شيخ محمد ناصرالدين الباني کیست ؟

يكي از علماي معاصر وهابيٌت كه در علوم حديث در بين وهابيٌان داراي شهرت بسزايي است،‌ شيخ محمد ناصرالدين الباني مي‌باشد كه مورد احترام خاصٌ آن‌ها می­باشد و رهبران وهابي از او به عنوان عالم، محدث ،فقيه و امام ياد مي‌كنند[1]و درباره او اين تعبير را كه بكار برده‌اند كه گويا با وجود الباني در اين زمان، عصر ابن حجر عسقلاني و ابن كثير[2]دوباره تكرار شده است.[3]
بي‌شك اغراق‌گويي و تمجيد غلو آميز وهابيٌان از الباني بخاطر پيروي و حمايت وي از ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب بوده است[4] و با آشكار كردن تفكر وهابي خود در شام،كتاب «تحذير الساجد من اتّخاذ القبور مساجد»[5] را نوشت كه با استقبال علماي وهابي مواجه شد ولي در مقابل، عده‌اي از علماي اهل‌سنت، الباني را بخاطر اشتباهات فراوان در نقل حديث و غيره، مورد سرزنش قرار داده و او را متهم به بي‌سوادي كرده‌اند[6] كه در خلال شرح حال و بيان افكار وي، اشاره به اين مطلب خواهد شد.

