امام علي عليه‏ السلام در نگاه اهل سنت

امام علی علیه السلام در نظر اهل سنت

امام علي عليه السلام اسوه اي جامع و انساني است كه عظمت خِرَد و توان منديهاي روحي ـ رواني او، وي را الگويي هميشه جاودان براي امروز و فردا و فرداهاي تمامي جوامع ساخته، به گونه اي كه پيروان شيعي و شيفته ي او را در تمامي عصرها و نسل ها، سر بلند و خرسند كرده است.
به يقين، برجسته گي شخصيّت آن حضرت، آن گاه چشم گيري خاصي مي يابد كه در سخنان و ديدگاه هاي ديگران تجلّي كند كه چنين باوري، دست مايه اي گران بار در هنگام سخن وري بوده و لذّت خاصي در كلام شيعيان مي آفريند همچنين در بحث ها و گفت و شنودها با صاحب نظران ديگر مذاهب و يا در عرصه هائي مختلف مانند حج و عمره دلائل نيرومندي بر حقانيت شيعه خواهد بود.
در اين جا، چند آيه از آيات قرآن و ديدگاه هاي اهل سنّت را درباره ي شأن نزول هر يك از باب نمونه بيان مي كنيم:
الف ـ آية 207 از سورة 2 (بقره)
«ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللّه واللّه رؤوف بالعباد»؛ از مردم، كسي است كه جان خود را در برابر خشنودي خداوند مي فروشند و خداوند نسبت به بنده گان مهربان است.
* تفسير آية در كلام اهل سنّت
مفسِّر معروف اهل سنّت، ثعلبي مي گويد:
امام علي عليه السلام اسوه اي جامع و انساني است كه عظمت خِرَد و توان منديهاي روحي ـ رواني او، وي را الگويي هميشه جاودان براي امروز و فردا و فرداهاي تمامي جوامع ساخته، به گونه اي كه پيروان شيعي و شيفته ي او را در تمامي عصرها و نسل ها، سر بلند و خرسند كرده است.
هنگامي كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله تصميم بر هجرت از مكه به مدينه گرفت، براي تحويل امانت هاي مردم و پرداخت پول هاي آنان، علي عليه السلام را به جاي خود قرار داد و شبانه به سوي «غار ثور» حركت كرد. و فرمان داد علي عليه السلام در بستر او خوابيده و پارچه ي سبز رنگي (بُرد خضرمي) كه مخصوص خود پيامبر صلي الله عليه و آله بود، روي خويش بكشد. مشركان، در همان شب، اطراف خانه ي پيامبر صلي الله عليه و آله را محاصره كردند.
در اين هنگام ايزد، به «جبرئيل» و «ميكاييل» وحي فرستاد: «من، بين شما برادري ايجاد كردم و عمر يكي از شما را طولاني تر كردم، كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگي ديگري را بر خود ترجيح دهد؟». هيچ كس حاضر نشد. به آنان وحي كرد: «اكنون علي عليه السلام در بستر خوابيده است و آماده ي فداي جان خود خواهد بود به زمين رويد و حافظ و نگاهبان او باشيد».
هنگامي كه جبرئيل بالاي سر و ميكائيل پايين پاي علي نشسته بودند، جبرئيل مي گفت: «به به! آفرين بر تو اي علي! ايزد، به واسطه ي تو، بر فرشته گان افتخار مي كند.». ناگاه آيه ي «ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللّه واللّه رؤوف بالعباد»نازل شد.
و در آن، صفات علي عليه السلام بيان گرديد1.
ابن ابي الحديد معتزلي كه از اهل سنّت است ـ درباره ي تفسير اين آيه معتقد است كه حماسه ي علي عليه السلام در ليلة المبيت ـ شبِ خوابيدن به جاي رسول اللّه صلي الله عليه و آله ـ مورد تأييد همه است جز كساني كه مسلمان نيستند و افراد سبك مغز...، آن را انكار نمي كنند2.
ب ـ آيه 3 از سوره ي 9 (توبه)
«وأذان من اللّه ورسوله إلي الناس يوم الحج الأكبر أن اللّه بري ء من المشركين ورسوله فان تبتم فهو خير لكم وإن توليتم فاعلموا أنكم غير معجزي اللّه وبشر الذين كفروا بعذاب أليم».
و اين اعلامي است از ناحيه ي ايزد و پيامبرش به [عموم] مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان] كه ايزد و پيامبر او، از مشركان بيزارند. اگر توبه كنيد، به نفع شما است و اگر سر پيچي كنيد، بدانيد شما نمي توانيد خدا را ناتوان سازيد [و از قلمرو قدرت اش خارج شويد [و كافران را به مجازات دردناك مژده ده.
* تفسير آيه در كلام اهل سنّت
احمد حنبل ـ پيشواي معروف اهل سنّت ـ از ابن عباس نقل مي كند كه پيامبر فلان شخص (خليفه ي نخست) را فرستاد و سوره ي، توبه را به او داد ـ تا به مردم، هنگام حج ابلاغ كند ـ سپس علي عليه السلام را به دنبال او فرستاد ـ ، آن را از وي بگيرد و فرمود: «ابلاغ اين سوره، تنها، به وسيله ي كسي بايد باشد كه او از من است و من از اويم»3.

