باب الله الذی منه یوتی
به اهلبیت(ع) چگونه نگاه کنیم؟
اهلبیت علیهمالسلام «بابالله» هستند
چکیده:
انسان برای اینکه به مقولهای اعتقاد صحیح داشته باشد ابتدا باید جایگاه آن مقوله را بداند. هر گاه انسان نسبت به موضوعی اعتقاد درستی نداشته باشد رفتار مناسبی نیز در قبال آن موضوع نخواهد داشت. لذا در مکتب تشیع که امامت از اصول آن به شمار میرود میطلبد که ما ابتدا شأن امامان معصوم(ع) را در نظام عالم به طور صحیح بدانیم تا بتوانیم رفتاری صحیح در قبال ایشان پیشه نماییم. در جامعه که نگاه میکنیم تشطط آراء را در این باره مییابیم، چه در میان عوام و چه در میان خواص. در مجموع منظر واحدی در این مورد وجود ندارد. از منابع به دست مي آيد كه اصل وجود اهل بيت عصمت و طهارت ع غير قابل وصف است و تنها مي توان بالاترين جنبه هاي قابل وصف ايشان را توصيف نمود. بهترين مثال براي روشن شدن جايگاه اهل بيت ع مثال عبور نور خورشيد از پنجره است. در اين مثال واضح است كه پنجره از خود نوري ندارد بلكه هر آنچه از نور از طريق پنجره عبور مي كند تماما نور خورشيد است و هنر پنجره به اين است كه مانند ديوار كنار خود حجاب نيست بلكه مجراي گذر نور مي باشد. اهل بيت ع در قبال خدواندي خدا اين گونه هستند. يعني فضايي هستند كه نور خدايي خداوند از طريق آن به عالم مي تابد. اهل بيت ع مي فرمايند: نحن باب الله الذي منه يؤتي. ما «باب الله» هستيم كه طريق از آن خدايي خداوند اعمال مي شود. يعني خداوند از باب الله وجود اهل بيت ع مي آفريند روزي مي دهد ثواب و عقاب مي نمايد و ... در اين منظر فاعل خداست و او از مجراي باب الله فعل انجام مي دهد. بنابراين از آنجا كه همه افعال به خداوند نسبت داده مي شود تفويض(با معناي واگذاري امور) و غلو كردن در مورد اهل بيت ع جايگاهي نخواهد داشت.
--------------------------------------------------------------
انسان برای اینکه به مقولهای اعتقاد صحیح داشته باشد ابتدا باید جایگاه آن مقوله را بداند. هر گاه انسان نسبت به موضوعی اعتقاد درستی نداشته باشد رفتار مناسبی نیز در قبال آن موضوع نخواهد داشت. لذا در مکتب تشیع که امامت از اصول آن به شمار میرود میطلبد که ما ابتدا شأن امامان معصوم(ع) را در نظام عالم به طور صحیح بدانیم تا بتوانیم رفتاری صحیح در قبال ایشان پیشه نماییم. در جامعه که نگاه میکنیم تشطط آراء را در این باره مییابیم، چه در میان عوام و چه در میان خواص. در مجموع منظر واحدی در این مورد وجود ندارد.
برای توضیح منظر صحیح نسبت به اهلبیت(ع) با یک مثال آغاز میکنیم: انسانی را فرض کنیم که در اتاقی که هیچ راه خروجی نداشته و کاملاً تاریک است قرار دارد. شخص درون این اتاق هیچ چیزی را نمیتواند ببیند، در حالیکه بیرون از این اتاق خورشید همه جا را روشن کرده است و این دیوارهای اتاق هستند که مانع تابش نور خورشید به درون میشوند. حال اگر در این اتاق پنجرهای تعبیه شود درون اتاق روشن میگردد و آن شخص میتواند برای بهره بردن از نور خورشید به سوی این پنجره بیاید. او برای در معرض نور خورشید قرار گرفتن در مقابل دیوار نمیایستد چون میداند که دیوار حجاب است برای نور. اما پنجره به دلیل لطیف بودن میتواند نور را از خود عبور دهد لذا او روبروی پنجره قرار میگیرد. نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که نوری که از طریق پنجره به درون اتاق میتابد از آنِ پنجره نیست، یعنی پنجره از خود نور ندارد بلکه هرچه نور است پرتوهای خورشید است که بواسطه پنجره به درون اتاق میتابد. هنر پنجره به این است که مانند دیوار حجاب نیست بلکه مجرایی است برای عبور نور. پنجره در این مثال یعنی آن جایی که دیوار نیست.