زندگینامه محمدناصرالدین البانی
شيخ محمد ناصر الدين بن حاج نوح ألباني معروف به «الباني» فرزند حاج نوح درسال۱۳۳۳هـ.ش مطابق با۱۹۱۴م درشهر «آشکودره » [7]پایتخت دولت آلبانی متولد شد.[8] وی به همراه پدرش به شام هجرت نمود و در آنجا دروس ابتدائي را در مدرسه «اسعاف خیری» در دمشق به پايان رسانيد بعد از اتمام دوره ابتدائي، پدرش نظام آموزشی مدرسه را برای فرزندش کافی و کامل نمی‌دانست از اين رو خودش با یک روش دقیق علمی و فشرده به آموزش وی همت گماشت و قرآن، تجوید، نحو و صرف و فقه مذهب حنفی را به وی آموخت. تا اينكه قرآن را به قرائت حفص از عاصم، حفظ كرد.[9] همچنين وي دروس فقه حنفي و مقداري از بلاغت و لغت را نزد سعید برهاني، فرا گرفت و از محدث حلب شيخ محمد طباخ، اجازه روايت، گرفت.
الباني[10]هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که با مطالعه مجله «المنار»[11]شیخ رشید رضا، تحت تاثير آن قرار گرفت و بسوی علم حدیث روی آورد تا اين كه بعد از آن شروع به مطالعه و بررسي و نسخه برداري از كتاب « المغني عن حمل الأسفار في تخريج ما في الإحياء من الأخبار" للحافظ العراقي »[12]كرد كه اين، آغاز كار علمي بزرگ براي شيخ محمد ناصر بود تا به علوم حديث، بيشتر اهتمام داشته باشد.[13]
در كتاب معجم الجامع كه درباره شرح حال علماي معاصر نوشته شده است، درباره تلاش و مطالعه الباني درباره علوم حديث چنين ذكر شده است كه وي تا آنجا پيشرفت كرد كه اداره كتابخانه ظاهري در دمشق، غرفه‌اي ويژه‌اي را به او اختصاص دادند و يك كليد از كتابخانه را به او سپردند تا در آنجا به فعاليت هاي علمي وپر فايده خود ادامه بدهد.[14]
بيشترين مطالعات الباني درباره احاديث پيامبر اسلام صلي الله عليه واله بود، اما با نگاهي سلفي كه كتاب‌هاي ابن تيميه و ابن قيم شاگرد ابن تيميه و بزرگان سلفي را با دقت تمام مطالعه مي‌كرد[15]كه در حقيقت تاثير مطالعه آثار آنان در كتاب‌هاي وي مشهود است لذا بعد از شهرت وی نزد وهابيان[16] برای تدریس در علوم حدیث در دانشگاه اسلامی مدینه فراخوانده شد و به مدت سه سال در آنجا مشغول تدريس شد.[17]
نكته‌اي كه بايد به آن اشاره شود، اين است كه با وجود اينكه وهابيان در باره علم الباني اغراق مي‌كنند، ولي عده‌اي از علماي اهل سنت، او را فردي استاد نديده معرفي كرده و براين باورند كه وي شاگرد هیچ یک از علمای اسلام نبوده و هيچ علمي را از بزرگان دين، اخذ نكرده است.[18]
● تألیفات الباني
الباني کتابهای بسیاری راتحقیق و تخریج نموده است و كتاب‌های فراواني را نیز تألیف نموده است برخی ازکتابهای شیخ عبارتنداز:
۱- صلاةالعیدین 2 . مناسک الحج3 .فهرس مسندالإمام احمد۴. نقدنصوص حدیثیة فی الثقافةالإسلامیة 5. الحدیث حجة بنفسه فی العقائد و الأحکام۶. منزلة السنة فی الإسلام 7. سلسلة الأحادیث الصحیحة فی الإسلام8. سلسلة الأحادیث الضعیفة9. خطبة الحاجة۱۰. صفةصلاةالنبی۱۱. إرواءالغلیل۱۲. تمام المنة فی التعلیق علی فقه السنة۱۳. ظلال الجنة۱۴. نیل المرام ۱۵. صحیح الجامع الصغیر و زیادته۱۶. نصب المجانیق 17. تحذير الساجد من اتّخاذ القبور مساجد 18. احكام الجنائز 19 . تخريج رياض الصالحين النووي 20 . تخريج شرح العقيدة الطحاوية و....
الباني قبل از غروب آفتاب روز شنبه در۲۲جمادی در اول ۱۴۲۰مطابق با۲/۱۰/۱۹۹۹درسن ۸۵ سالگی در گذشت .[19]
حمايت الباني از ابن تيميه ومحمدبن عبدالوهاب
محدث وهابيٌان، نه تنها از ابن تيميه و محمدبن عبد الوهاب به شيخ الاسلام تعبير مي‌كند، بلكه به اين قضيه نيز اعتراف دارد كه محمّد بن عبد الوهاب در عقيده، فردى سلفى بوده و بعد از شيخ الاسلام ابن تيميه، داراى اولين فضيلت در نشر دعوت به توحيد در عالم اسلام به طور عام وشهرهاى نجد وحجاز به طور خاص بوده است.[20]
تمجيد علماي وهابي از الباني
علمای وهابيٌت از الباني به عنوان يك محدث بزرگ و متخصص علم حديث و فاضل دانشمند ياد مي‌كنند و در مسائل حديثي چه از لحاظ صحت و ضعف روايت، به آراء و نظرات او مراجعه كرده و ملاك عمل قرار مي‌دهند و او را مورد مدح و تمجيد قرار مي‌دهند:
هيئت دائمى افتاء عربستان در باره الباني چنين گفته است كه او اطلاعلات گسترده‌اي در حديث داشته و در نقد آن قوى بوده و بر آن حكم به صحت و ضعف داشته است هر چند گاهي خطاء مي‌كرده است.[21]
همچنين بن باز مفتي اعظم عربستان در باره الباني بر اين نكته اشاره مي‌كند كه در زير آسمان در اين عصر، داناتر از شيخ ناصر در علم حديث نديده است [22] شيخ عثيمين نيز او را صاحب علم بسيار در درايه و روايت حديث‏، معرفي كرده و به عنوان يك ثمره بزرگ براي مسلمان ذكر مي‌كند. [23]

