پشت صحنههای این فیلم موهن
پشت صحنههای این فیلم موهن
نقد کارشناسانه و پاسخ جانانه سزاوار پرسش و یا شبهه ای است که بویی از ادب و منطق برده باشد؛ کمی فکر و اندیشه و قدری مطالعه پشت آن باشد و الا به بحث نشستن درباره مشتی اهانت و لجن پراکنی چه سودی خواهد داشت؟! محتوایی که تنظیم شده تا فقط توهین کند؛ به سخره بگیرد و سیاه نمایی کند اصلا به دنبال این نیست که پاسخی بشنود. کسانی هم که نظارهگر این بدگویی ها و پنجه افکنی ها هستند و زشتی کار را می فهمند نیز منتظر مقاله و سخنرانی نیستند.آنچه در این فیلم به چشم می خورد و در گفتگوهای آن شنیده می شود بخش اعظمش دروغهایی است که به زندگی و شخصیت رسول خدا ص و محتوای قرآن نسبت می دهد. در چند سکانس هم شبهاتی را تکرار می کند که سالهاست به آن پاسخ های متعدد داده شده مانند بحث تعدد زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله. این فیلم با ترکیب حق (تعدد زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله) و باطل (61 همسر برای رسول خدا صلوات الله علیه) و در اکثر سکانسها با القای دروغهای شاخدار و زننده، هدفی جز توهین و تخریب ندارد؛ از این رو در جایگاهی نیست که محتوای سخیف آن را نقد علمی کنیم.
فیلمی ساختند (بخوانید سر هم کردند) با ترکیبی از کارگردان مستهجن ساز و برخی بازیگران همین کاره و عقبه چندین صهیونیست ضد اسلام و محتوایی برای توهین تا ضربه دیگری بر پیکر اسلام زده و با تصویری که سالهاست روی آن کار کرده اند انزجار مردم دنیا را از اسلام برانگیخته و یا بیشتر کنند تا بتوانند در پرتو این فضاسازی به اهداف ضد اسلامی و جهانخواری خود قدمی نزدیکتر شوند.
به نظر میرسد عکس العمل شایسته در برابر این اقدام تهوع آور، این نیست که بنشینیم و خروجی این مجموعه را اندیشمندانه نقد محتوایی کنیم و به سوالات ایجاد کرده و شبهات مطرح شده اش یکی یکی پاسخ دهیم و بعد آن را مکتوب کرده و منتشر کنیم.
برخورد مناسب با این تجاوز به ارزشها و باورهای عزیزتر از جان ما، ابتدا شناخت صحیح واقعه و بعد موضع گیری قاطع و عکس العملی بازدارنده در برابر آن است.
شناخت واقعه (سرگذشت تولید این فیلم)
از زمانی که استعمار از شکل منطقه ای به شکل جهانی تبدیل شد و به بردگی کشیدن افراد، تبدیل به افسار زدن به دولتها شد ؛ همواره مانعی وجود داشت که جهانخواران مستبد را به شدت آزار می داد. آن مانع مستحکم و نفوذ ناپذیر، اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) بود که آموزههایش انسان را از بردگی مستکبران رها و به آغوش بندگی خدا سوق می دهد و همین سبب می شود تا خواب خوش تسلط بر منابع غنی مالی و انسانی دیگر کشورها را برای مستکبران و زیاده خواهان به کابوسی وحشتناک بدل شود.
نقطه اوج این ستیز حق و باطل در عصر حاضر وقتی کلید خورد که انقلاب اسلامی ایران به ثمر نشست. اسلامی که از بلندگوی ایران پخش می شد با اسلام سایر کشورهای اسلامی متفاوت بود. این اسلام، اسلامی نبود که با کشف حجاب و قرار داد کمپ دیوید کنار بیاید و بر دست آمریکا و اسرائیل بوسه بزند. اسلامی بود که امریکا را شیطان بزرگ، اسرائیل را غده سرطانی، انگلیس را استعمار پیر فریاد می زد و با مشتی گره کرده شعار نه شرقی و نه غربی سر می داد. این اسلام، همان مولودی بود که فرعونیان زمان از تولدش در هراس بودند و تحمل شنیدن کوچکترین صدایی از او را نداشتند ولی امروز آن را طنین انداز در دنیا میدیدند.
تمام همت و قوای خود را صرف کردند تا این ندا در گلو خفه شود؛ اما نشد هر چه کوبیدند و شکستند، عطرش بیشتر پراکنده شد و دل های بیشتری را نوازش کرد.
دشمن که بغضش از اسلام به نهایت رسیده بود و مشت خود را کوفته به دیوار آهنی می دید دهان به فحاشی گشود. اهانت، تمسخر و بی ارزش نشان دادنِ مهمترین شخصیت جهان خلقت که پیام آور آزادی و رهایی از یوغ استعمار بود در دستور کار شیاطین اروپایی و آمریکایی قرار گرفت. داستان سرایی سلمان رشدی اولین پرده جدی این داستان بود که روی صحنه رفت و با سیلی محکم حضرت امام(ره) و خیزش جامعه اسلامی در جا زمینگیر شد.