ج ـ آيه 29 ـ 30 از سوره ي 83 (مطففين)
«إن الذين أجرموا كانوا من الذين إمنوا يضحكون * وإذا مروا بهم يتغامزون».
تا بدكاران [در دنيا] پيوسته به مؤمنان مي خنديدند و هنگامي كه از كنار آن ها مي گذشتند، با اشاره ي چشم و ابرو، به تحقير و عيب جويي آنان بر مي خواستند.
* تفسير آيه در كلام اهل سنّت
برخي از مفسران اهل سنّت، در تفسير اين آيه، اين گونه نوشته اند:
روزي علي عليه السلام و جمعي از مؤمنان، از كنار جمعي از كفار مكّه گذشته، آن ها به حضرت و مؤمنان خنديدند و آنان را استهزا كردند. اين آيات [به دفاع و جانب داري امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره كنندگان، را در قيامت روشن ساخت4.
د ـ آيه 61 از سوره 3 (آل عمران)
«فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءكم ونساءنا ونساءكم وأنفسنا وأنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه علي الكاذبين».
هر گاه بعد از علم و دانش كه [در باره ي مسيح] به تو رسيده [باز [كساني ستيز با تو برخيزند، به آن ها بگو: «بياييد فرزندان مان و فرزندان تان و زنان مان و زنان تان و خودمان و خودتان را بخوانيم آن گاه مباهله مي كنيم و نفرين ايزد را بر دروغ گويان قرار دهيم.
مباهله، به معناي «رها كردن و قيد و بند را از چيزي برداشتن» است؛ يعني، بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت كار او را به دست ايزد سپردن.
* تفسير آيه در كلام اهل سنّت
انبوه بي شماري از مفسرّان اهل سنّت «أبناءنا» در آيه را اشاره به حسن و حسين عليهما السلام و «نساءنا» را فاطمه و «أنفسنا» را اشاره به علي عليه السلام دانسته اند. كه نشان از چشم گيري مقام علي عليه السلام در عرصه ي اثر بخشيدن به نفرين بر دشمنان و آشكار شدن حق، و در كنار رسول اللّه بودن و حتّي همانند جان او گرديدن، دارد5.
ه ـ آيه 1 ـ 3 از سوره 70 (معارج)
«سأل سائل بعذاب واقع * للكافرين ليس له دافع * من اللّه ذي المعارج».
پرسنده اي از عذابي فرود آينده، پرسيد كه ويژه ي كافران است و هيچ كس نمي تواند آن را دفع كند، از سوي ايزد ذي المعارج ـ صاحب فرشته گاني كه بر آسمان ها صعود مي كنند.
* تفسير آيه در كلام اهل سنّت
علاّمه ي اميني، نام سي تن از عالمان اهل سنّت را بيان مي كند كه همه شان، علّت نزول اين آيه را درخواست عذاب از سوي منكر انتصاب و ولايت علي عليه السلام بعد از رسول اللّه صلي الله عليه و آله ـ در صورت حقّانيّت امامت آن حضرت ـ دانسته اند. داستان از اين قرار است:
هنگامي كه رسول اللّه ـ درود خداوند بر او و دودمان پاك اش باد ـ علي عليه السلام را در روز عيد غدير خم به خلافت منصوب كرد، درباره ي او فرمود: «هر كس، من، مولا و ولّي او هستم، علي، مولا و ولّي او است».
چيزي نگذشت كه اين سخن، در تمامي شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهري خدمت پيامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به يگانه گي ايزد و حقّانيّت و رسالت خود فرمان دادي، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادي، ما، همه ي اين ها را پذيرفتيم، امّا به اين ها راضي نشدي تا اين كه اين جوان (علي بن أبي طالب) را به جانشيني خود برگزيدي و گفتي: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه». آيا اين سخن، از ناحيه ي خودت است يا از سوي ايزد؟».