اهانت‌هاي الباني به علماي اهل سنت
الباني كه مورد تمجيد علماي وهابيت است، نه تنها كتب مهم اهل سنت مانند صحيح مسلم و صحيح بخاري، از تعرض او در امان نمانده است[24] بلكه علماي مشهور اهل سنت را نيز مورد تعرض، دشنام و اهانت قرار داده است. به عنوان نمونه مواردي را ذكر مي‌كنيم :
الباني،‌ افرادي مانند عبد البر، ابن حزم، ذهبي، ابن حجر، صنعاني[25]را به خطا متهم كرده و به ذهبي ، تهمت تناقض گويي زده است[26] و محدث مناوي[27] را به عنوان يك متعصب معرفي كرده است [28]و در باره او مي‌گويد: همانا از عجايب كه توجيهى بر آن نمى‏دانم، اين است كه در بسيارى از اوقات حرف‏هاي مناوي تناقض دارد.[29]

مذمت‌ها و مخالفت‌هاي علماي اهل سنت درباره الباني
هرچند برخي علماي وهابيٌان در باره شيخ ناصرالدين، غلو كرده و او را تا حد علامٌه و امام بالا مي‌برند، ولي عده‌اي از اهل سنت، الباني را به خاطر حمايت از ابن تيميه و عدم تخصٌصش در تصحيح و تضعيف روايات و اعتقادات ضد ديني و اهانت به علماء، مورد سرزنش قرار داده‌اند که مواردي را نام مي‌بريم:

الف : خائن و بدعت‌گذاربودن الباني
ابن صديق غماري[30]از علماي معاصر اهل سنت، درباره الباني اين چنين اقرار مي‌كند :
الف: الباني،شخصى است كه در تصحيح و تضعيفش، مورد اعتماد نيست، بلكه در اين زمينه، انواعى از تدليس و خيانت در نقل و تحريف كلمات علماء دارد و جرأت بر مخالفت اجماع و بر ادعاى نسخ بدون دليل دارد که اين به ناداني او به علم اصول و قواعد استنباط باز مى‏گردد.
ب: شيخ ناصرالدين مدعي است كه با بدعت‏ها[31] همچون توسل به پيامبر (ص) مى‏جنگد و با درود بر پيامبر (ص) و قرائت قرآن بر ميٌت مخالف است، ولى مرتكب زشت­ترين بدعت‏ها با تحريم حلال الهى و دشنام دادن مخالفان خود با بدترين دشنام‏ها شده است كه حال او در اين مورد همانند حال ابن تيميه است؛ و طائفه‏اى از علما را تكفير كرده و طائفه‏اى ديگر را بدعت‌گذار معرفى كرده است، ولى خودش دو بدعت گذاشته كه قبيح‏تر از آن وجود ندارد: يكى اعتقاد او به قديم بودن عالم كه بدعت كفرى است- پناه به خداى متعال- و ديگرى انحرافش از على (ع). و بدين جهت است كه علماى عصرش او را منافق خوانده‏اند؛ به جهت قول پيامبر (ص) به على (ع)كه فرمودند: (دوست ندارد تو را به جز مؤمن و دشمن نداردتو را به جز منافق).
د: البانى چگونه اين لقب شيخ الاسلام را به ابن تيميه داده است در حالى كه معتقد به تناقض در عقايد اسلام است. غماري بعداز نقل اين قضايا مي‌گويد: من گمان مى‏كنم بلكه يقين دارم كه حافظ ابن‌ ناصر اگر از عقيده او مطلع و آنچه مفاسد بر آن مترتب است، آگاهى داشت كتاب «الردّ الوافر» را در دفاع از او نمى‏نوشت؛ چرا كه او اين كتاب را در حالى نوشت كه مغرور به گفته‏هاى تعريف درباره او بود. و نيز نعمان آلوسى فرزند صاحب تفسير، اگر عقيده ابن تيميه را به طور حقيقى مى‏دانست كتاب «جلاء العينين»[32] را درباره او نمى‏نوشت.[33]