با درنظر داشتن این مثال به نظام عالم توجه کنیم. دنیا همانطور که از نامش پیداست در عمق عالم هستی قرار دارد (دنیا=پایینترین، پستترین) و بسان طبقه همکف ساختمان جهان هستی است. نور خدایی خداوند برای اینکه به اعماق عالم یعنی دنیا بتابد حجابهای بسیاری را باید عبور کند، اما چگونه؟ آیا خداوند در عالم پنجرههایی را برای عبور نور خدایی خود از طبقات عالم هستی و رسیدن به اعماق عالم در نظر گرفته است؟ در روایتی از معصوم(ع) نقل شده است که «نحن باب الله»1، ما باب الله هستیم. باب یعنی چارچوبه2. به عبارتی دیگر در عالم، آنجایی را که دیوار نیست میگوییم باب. یعنی فضایی که نور خدایی خدا میتواند از درون آن عبور کرده و به عمق بتابد. اهلبیت(ع) میفرمایند: «نحن باب الله الذی منه یؤتی»، ما هستیم آن باباللهی که از طریق آن «أتی» های خداوندی جاری می گردد. این «أتی»ها شامل همه صادرههای خداوند است در عالم هستی. یعنی هر چیزی که خداوند در عالم جاری میکند از درون این چارچوبه و این فضا جاری میسازد. اگر خداوند برای بندهای خیری را اراده کند آن را از این چارچوبه بر او جاری کرده و به او می رساند و بالعکس اگر عذاب را برای فردی مشیت نماید، آن عذاب را از طریق این چارچوبه بر وی جاری میکند3. خداوند خود این سازوکار را قرار داده است و فرموده «أبی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب»4، خداوند اینطور خواسته است که نور خدایی خود را از طریق یکسری مجاری به عالم بتاباند، همانگونه که نور خورشید از طریق پنجره به درون اتاق میتابد. باب الله از خود چیزی ندارد و هر چه از طریق آن میآید از جانب خداوند متعال است. باب الله شخص نیست که اعمال نظر کند و یا شیء نیست که حجابی در مسیر نور خدا باشد بلکه قیمت باب الله به این است که فضا و چارچوبی است به قدری لطیف که مجرای نور خداوندی خداست به سمت اعماق عالم، همانگونه که هنر پنجره به این است که رقیقتر از دیوار کنار خود است ونور خورشید میتواند از طریق آن اتاق را روشن کند.
اگر اهلبیت(ع) میفرمایند: «اذا شئنا شاء الله»، هنگامیکه ما مشیت کنیم خداوند مشیت کرده است، فقط با منظر باباللهی میتوان آن را بدرستی توجیه نمود. یعنی همانگونه که نوری که پنجره از خود عبور میدهد همان نور خورشید است، آنچه که اهلبیت(ع) می خواهند همان است که خداوند مشیت نموده است5. به عبارت دیگر اگر ما که در عمق عالم یعنی دنیا هستیم بخواهیم بدانیم که خواست خداوند چیست باید نزد اهلبیت(ع) رفته و خواست ایشان را جویا شویم که خواست اهلبیت(ع) همان خواست خداست که در بابالله وجود اهلبیت(ع) جریان دارد.
خداوند طریق دیگری برای اثرگذاری خود در عالم قرار نداده است و فقط از طریق این بابالله است که خدایی خود را در عالم اعمال میکند. وقتی خداوند رزق را بر مخلوقات جاری میسازد، آن روزی از طریق بابالله به مخلوقات میرسد لذا گفته میشود «و بِیُمنِه رُزِقَ الوری».