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «قسم به آن كه موجودي جز او نيست، اين، از ناحيه ي ايزد است.».
نعمان روي برگرداند و در حالي كه مي گفت: «ايزدا! اگر اين سخن، حق است و از ناحيه ي تو است سنگي از آسمان بر من بباران!».
ناگاه سنگي بر سرش فرود آمد و او را هلاك كرد. ناگاه آيه «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع»نازل شد6.
و ـ آيه 5 از سوره 1 (فاتحه الكتاب)
«إهدنا الصراط المستقيم».
ما را به راه راست هدايت فرما.* تفسير آيه در كلام و صاحب نظران
علاّمه ي طباطبايي درالميزان از فقيه و تفسير عياشي نقل كرده كه «صراط مستقيم» در اين آيه، امير مؤمنان علي عليه السلام است7.
در سخن ديگري از امام صادق عليه السلام «صراط مستقيم»، «راه به سوي معرفت ايزد» تفسير شده كه دو صراط است: يكي صراط در دنيا و ديگري صراط در آخرت.
صراط دنيا، امام واجب الإطاعه است، براي كسي كه او را شناخته و از وي پيروي كرده است. صراط در آخرت، صراطي است كه پلِ دوزخ است و كساني كه در دنيا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر اين صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاك خواهند شد8.
نتيجه اين كه حضرت علي عليه السلام ، بارزترين مصداق «صراط مستقيم است» و صراط مستقيم، جز از راهِ ولايت، مَعْبَر ديگري ندارد.
آيه 274 از سوره 2 (بقره)
«الذين ينفقون أموالهم بالليل والنهار سرّا وعلانيةً فلهم أجرهم عند ربّهم ولا خوفٌ عليهم ولا هم يحزنون».
كساني كه اموال خود را، در شب و روز، پنهان و آشكار انفاق مي كنند، پاداش شان نزد پروردگار است و نه ترسي براي آن ها است و نه غمگين مي شوند.
* تفسير آيه در كلام اهل سنّت
افزون بر مفسران شيعي، عالمان اهل تسنّن مانند ابن عساكر، طبراني، ابن هاشم، ابن جرير و امام فخر رازي9، نيز در تفاسير خود، نزول اين آيه را درباره ي حضرت علي عليه السلام دانشته اند.
داستان شأن نزول اين آيه، آن است كه امام علي عليه السلام در حالي كه چهار درهم در روز، يك درهم در شب، سومين آن را مخفيانه و درهم آخر را آشكارا در راه ايزد انفاق كرد.
بي شك حكم كُلّي و معيار روشن اين شيوه، آن است كه تمامي دينْ باوران، در عصرها و نسل هاي مختلف، در آشكار و مخفي بودن ـ و كيفيت اعمال صالح خود ـ جنبه هاي اخلاقي و اجتماعي و يا ابعاد شخصيّت كمك گيران را مراعات كنند، آن جا كه حفظ آبروي افراد لازم است، از انفاق آشكار دوري جويند و چون تعظيم شعائر مذهب و تشويق افراد به عمل شايسته مطرح شود ـ و در كنار آن آبروي افراد حفظ شود ـ در برابر نگاه و توجه ديگران كمك كنند. در كنار كمك هاي خويش، هيچ گاه از فقر و تنگ دستي، بيمي نداشته باشند و به وعده هاي الهي اميدوار و به او توكل كنند تا بدين سان رضايت ايزد را كسب كرده و توشه اي هميشه گي براي آخرت خود بيندوزند10، همانند امام متقيان و پيشواي ايزد خواهان، حضرت علي عليه السلام .
ح ـ آيه ي 12 از سوره 69 (الحاقّه)
«لنجعلها لكم تذكرة وتعيها أذن واعية».
(تا آن را وسيله ي تذكّري براي شما قرار دهيم و گوش هاي شنوا آن را نگهداري مي كنند).