ب: اجتهادات غلط و حيله گري الباني در تصحيح و تضعيف احاديث
غماري، درباره اجتهادات البانى براين عقيده است كه اجتهادات غلطش و حيله‌گري و خيانت الباني در تصحيح و تضعيف احاديث، به خاطر پيروي وي از هواي نفسش است . همچنين اين محدث اهل سنت، براين باور است اهانت الباني و زبان درازى او بر ضد علما و فضلاى مسلمين، همگي عقوبتي است از خداوند بر او در حالى كه نمى‏داند و دركتابش به اين نكته نيز اشاره مي‌كند كه شيخ ناصرالدين، از جمله كسانى است كه گمان مى‏كند كه كار خوب انجام مى‏دهد در حالى كه گمان اشتباهى دارد و از خداوند مى‏خواهيم تا ما را از آنچه كه او به آن مبتلا شده نجات دهد و از هر بدى به خدا پناه مى‏بريم .[34]

ج: الباني وعدم اهليٌتش در علم حديث
سقاف[35]از علماي شافعي، نظرش درباره الباني اين گونه است كه البانى راه هواى نفس و مزاجى‏بودن را در تصحيح و تضعيف پيموده و با علم جرح و تعديل به حسب آنچه رأيش ابراز مى‏دارد، بازى مى‏كند و اين نشانگر آن است كه او اهليٌت اشتغال به اين علم شريف ( علم حديث ) را ندارد كه تصحيح و تضعيف نمايد، و جايز نيست بر كسى كه بر قول او اعتماد كند.[36]
بنابراين علماي اهل سنت ، الباني را به خاطر حمايت وي از ابن تيميه و بدعت گذاري در دين و آراء‌ و فتواهاي ضد دينيش، مورد طعن و مذمت قرار داده‌اند.

رديٌه‌هاي علماي اهل سنت بر الباني
بسياري از علماي اهل سنت،همچنان كه در برابر ابن تيميه و محمدبن عبدالوهاب موضع منفي گرفتند، در مقابل الباني نيز كه پيرو آنان بشمار مي‌رود، موضع گرفته و كتاب هاي فراواني در ردٌ او نوشتند كه به مهمترين آنها اشاره مي‌كنيم :
1. «قاموس شتائم الألبانى» از حسن بن على سقاف شافعى.
2. «القول المقنع فى الردّ على الألبانى المبتدع»، از علامه شيخ عبدالله بن صديق غمارى
3«تنبيه المسلم الى تعدى الالبانى على صحيح مسلم»، از علامه محدث شيخ محمّد سعيد شافعى.
4. «وصول التهانى باثبات سنية السبحة و الرد على الألبانى» از علامه محدث شيخ محمّد سعيد شافعى.
5.«البشارة و الاتحاف فى ما بين ابن تيمية و الألبانى فى العقيدة و الاختلاف» از حسن بن على سقاف شافعى.
6.«تناقضات البانى الواضحات» از حسن بن على سقاف شافعى
7.«الشماطيط فى ما يهذى به الألبانى فى مقدماته من تخبطات و تخليط» از حسن بن على سقاف شافعى.
8. «الالبانى؛ شذوذه و اخطاؤه» از علامه محدث شيخ حبيب الرحمان اعظمى.
9. «كتاب مفتوح الى الشيخ ناصر الدين الالبانى» از شاگردش محمود مهدى استانبولى.

اهانت هاي الباني به شيعه و امام خميني
اهانت‌هاي تند الباني نسبت به شيعه و علماي آنها در آثار ( چه كتب و چه نوارهاي درسي ) وي مشهود است. الباني در ضمن پاسخ به سوالي كه از او در درباره حكم فرقه اي كه برعليه وهابيت رديٌه نوشته و بر آنها هجمه مي‌كنند[37]،‌ به اين نكته اشاره مي‌كند كه نزد ما وهابيٌان، شيعه و كساني كه به آنها رافضي گفته مي‌شود، در اينكه بيشتر علمايشان مانند امام خميني در كفر و گمراهي هستند شك نداريم.[38]
الباني، در اتهامي ديگر، شيعيان را به تحريف در آيات قرآن متهم كرده است و می­گويد: اهل بيت طبق صريح آيه تطهير، در واقع همان زنان پيامبر (ص) است و اينكه شيعيان آن را به على و فاطمه و حسن و حسين (ع) اختصاص مى‏دهند و شامل زنان پيامبر (ص) نمى‏دانند، از تحريفات شيعه نسبت به آيات خداست تا هواهاى نفسانى خود را يارى دهند.[39]