اگر خداوند خالق است نور قدرت خداوندی از مجرای بابالله به عالم میتابد و موجودات را خلق میکند. یعنی خداوند ابتدا بابالله را که مجرای اثرگذاری او در عوالم است ایجاد میکند6 و پس از آن از مجرای بابالله، عالم و موجودات درون آن را خلق مینماید. لذا در حدیث است که «نَحنُ صَنایِعُ رَبِنا و الخَلقُ بعدُ صَنایِعُنا»7. با همین سازوکار است که میبینیم امام رضا(ع) در جواب آن زندیق در نزد مأمون عباسی با اشارهای که مینمایند، تصویر شیر بر پردهای که درآنجا آویخته است تبدیل به شیری واقعی شده از درون پرده بیرون میآید و آن زندیق را تکهوپاره میکند8. در توضیح این مطلب با توجه به مطلب فوقالذکر باید گفت که خداوند از باب الله وجود امام رضا(ع) در همان لحظه شیری را خلق نمود.
حال برای بیشتر در معرض نور خدایی خدا قرار گرفتن و تقرب جستن به خداوند و رشد و کمال باید چگونه رفتار کنیم؟ به عنوان مثال اگر گیاهی را در کنار پنجره قرار دهیم پس از مدتی میبینیم که ساقهها و برگهای آن گیاه به سمت پنجره متمایل شده است. چرا که دیوار مقابل آن، حجاب است، اما پنجره مجرای خورشید است. با این کار ، گیاه میتواند در معرض نوری که از آن پنجره میتابد قرار گیرد، از آن بهره ببرد، تغذیه شود و نور آن را رشد دهد. ما نیز که در دنیا قرار داریم باید به جایگاهی که مجرای تابش نور خدایی خدا به دنیا است توجه کنیم و به آن سو برویم تا بتوانیم بیشتر در معرض نور خدایی خداوند قرار گیریم و از آن بهره ببریم و توسط آن نور رشد داده شویم. لذا خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَابتَغُوا اِلَیه الوَسیلَه»، باید برای حرکت به سوی خداوند وسیله جست. سازوکاری که خداوند در عالم قرار داده اینگونه است. در حدیث، مصداق این وسیله اهلبیت(ع) معرفی شدهاند9. فقط از طریق وسیله است که میتوان به سوی خدا تقرب جست و غیر از آن راه دیگری وجود ندارد.10 بنابراین رفتار عاقلانه این است که ما که در عمق عالم قرار داریم برای تقرب به خداوند و نیل به کمال به مجرای نور خدایی خدا توجه کنیم و به آن سو حرکت کنیم. شدت توجه شیعیان به اهلبیت(ع) با در نظر گرفتن این مهم معنی مییابد.
آنچه که در برخی احادیث به عنوان تفویض وارد شده و در جامعه مطرح است بدین معنی نیست که خداوند تمام امور را به اهلبیت(ع) واگذار کرده و خود استراحت میکند! بلکه «تفویض» به این مفهوم است که کلیه امور را خداوند انجام میدهد اما از مجرای وجود اهلبیت(ع). منظر باب اللهی نسبت به اهلبیت(ع) کاملاً توحیدی است و آنچه در جامعه تحت عنوان غلو کردن درباره ائمه معصومین(ع) مطرح میشود موضوعیت ندارد چرا که طبق این دیدگاه، همه چیز به الله نسبت داده میشود و غلو کردن در مورد خداوند بیمفهوم است. لذا اهلبیت(ع) میفرمایند در مورد ما هر فضلی را که میخواهید قائل باشید، اما یک مورد را استثناء میکنند و از اینکه به ایشان نسبت داده شود برائت میجویند و آن ربوبیت است. یعنی اهلبیت(ع) از اینکه پرستیده شوند مردم را بر حذر میدارند و تأکید میکنند که ما را مخلوق قرار دهید، سپس هر چه میخواهید در فضل ما بگویید. البته باید اقرار نمود اصل وجودی اهلبیت(ع) و اوج فضایل این بزرگواران را احدی نمیشناسد چرا که حقیقت اهلبیت(ع) همانطور که خود فرمودهاند غیر قابل وصف است11 و مطالبی که در این مقاله تحت عنوان بابالله بودن اهلبیت(ع) مطرح شد مربوط به جنبههای قابل وصف ایشان است. در پایان از خداوند مسئلت میکنیم که منت نهاده و معرفت ما را بیش از پیش نسبت به خلفایش، اهلبیت عصمت و طهارت(ع) افزون گرداند.