* تفسير آيه در كلام اهل تسنّن و تشيّع
برخي از مفسّران شيعي، سي حديث از اهل تسنّن و تشيّع در نزول اين آيه درباره ي حضرت علي عليه السلام نقل كرده اند كه نشانه ي عظمت مقام امام عليه السلام نسبت به دانايي اسرار پيامبر صلي الله عليه و آله و وراثت همه ي علوم رسول اللّه ـ درود ايزد بر او و دودمان اش باد ـ است.
حديث، از آن جا آغاز مي شود كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله هنگام نزول آيه ي «وتعيها أذن واعية» فرمود:
«من، از ايزد درخواست كردم، گوش هاي علي را از اين گوش هاي شنوا و نگه دارنده ي حقايق قرار دهد.».
به دنبال سخن پيامبر صلي الله عليه و آله ، علي عليه السلام فرمود: «من، هيچ سخني بعد از آن، از رسول اللّه نشنيدم كه آن را فراموش كنم11، بلكه هميشه، آن را به خاطر داشتم.
ط ـ آيات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان)
«إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا * ... ويطعمون الطعام علي حبه مسكينا ويتيما وأسيرا * إنما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاء ولا شكورا».
نيكان از جامي مي نوشند كه با عطر خوش، آميخته است...[آنان] غذاي ـ خود را ـ با اين كه به آن علاقه ـ و نياز ـ دارند، به مسكين و يتيم و اسير مي دهند ـ و مي گويند ـ :«ما، شما را براي رضاي الهي، طعام مي دهيم و هيچ پاداش و تشكّري از شما نمي خواهيم...
* تفسير آيه در كلام اهل تسنّن و تشيّع
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنّن، با نقل حديثي در كتاب هاي خود، اين آيات را درباره ي ايثار امام علي عليه السلام و خاندان تاب ناك او دانسته اند و تماميِ عالمان شيعي، هجده آيه مورد بحث را از افتخارات بي نظير و فضايل بسيار مهم حضرت علي و فاطمه زهرا و فرزندان شان عليهم السلام شمرده اند12.
ماجراي نزول آيات، بدين گونه بود كه حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله با جمعي از ياران به عيادت شان رفتند و به علي عليه السلام گفتند: «اي ابو الحسن! خوب بود، نذري براي شفاي فرزندان خود مي كردي.».
علي عليه السلام ، فاطمه عليها السلام و فضه، رضوان اللّه عليها، ـ خادم آنان ـ نذر كردند، اگر آن دو شفا يابند، سه روز، روزه بگيرند. (طبق برخي از روايات، حسن و حسين عليهما السلام نيز گفتند: «ما هم نذر مي كنيم و روزه مي گيريم.».
چيزي نگذشت كه هر دو، شفا يافتند در حالي كه از نظر مواد غذايي، دست خالي بودند. علي عليه السلام سه مَنْ جو قرض كرد و فاطمه عليها السلام يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت.
هنگام افطار، سائلي به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما اي خاندان محمد! مُست مندي از مُست مندان مسلمانان هستم، غذايي به من دهيد! ايزد، به شما، از غذاهاي بهشتي مرحمت كند!».
آنان، همه گي، مسكين را بر خود مقدّم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوّم را نيز روزه گرفتند و موقع افطار، يتيمي نداي كمك سر داد و باز آنان، غذاي خود را به او دادند.
در سوّمين روز روزه، اسيري از غذاي آنان طلب كرد و باز آنان، ايثار كرده و غذاي خويش بدو بخشيدند و خود با آب افطار كردند.
صبح فردا حضرت علي، دست حسن و حسين عليهم السلام را گرفته، خدمت رسول اللّه آمدند و هنگامي كه پيامبر، عزيزان خود را نظاره كرد، ديد از شدّت گرسنه گي مي لرزند! فرمود: «اين حالي كه در شما مي بينم، براي من بسيار گران است!». سپس برخاست و با آنان بر خانه ي فاطمه وارد شده، ديد، دختر عزيزش، در محراب عبادت ايستاده است، در حالي كه از شدّت گرسنه گي شكم او به پشت چسبيده و چشمان اش به گودي نشسته است.
اندوه، وجود رسول اللّه صلي الله عليه و آله را فرا گرفت و در حالي كه غبار غم بر قلب مبارك آن حضرت نشسته بود، جبرييل نازل شد و گفت: «اي محمد: اين سوره را بگير! ايزد، با چنين خانداني، به تو تهنيت مي گويد.».
«آن گاه جبرييل، سوره ي هل اتي ـ و هجده آيه مربوط به ايثار علي، فاطمه، حسن، حسين عليهم السلام را نازل كرد13.».
آيه ي 19 از سوره 8 (توبه)
«أجعلتم سقاية الحاج وعمارة المسجد الحرام كمن إمن باللّه واليوم الأخر وجاهد في سبيل اللّه لا يستوون عند اللّه واللّه لا يهدي القوم الظالمين».
آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند [عمل[ كسي قرار داديد كه ايمان به ايزد و روز قيامت آورده و در راه او جهاد كرده است؟ [اين هر دو]، هرگز، نزد ايزد، مساوي نيستند ايزد، گروه ظالمان را هدايت نمي كند.