نمونه‌اي از اعتقادات و فتواهاي الباني
الباني كه به عنوان يك محدٌث معروف است نه به عنوان يك مفتي ولي وي با اين حال فتواهاي را از خود صادر مي‌كند كه به عنوان نمونه مواردي را ذكر مي‌كنيم :
1 - الباني، معتقد است خداوند داراي دو صفت تعجب و خنديدن است.[40]
2- وي براين باور است كه پدر و مادر و جدٌ پيامبر (ص) عبدالمطلب، بت پرست بود و با حال كفر از دنيا رفته‌اند و اهل آتش هستند.[41]
3- استمناء روزه را باطل نمي‌كند[42]
4 - اذان در مساجد در برابر بلندگوى صوتى (ميكرفون) مشروع نمى‏باشد.[43]
5 - دعا براى جنگ‏جويان و مرزبانان و مدافعان از وطن از جانب‏ خطيب نماز جمعه حرام است[44]
6 - روز جمعه را روز تعطيلى به حساب آوردن بدعت است».[45]
7 – خواندن فاتحه برای ارواح مردگان ، مخالف با سنت ، بلكه بدون شك بدعت است، خصوصاً آنكه قرائت- بنابر قول صحيح- به مرده‏ها نمى‏رسد.[46]

[1]).الشحود ، علي بن نايف، مشاهير أعلام المسلمين، حقوق الطبع متاحة للهيئات العلمية والخيريه ص145
[2]) اين دوشخصيت از استوانه هاي علمي اهل سنت بشمارمي‌روند
[3]).شحود مشاهير اعلام المسلمين 145
[4]) الباني در كتاب‌هاي خود از ابن تيميه به شيخ الاسلام ياد مي‌كند و تحقيقاتي در باره كتب ابن تيميه مانند ايمان و التوسل والوسيله و غيره داشته است لذا مورد تكريم وهابيان است
[5]) الباني در اين كتاب مطالبي درباره قبور مطرح مي‌كتد و ساخت بناء بر روي قبور را حرام دانسته واين كار را از شرك به حساب آورده است
[6]) سلفي،‌ ارشد ، الباني وشذوذه وأخطاؤه،‌ دار الفقه والحديث،‌سال چاپ : 1404، چاپخانه : جمعية عمال المطابع التعاونية، چاپ دوم ، ص7
[7]) البته در بعضي از كتبآشقو دره آمده است
[8]) أعضاء ملتقى أهل الحديث ،‌ المعجم الجامع في تراجم العلماء و طلبة العلم المعاصرين،‌ (قسمت حرف ميم محمد ناصر )ص 321، مكتبه الشامله
[9])
[10]).وي كه از طريق حرفه ساعت سازي كه از پدرش آموخته بود ، امرار معاش مي كرد .
[11]) المنار، تقريرات درس رشيد رضا از استادش محمد عبده است
[12]) كتاب المغني عن حمل الاسفار في تخريج ما في الإحياء من الأخبار ، يك كتاب حديثي است كه بيشتر روايات اخلاقي را گرد آورده است
[13]) .أعضاء ملتقى أهل الحديث،‌ المعجم الجامع في تراجم العلماء و طلبة العلم المعاصرين،‌ (قسمت حرف ميم محمد ناصر )ص 321، نرم افزار مكتبه الشامله
[14]). أعضاء ملتقى أهل الحديثی، المعجم الجامع في تراجم العلماء و طلبة العلم المعاصرين ،ص 321
[15]) .همان ص321
[16]) نكته اي كه بايد اشاره شود اينكه شهرت او دربين وهابيان بوده است و الا با ابراز تفكر وهابي و با نوشتن كتاب‌ «تحذير الساجد من اتّخاذ القبور مساجد »علماي شام اين كتاب را از كتب ضاله دانسته و مردم را از خواندن آن نهي مي كردند
[17]).شحود، مشاهير أعلام المسلمين، ص145
[18]) سلفي ، الباني وشذوذه وأخطاؤه،ص7