پاورقی
1. أَينَ بابُ الله الذي منه يُؤتَى أَينَ وَجهُ اللهِ الذي يَتَوَجهُ إليهِ الأَولياء أَينَ السَبَبُ المُتَصِلُ بَينَ الأَرضِ و السَماء أَينَ صاحِبُ يَومِ الفَتحِ و ناشِرُ رايَةِ الهُدَى (بحارالأنوار 99 106 - دعای ندبه)
فنَحنُ بابُ اللهِ الذي يُؤتَى منه (بحارالأنوار ج25 ص2 ، ج26 ص346 ، ج39 ص306 - تأويلالآياتالظاهرة ص497 - فضائلالشيعة ص8 )
فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص بَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلُهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ وَصَلَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع (بحارالأنوار ج16 ص358 – الكافي ج1 ص197)
2. در کتب لغت در معنی باب به «درب، دروازه و دریچه» اشاره شده است که مفهوم «چارچوبه» به وضوح از این معانی به دست میآید.
3. قال أبو جعفر ع .... و بِنا أَثابَ من أَثاب و بِنا عاقَبَ من عاقَب (بحارالأنوار ج25 ص20)
امام باقر(ع) فرموند: و خداوند هر که را ثواب می دهد به توسط ما ثواب میدهد و هر که را عقوبت میکند به توسط ما عقوبت مینماید.
بِنا يُعَذِّبُ اللهُ عِبادَه و بِنا يُثِيبُ (بحارالأنوار ج26 ص5)
معصوم(ع): خداوند بندگانش را توسط ما عذاب میکند و بوسیله ما ثواب میدهد.
جعفر بن محمد معنعنا عن المفضل بن عمر قال قال أبو عبد الله ع .... يا مفضل سَبَقَت عَزِيمَةٌ من الله أنه لا يَتَقَبَّلُ مِن أحدٍ إلّا بنا و لا يُعَذِّبُ أحَدَاً إلّا بنا فنحن بابُ اللهِ و حُجَّتُهُ و أُمَنَاؤُهُ على خَلقِه و خُزَّانُهُ في سَمائِه و أرضِه (بحارالأنوار ج26 ص256 ح32 - تفسيرفراتالكوفي ص529)
امام صادق(ع) فرمود: ای مفضل! همانا خداوند از کسی {عملی را} قبول نکند مگر بواسطه ما، و احدی را عذاب ننماید مگر بوسیله ما، که ما هستیم باب الله و حجّت خداوند و اُمَنای او بر خلقش و خُزّان او در آسمان و زمین.
4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ صَغِيرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ (الكافي ج1 ص183 ح7 - بحارالأنوار ج2 ص90 ح14و15، ج2 ص168 ح1 - بصائرالدرجات ص6 ح1 و2، ص505 ح2 - عوالياللآلي ج3 ص286 ح27)
امام صادق(ع) فرمود: اِبا نمود خداوند از اینکه اشیاء را جاری سازد مگر توسط اسبابی…
5. و نحن إذا شِئنَا شاء اللهُ و إذا أَرَدْنَا أَرادَ اللهُ (بحارالأنوار ج26 ص14)
و ما هنگامیکه مشیت کنیم خداوند مشیت کرده است و هنگامیکه اراده کنیم خداوند اراده نموده است.
و نحن إذا شِئنَا شاء اللهُ و إذا كَرِهْنا كَرِهَ اللهُ الوَيْلُ كُلَّ الوَيْلُ لِمَن أنكرَ فضلَنا و خصوصيتَنا و ما أعطانَا اللهُ ربنا لأنَّ مَن أنكرَ شيئاً مِمَّا أَعطانَا اللهُ فقد أنكرَ قُدرةَ اللهِ عزّ و جلّ و مَشيّتَهُ فينا(بحارالأنوار ج26 ص7)
معصوم(ع) : و ما هنگامیکه مشیت کنیم خداوند مشیت کرده است و هنگامیکه چیزی را کراهت داشته باشیم خداوند کراهت دارد. وای بر کسی که فضل ما و خصوصیت ما و آنچه را که خداوند به ما بخشیده انکار کند. چرا که هر کس که چیزی را از آنچه خداوند به ما عطا نموده انکار کند همانا قدرت خداوند عزوجل و مشیت او در مورد ما را انکار نموده.