* تفسير آيه در كلام اهل تسنّن
دانش مند معروف اهل سنّت، حاكم حسكاني، از بريده نقل مي كند كه شيبه و عباس، هر كدام، بر ديگري افتخار مي كردند. علي عليه السلام از كنار آن دو مي گذشت، از افتخار كردن آنان پرسش كرد عباس گفت: امتيازي به من داده شده كه اَحدي ندارد و آن، مسئله ي آب دادن به حجاج است.
شيبه گفت: «من، تعمير كننده ي مسجد الحرام (و كليددار كعبه) هستم.
علي عليه السلام گفت: «با اين كه از شما حيا مي كنم، امّا بايد بگويم، با اين سن كم، افتخاري دارم كه شما نداريد».
آن دو پرسيدند: «كدام افتخار؟!».
حضرت فرمود: «من، با شمشير، جهاد كردم تا شما ايمان به ايزد و پيامبر آورديد!».
پيامبر صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را خواست و از ماجرا پرسش كرد. ناگاه جبريل نازل شد و گفت: «اي محمّد! پروردگارت، به تو سلام مي رساند و مي گويد كه اين آيات را بر آن ها بخوان: «أجعلتم سقاية الحاج...»(1).».

 

1 ـ نك: تفسير طبري، فخر رازي و آثار اصحاب النزول واحدي، تفسير خازن بغدادي، معالم التنزيل بغوي، مناقب ابن مغازلي و جامع الأُصول ابن اثير.
براي توضيح بيش تر در باره ي اين حديث و شخصيات مدارك آن به إحقاق الحق مرحوم شوشتري، ج 3، ص 122 تا 127 مراجعه كنيد.
(تفسير نمونه، ج 7، ص 322).
نيز به؛ تفسير الكاشف، ج 5، ص 201 ؛ تفسير الحديد، ج 4، ص 158 تفسير ابن كثير، ج 2، ص 535 ؛ تفسير نمونه، ج 7، ص 322 مراجعه كنيد.
1- تفسير نمونه، آيه اللّه مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، ج 2، ص 46 ؛ رك: الغدير، ج 2، ص 44.
2- نك: شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 3، ص 270 ؛ إحياء العلوم، غزالي، ج 3، ص 238 ؛ نزهة المجالس، صفوري، ج 2، ص 209 ؛ فصول المهمه، ابن صباغ مالكي؛ تذكرة الخواص، سبط ابن جوزي حنفي، ص 21 ؛ مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348 ؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 101 تا 99 با سيره ي ابن هشام، ج 2، ص 291 با تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 29.