[19]).أعضاء ملتقى أهل الحديثی، المعجم الجامع في تراجم العلماء و طلبة العلم المعاصرين،حرف ميم ،ص 321،
[20]) .الباني ، محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى : 1420هـ)،‌دروس للشيخ محمد ناصر الدين الألباني، نرم افزار مكتبة الشاملة، درس شماره 38 ص13
[21]) .دويش، أحمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء ، ناشر : رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء - الإدارة العامة للطبع – الرياض، چاپ : اول ، ج6 ص404 «فمؤلفه واسع الاطلاع في الحديث، قوي في نقدها والحكم عليها بالصحة أو الضعف، وقد يخطئ»
[22] ) .سيوطي، محمد كمال ، الإعلام بآخر أحكام الألباني الإمام، ناشر : دار ابن رجب، ص2«ما رأيت تحت أديم السماء عالما بالحديث في العصر الحديث مثل العلامة محمد ناصر الدين الألباني»
[23] ). همان ص2 «وأنه ذو علم جم في الحديث رواية ودراية..... وهو ثمرة كبيرة للمسلمين»
[24]) سلفي،‌ ارشد ، الباني وشذوذه وأخطاؤه ص 2
[25]) همان ص2
[26]) .ألباني ، محمد ناصر الدين بن الحاج نوح ، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الامة، ‌رياض - الممكلة العربية السعودية: دار المعارف،1412 هـ / 1992 م، چاپ اول ، ج 4ص 442 «فتأمل مبلغ تناقض الذهبي !لتحرص على العلم الصحيح ، وتنجومن تقليد الرجال»
[27]\) علامه مناوي از محدثين مشهور اهل سنت وصاحب كتاب معروف فيض القدير است
[28]).الباني ، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئفي الامة ،ج2 ص345 «بل هو من تعصب المناوي عليه»
[29]). همان ج4 ص34« وإن من عجائب المناوي التي لا أعرف لها وجها ، أنه في كثير من الأحيان يناقض نفسه»
[30]) غماري محدث و اصولي اهل سنت است كه رديٌه هاي بر نظرات الباني نگاشته است از جمله آن كتاب ارغام المبتدع است كه درباره جواز توسل به پيامبر (ص) است كه الباني جايز نمي‌دانست
[31]) بدعت از نگاه وهابيان اين است كه چيزي كه قبلا در اسلام نبوده الان جزء آن بداني
[32]) نعمان بن محمد آلوسي دراين كتاب شروع به تمجيد از ابن تيميه كرده و مدح هايي كه از علماء درباره ابن تيميه شده است را جمع كرده است
[33] ). غماري، عبد الله بن محمد الغماري الحسني ابن الصديق،‌ إرغام المبتدع الغبي بجواز التوسل بالنبي ( ص )، تحقيق : تقديم وتعليق : حسن بن علي السقاف،‌ عمان - الأردن ناشر : دار الإمام النووي ، 1412 - 1992 م، چاپ دوم، ص21-22 «الألباني غير مؤتمن في تصحيحه وتضعيفه ، بل يستعملفي ذلك أنواعا من التدليس والخيانة في النقل ، والتحريف في كلام العلماء ، معجرأته على مخالفة الإجماع * ، وعلى دعوى النسخ بدون دليل ، وهذا يرجع إلىجهله بعلم الأصول ، وقواعد الاستنباط ، ويدعى أنه يحارب البدع مثل التوسل بالنبي صلى الله عليه وسلم وتسويده في الصلاة عليه فأكفر طائفة من العلماء ، وبدع طائفة أخرى ، ثم اعتنق هو بدعتين لا يوجد أقبحمنهما : إحداهما قوله بقدم العالم وهي بدعة كفرية»
