على أضرحتهم أو كسوتها أو نحو ذلك؛ لأن جمیع ما ذكر من البدع المحدثة فی الدین، ومن وسائل الشرك، فإن النبی صلى الله علیه وسلم لم یفعل ذلك بمن سبقه من الأنبیاء والصالحین ولا فعله الصحابة رضی الله عنهم بالنبی صلى الله علیه وسلم، ولا أحد من أئمة المسلمینفی القرون الثلاثة التی شهد لها صلى الله علیه وسلم بأنها خیر القرون من بعده بأحد من الأولیاء والصالحین أو المملوك أو الحكام..
[35]) متقی هندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی الوفاة: 975هـكنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال تحقیق : محمود عمر الدمیاطی، : ، بیروت، دار الكتب العلمیة- 1419هـ-1998م، چاپ اول، ج 15 ص 261
[36])عبدالبر، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب،، تحقیق : علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل - 1412، چاپ اول ج 1 ص 243«ولما أتى النبی نعى جعفر اتى امرأته اسماء بنت عمیس فعزاها فی زوجها جعفر ودخلت فاطمة رضى الله عنها وهی تبكی وتقول واعماه فقال رسول الله على مثل جعفر فلتبك البواكی»
[37])بن باز، عبدالعزیز، رسالة الأدلة النقلیة، والحسیة على جریان الشمس وسكون الأرض وإمكان الصعود إلى الكواكب، مكه لطباعه والاعلام، 1395ه، ص 17
[38]) بن باز، عبدالعزیز، مجموع فتاوى، :تحقیق وچاپ، محمد بن سعد الشویعر، موقع الرئاسة العامة للبحوث العلمیة والإفتا ج3ص62

افزودن دیدگاه جدید