طراحی کاریکاتورهای اهانت آمیز از آن شخصیت بی بدیل و تشویق به بازنشر آنها، پرده دیگری از همین نمایش زشت اهانت آمیز بود که به نمایش درآمد.
و امروز ساخت فیلمی با همان سیاست. سیاستی که برخاسته از عقل نیست و شعله ای از حرص است. حرصی که از حقانیت اسلام در دل باطلشان ایجاد شده است. این همان آتشی است که قرآن خبر از شعله کشیدنش از درون می دهد. دل آتش گرفته شان آزارشان می دهد و آرام و قرارشان را ربوده است. همین سبب شده تا دیوانه وار کارهایی کنند برای کم کردن سوزش آن. آتش زدن قرآن و کشیدن کاریکاتور و نوشتن مطالب توهین آمیز و در نهایت ساخت فیلم این چنینی همان حرفهای زشت و نامربوطی است که از یک جانی دربند به عنوان آخرین کار سر می زند تا شاید دلش خنک شود.
عکس العمل صحیح در برابر چنین اقداماتی اهانت آمیز، همان برخورد قاطعی است که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری و امت اسلامی از خود نشان دادند؛ یعنی خروش و تلاش برای مجازات عاملین این جنایات.
نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد
صهیونیست بین الملل و استکبار جهانی برای آنکه بتوانند به هدف خود یعنی منزجر کردن مردم دنیا از اسلام دست پیدا کند و اذهان عمومی را برای پذیرش محتوای چنین فیلمهایی آماده کند سالهاست دست به ساخت و پرورش گروهی زده که وقتی سخن از اسلام و مسلمانی زده می شود تصویر این گروه به ذهن بیاید.
افراد این گروه می بایست مشخصه هایی داشته باشند که هدف آنها را تامین کند. یکی اینکه شدیدا متظاهر به اسلام باشند. مرتب قرآن بخوانند، نماز بخوانند، ریش انبوه داشته باشند و نام رسول خدا صلی الله علیه و آله را مدام بر زبان جاری کنند. دیگر اینکه افرادی بی منطق، خشک مغز و در کشتن و تخریب بسیار بی رحم باشند. به ویژه اینکه انجام چنین کارهای تنفرآوری را تکلیف شرعی اعلام کرده و با استناد به قرآن و کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله این اقدامات ددمنشانه را دستور اسلام معرفی کنند.
این گروه که به نام وهابیت و با شاخه نظامی طالبان شکل گرفت عهده دار این ماموریت شد تا هم به نام اسلام علیه اسلام وارد عمل شود و هم بتوان با پوشش خبری و نمایش گسترده اعمال و رفتار این گروه و جنایتهای آنها چهره ای وحشتناک و تنفرآور از اسلام در برابر دیده جهانیان به نمایش گذاشت.
جولانگری آمریکا در افغانستان و عراق و هر کجا که لازم باشد و تخریب چهره اسلام و مسلمانان و در نهایت دور کردن مردم از اسلام، همه و همه از برکات خوش رقصی های همین گروه بوده است.
ذهنیتی که با وهابیت و طالبان از اسلام ساخته شده این اجازه را به اسلام ستیزان بین المللی داد تا دست به ساخت چنین فیلمی بزنند و امید هم داشته باشند که مورد قبول جهانیان واقع می شود.
پیامی که پاسخ مسلمانان داشت
خیزش جهان اسلام در برابر این اقدام شنیع هر چند دور از انتظار نبود اما واقعیتهایی را نمودار کرد:
1. مسلمانان جهان، آمریکا و صهیونیست را دشمن درجه یک اسلام می دانند و فریب قیافه دوست مآبانه آنها را نمی خورند.
2. چهره واقعی سران دولتی و مذهبی که در این واقعه با سیل خروشان امت اسلامی همراه نشده و متعهد به اربابان خود باقی ماندند کاملا بر ملا شد؛ چه آنانکه دولتمردان آمریکا را بی تقصیر دانستند؛ چه آنانکه سکوت کردند و به قرائت قرآن و نماز جماعت خود ادامه دادند و ...
3. این واقعه نشان داد که خط اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله از خط اسلام خواب آمریکایی ـ صهیونی (وهابی ـ طالبانی) کاملا جداست. اسلام ناب، اقیانوس پرخروش ملتهاست که تبلیغات تخریبی و سیاه نماییها و سازشهای سران سر سپرده نتوانسته است ذره ای آنها را به اسلام خواب متمایل کند و آنها چشم به بزرگ پرچم دار این اسلام یعنی ایران اسلامی دوخته اند و شکوه و عظمت و آزادگی را از او سر مشق گرفته و بین خود دیکته می کنند.
و آخر اینکه این واقعه و خیزشهای اخیر نشان داد امت اسلامی بسان موجی بزرگ در حال برخواستن است موجی که با کسی اهل سازش و معامله نیست. موج سهمگینی است که به سوی استقرار اسلام ناب در حرکت است و هر باطلی که بر سر راهش قرار گیرد مقتدرانه در هم شکسته و به راه خود تا رسیدن به استقرار کامل ادامه می دهد.
امید پیشگر
افزودن دیدگاه جدید