[34]) همان ص23«شواذ الألباني في اجتهاداته الآثمة ، وغشه وخيانته في التصحيح والتضعيف حسب الهوى ، واستطالته على العلماء وأفاضل المسلمين . كل ذلك عقوبة من الله له »
[35]) سقاف، ازجمله علماي معاصر است كه در رد بر وهابيت تلاش زيادي كرده و كتاب هاي فراواني در اين زمينه نگاشته است
[36]) . السقاف،‌ حسن بن علي، تناقضات الألباني الواضحات، عمان – الأردن، ناشر : دار الإمام النووي ،1413 - 1992 م، چاپ : دوم ،ج2 ص304 «فتأملوا كيف يسلك الألباني سبيل الهوى والمزاجية في التصحيحوالتضعيف فيتلاعب بعلم الجرح والتعديل حسب ما يملي عليه رأيه ! !وكل ما قدمناه يبرهن بأنه ليس أهلا لان يشتغل بهذا العلم الشريففيصحح ويضعف ولا يحل لاحد أن يعتمد قوله لما تقدم»
[37]) الباني در پاسخ به اين سوال به اين نكته اشاره مي‌كند كه كه حكم نهايي نسبت اين فرقه اين است كه گمراه هستند هرچند حكم نهايي به تك تك افراد فرقه ضاله، ظلم و جفا است ولي بطور كلي آنها را گمراه مي‌داند
[38]) الباني، محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى : 1420هـ)، ‌دروس للشيخ محمد ناصر الدين الألباني، درس شماره 29 ص6، «مثلاً الشيعة ومن يقال فيهم الرافضة ، كثير من علمائهم لا نشك في كفرهم وضلالهم كـ الخميني مثلاً»
[39]) الباني ، سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها، الرياض ، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، ج4 ص359 «وتخصيص الشيعة (أهل البيت) في الآية بعلي وفاطمة والحسن والحسين رضيالله عنهم دون نسائه صلى الله عليه وسلم من تحريفهم لآيات الله تعالى انتصارالأهوائهم كما هو مشروح في موضعه»
[40]) الباني، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين ، ‌سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها و فوائدها
( المتوفى: 1420هـ) ، رياض ، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، چاپ اول ج6 ص73 «فهما التعجب والضحك)صفتان لله عز وجل عند أهل السنة»
[41]) الباني ، محمد ناصر الدين ، صحيح السيرة النبوية، عمان – الأردن، ، المكتبة الإسلامية ، چاپ اول ص27- » 28 «والمقصود أن عبد المطلب مات على ما كان عليه من دين الجاهلية كيف لا يكون أبواه وجده عليه الصلاة و السلام بهذه الصفة في الآخرة وقد كانوا يعبدون الوثن حتى ماتوا
[42] ) : الباني ، محمد ناصر الألباني، تمام المنة،الرياض ،المكتبة الإسلامية - عمان – الأردن، ناشر : دار الراية للنشر والتوزيع - سال چاپ : 1409، چاپ دوم ،ص418
[43]) .الباني ،محمد ناصر، الاجوبة النافعة عن اسألة لجنة مسجد الجامعة، بيروت ، المكتب الاسلامى. چاپ دوم، ص18
[44]). الباني ، الاجوبة النافعة عن اسألة لجنة مسجد الجامعة ،ص72
[45]). همان، ص65
[46]) .الباني ، محمد ناصر، أحكام الجنائز، بيروت، ناشر : المكتب الإسلامي 1406 - 1986 م،‌چاپ چهارم، ص34 (حاشيه)

وحيد خورشيد  

افزودن دیدگاه جدید