3- رك: مسند احمد حنبل، ج 1، ص 231 (طبع مصر)؛ همان، ج 23، ص 212 ؛ همان، ج 21 ص 150 ؛ خصايص نسائي، ص 28.
4- رك: تفسير فخر رازي، قرطبي، روح المعاني و كشّاف زمخشري، ذيل آيه 29 و 30 از سوره ي مطففين؛ تفسير نمونه، ج 26، ص 238 و 284 ؛ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 4 و 535 ؛ تفسير أحسن الحديث ج 8، ص 324 و ج 11، ص 68 ؛ تفسير البيان، ج 2، ص 99 ؛ ج 3، ص 556 ؛ تفسير الجديد ج 6، ص 365 ؛ تفسير الكاشف، ج 1، ص 196 و ج 2، ص 414.
5- نك: صحيح مسلم، ج 7، ص 120 ؛ مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 185 ؛ تفسير طبري، ج 3، ص 192 ؛ مستدرك حاكم نيشابوري، ج 3، ص 150 ؛ دلائل النبوة، حافظ ابو فهيم اصفهاني، ص 297 ؛ روح المعاني، آلوس، ج 3، ص 167 ؛ كشاف زمخشري، ج 1، ص 193 ؛ فصول المهمة ابن صباغ، ص 108 ؛ الجامع لاحكام القرآن، علامه قرطبي، ج 3، ص 104.
6- تفسير نمونه، ج 25، ص 7.
7- تفسير الميزان (مترجم)، ج 1، ص 49 ؛ تفسير البرهان، علاّمه بحراني، ج 1، ص 50.
8- همان؛ رك: تفسير نمونه، ج 19، ص 40 ؛ تفسير الميزان، ج 15، ص 406 ؛ تفسير مجمع البيان، ج 6، ص 427.
9- نك: تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 290 و 291.
10- رك: تفسير نمونه، ج 2، ص 267 ؛ تفسير نور ؛ حجة الاسلام قراشي، ج 1، ص 549 ؛ و تفسير مراغي، ج ، ص .
11- نك: تفسير قرطبي، ح 10، ص 6743 ؛ مجمع البيان، روح البيان، روح المعاني، الميزان وتفسير ابو الفتوح رازي، ذيل آيه 12 سوره معارج؛ مناقب ابن مغازلي شافعي، ص 245.
12- رك: الغدير، علامه اميني، ج 3، ص 107 تا 111 ؛ إحقاق الحق، قاضي نور اللّه شوشتري، ج 3، ص 157 تا 171 ؛ تفسير نمونه، ج 25، ص 345 ؛ تفسير أحسن الحديث، ج 12، ص 274 ؛ الجديد، ج 7، ص 283 ؛ حجة التفاسير، ج 7، ص 139 ؛ الكاشف، ج 4، ص 670 ؛ كشف الأسرار، ج 10 ص 319.

 

نويسنده: احمد لقماني

منبع: تبیان

افزودن دیدگاه جدید