قُلوبُنا أَوعِيَةٌ لِمَشيّةِ اللهِ فإذا شاءَ شِئنا و اللهُ يقولُ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ
(بحارالأنوار ج25 ص336، ج52 ص50 - الخرائجوالجرائح ج1 ص458 - الغيبةللطوسي ص246 - كشفالغمة ج2 ص499 - منتخبالأنوارالمضيئة ص139)
قلبهای ما ظرفی است برای مشیت خدا. پس هنگامی که خداوند مشیت کند ما مشیت میکنیم، و خداوند میفرماید وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ.
6. و بإسنادهِ مرفوعاً إلى جابرِ بن يزيدِ الجعفي قال قال أبو جعفر محمد بن علي الباقر ع يا جابر كان اللهُ و لا شيء غيره و لا معلوم و لا مجهول فأوّل ما ابْتَدَأَ من خلق خلقه أن خلق محمدا ص و خلقنا أهل البيت معه من نوره و عظمته (بحارالأنوار ج25 ص17 ح31)
و من ذلك ما رواه ابن بابويه مرفوعا إلى عبد الله بن المبارك عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده عن أمير المؤمنين ع أنه قال إن الله خلق نور محمد ص قبل المخلوقات بأربعة عشر ألف سنة و خلق معه اثني عشر حجابا و المراد بالحجب الأئمة ع (بحارالأنوار ج25 ص21 ح36)
امام صادق(ع) از قول امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «خداوند نور محمد را خلق نمود چهارده هزار سال قبل از مخلوقات و همراه او دوازده حجاب آفرید، و مراد از حجابها ائمه(ع) هستند».
7. نحنُ صَنائِعُ رَبِّنا و الخَلقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا ( بحارالأنوار ج53 ص178 - الاحتجاج ج2 ص466 - الصراطالمستقيم ج2 ص235 - الغيبةللطوسي ص285 - منتخبالأنوارالمضيئة ص118 )
امام زمان(عج): خداوند ابتدا ما را آفرید و سپس خداوند هر چیز دیگر را بواسطه ما آفرید.
8. بحارالانوار ج48 ص41 ح17 – الامالی للصدوق ص148 ح19 – المناقب ج4 ص299
9. و قالَ أميرُ المؤمنين وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ أنا وسيلتُهُ و أنا و ولدي ذريته (المناقب ج3 ص75)
امیرالمؤمنین(ع) در مورد آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» فرمود: من وسیله خداوند هستم.
10. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَكَمِ وَ إِسْمَاعِيلَ ابْنَيْ حَبِيبٍ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى... (الكافي ج1 ص145)
امام باقر(ع) فرمود: توسط ما خداوند عبادت میشود و بوسیله ما شناخته میگردد و بواسطه ما یگانه داشته میشود...
بنا عُرِفَ اللهُ و بنا عُبِدَ اللهُ و نحن السبيلُ إلى الله (بحارالأنوار ج46 ص201 - كفايةالأثر ص298)
خداوند بوسیله ما شناخته میگردد و توسط ما عبادت میشود و ما سبیل بسوی خدا هستیم.
بنا عُرِفَ اللهُ و بنا عُبِدَ اللهُ نحن الأَدِلّاءُ على الله و لولانا ما عُبِدَ اللهُ (بحارالأنوار ج26 ص260 ح39 - التوحيد ص152)
خداوند بوسیله ما شناخته میشود و توسط ما عبادت میگردد. ما بر راه خداوند راهنما هستیم و اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمیشد.
بنا يُعبَدُ اللهُ و بنا يُطَاعُ اللهُ و بنا يُعصَى اللهُ فمن أطاعنا فقد أطاعَ اللهَ و من عَصَانا فقد عَصَى الله سبقت طاعتنا عزيمة من الله إلى خلقه إنّه لا يقبل عملا من أحد إلا بنا و لا يرحم أحدا إلا بنا و لا يعذب أحدا إلا بنا فنحن باب الله و حجته ... (تفسيرفراتالكوفي ص529 - بحارالأنوار ج26 ص256 ح32 - دعائمالإسلام ج1 ص57)
توسط ما خداوند عبادت میگردد و بواسطه ما اطاعت میشود و بوسیله ما معصیت میشود(در صورت عدم اطاعت ما). پس هر کس از ما اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده و هر کس ما را معصیت کند خداوند را معصیت نموده است. بدرستیکه خداوند عملی را از احدی قبول نمی کند مگر توسط ما وهیچ کس را مرحمت نمیکند مگر بوسیله ما و کسی را عذاب نمی نماید مگر بواسطه ما، پس ما هستیم باب الله و حجت خدا...
فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ الْقُرَشِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ عَاصِمٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِيٍّ ع يَا عَلِيُّ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ أَنْتَ بَابُهَا فَمَنْ أَتَى مِنَ الْبَابِ وَصَلَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ بَابِيَ الَّذِي أُوتَى مِنْهُ وَ أَنَا بَابُ اللَّهِ فَمَنْ أَتَانِي مِنْ سِوَاكَ لَمْ يَصِلْ إِلَيَّ وَ مَنْ أَتَى اللَّهَ مِنْ سِوَايَ لَمْ يَصِلْ إِلَى اللَّهِ (بحارالأنوار ج40 ص203 - وسائلالشيعة ج27 ص76 ح33242)
امام صادق(ع) فرمود: رسول الله(ص) به علی(ع) فرمودند: یا علی! من شهر علم هستم و تو درب آن شهر. پس هر کس از درب آن وارد شود به شهر میرسد. یا علی! تو درب من هستی که از آن درب وارد شوند، و من درب خداوند هستم. پس هر کس از غیر طریق تو به سوی من آید به من نرسد و هر کس از غیر من به سوی خداوند بیاید به خدا نرسد.
11. لا تسمونا أربابا و قولوا في فضلنا ما شئتم فإنكم لن تبلغوا من فضلنا كنه ما جعله الله لنا و لا معشار العشر لأنا آيات الله و دلائله و حجج الله و خلفاؤه... (بحارالأنوار ج26 ص5)
ما را پروردگار نخوانید و سپس هر چه میخواهید در فضل ما بگویید. چرا که شما در فضل ما به کنه آنچه خداوند برای ما قرار داده است نخواهید رسید...
يا أبا ذر أنا عبد الله عز و جل و خليفته على عباده لا تجعلونا أربابا و قولوا في فضلنا ما شئتم فإنكم لا تبلغون كنه ما فينا و لا نهايته فإن الله عز و جل قد أعطانا أكبر و أعظم مما يصفه واصفكم أو يخطر على قلب أحدكم فإذا عرفتمونا هكذا فأنتم المؤمنون(بحارالأنوار ج26 ص1)
ای اباذر! من بنده خداوند عزوجل و خلیفه او بر بندگانش هستم. ما را پروردگار قرار ندهید و سپس هرآنچه می خواهید در فضل ما بگویید. چراکه شما به آنچه در کنه ما هست و نهایت آن نمیرسید. همانا خداوند عزوجل بزرگتر و عظیمتر از آنچه را که وصف کند وصف کننده شما، یا به قلب هر کس از شما خطور کند به ما عطا نموده است. پس زمانی که اینچنین ما را شناختید در آنصورت شما مؤمن هستید.
إياكم و الغلو فينا قولوا إنا عبيد مربوبون و قولوا في فضلنا ما شئتم (بحارالأنوار ج10 ص92، ج25 ص270 ح15 - تحفالعقول ص104 - غررالحكم ص118 ح 2053 - الصراطالمستقيم ج1 ص95)
درباره ما غلو نکنید بلکه بگویید ما بنده و تربیت شده هستیم و سپس هرآنچه خواستید در فضل ما بگویید.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُوصَفُ ... وَ إِنَّ النَّبِيَّ ص لَا يُوصَفُ .... وَ إِنَّا لَا نُوصَفُ ...(الكافي ج2 ص182 ح16 – بحارالأنوار ج73 ص30 – المؤمن ص 30)
امام باقر(ع) فرمود: بدرستیکه خداوند عزوجل قابل وصف نیست...بدرستیکه پیامبر(ص) قابل وصف نیست...بدرستیکه ما قابل وصف نیستیم.
افزودن دیدگاه جدید