ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها از نسل حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام است و اصلاب انبیائ بزرگ است.
حضرت خدیجه همسر پیامبر اسلام ،مادر حضرت زهرا سلام الله علیها و مادر 11 امام علیهم السلام و اولین زن ایمان آورنده به اسلام است .
از القاب او در زمان جاهلیت «الطاهره» و «سیده قریش» بود
طبق عقاید شیعه و برخی دیگر از مسلمانان و تاریخ نویسان اسلامی، خدیجه عزیزترین زن پیامبر بود
عایشه نیز از پیامبر اسلام نقل کرده که خدیجه را بهترین زنان خود میدانست. مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص ۱۱۷
حضرت خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت .
طبق برخی نقلها خدیجه پیش از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، دوبار ازدواج کرده بود(ابی هاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی) اما تعدادی از محققین از جمله جعفر مرتضی عاملی بر این عقیدهاند که خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بود .
داستان ازدواج او با پیامبر چنین است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ابتدا در کاروانهای تجاری او کار میکرد و او از امانتداری و کاردانی پیامبر خوشش آمده بود. و گفته میشود این خدیجه بودهاست که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خواستگاری کردهاست .
و در برخی روایات آمده است که مراسم خواستگاری با حضور عموی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، حضرت ابوطالب و ورقة بن نوفل پسر عموی خدیجه که مردی دانشمند و گریزان از پرستش بت ها بود، انجام شد. پس از خواندن خطبه عقد توسط ابوطالب ، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از جای برخاست و آماده رفتن شد. در این هنگام حضرت خدیجه به ایشان عرض کرد: ' إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک ' به سوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و خودم خدمتکار شمایم. سفینة البحار ، ج 16 ص 279
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در ۲۵ سالگی با حضرت خدیجه ازدواج کرد. گفته میشود که حضرت خدیجه در آن موقع ۴۰ سال داشت ولی با توجه به حمل حضرت فاطمه سلام الله علیها و ولادت او که در سال پنجم بعثت می باشد این قول نمیتواند درست باشد و اقوال دیگر همچون ۲۵ یا ۲۸ سال که در برخی کتابها ذکر شده قابل قبول تر است.
حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمام ثروتش را برای دین اسلام خرج کرد. سه پسر برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورد، قاسم و عبدالله و طاهر که همگی در کودکی مردند. چهار دختر هم داشت به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات حضرت ابوطالب است .
پيغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) ناميده شده است
حضرت خدیجه به رسول خدا فرمود:«من برای شما زنی را در نظر گرفتهام
رسول خدا فرمودند:«او کیست؟»
حضرت خدیجه عرض کرد: او کنیز شما خدیجه است .
حضرت خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو میگذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام .
حضرت خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:« این اموال مرا بگیر و نزد محمـد ببر و به او بگو من تمام اموال و بردگان و آنچه را در اختیار من است به او هدیه میکنم .
حضرت خدیجه علیه اسلام در هنگام زایمان فاطمه علیهاسلام تنها بود و زن های مکه و قریش از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار زن بلندقامت شبیه زنهای بنی هاشم وارد اتاقش شدند .
حضرت خدیجه ترسید. آنها عرضه داشتند:« محزون مباش ای خدیجه. ما فرستادگان پروردگار توایم. ما خواهران توایم: ساره و آسیه و مریم و صفرا. آمده ایم تا تو را کمک کنیم
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خدیجه علیهاسلام وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر میچرخید و میگفت:«پدر جان، مادر من کجاست؟»
جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:«ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اطاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است .
ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روي زمين چهار خط كشيد و گفت آيا مي دانيد اين چيست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند .
پس رسول خدا (ص) گفت: بهترين زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم زن فرعون.
● خديجه كبرى سلام الله عليها از ديدگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله
از رسول اكرم صلى الله عليه وآله احاديث فراوان در مناقب حضرت خديجه سلام الله عليها رسيده است، كه به گوشه اى از آنها اشاره مى كنيم .
. هر روز خداى متعال چندين بار با وجود خديجه بر فرشتگان مباهات مى كند
او هنگامى به من ايمان آورد كه ديگران به من كفر مى ورزيدند. او مرا تصديق نمود، هنگامى كه ديگران انكار مى كردند، او همه ثروتش را در اختيار من قرار داد هنگامى كه ديگران دريغ مى ورزيدند. خداى منان از او به من فرزند عنايت كرد ولى ديگران را محروم ساخت.
. بهترين بانوان عالميان عبارتند از: مريم دخت عمران، آسيه دخت مزاحم، خديجه دخت خويلد وفاطمه دخت محمد صلى الله عليه وآله.
برترين بانوان بهشت عبارتند از: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد، مريم دختر عمران وآسيه دختر مزاحم (همسر فرعون)
. حضرت خدیجه پيش از همه بانوان عالم، به ايمان به خدا ورسول خدا سبقت گرفت.
. من او را از اعماق دل دوست داشتم.
. من دوستداران خديجه را نيز دوست مى دارم.
هرگز خداى متعال همسرى بهتر از خديجه به من عطا نكرد.
خداى متعال على، حسن، حسين، حمزه، جعفر، فاطمه وخديجه را بر جهانيان برگزيد.)
. خطاب به عايشه: از خديجه اينگونه سخن مگو، او نخستين بانويى بود كه به من ايمان آورد، او براى من فرزند آورد وتو محروم شدى. قاضى نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص 20
حضرت خديجه سلام الله عليها در گذر تاريخ
قلم همواره در طول تاريخ، در دست چاپلوسان ودر خدمت زورمداران بوده، از اين رهگذر بسيارى از حقايق مسلّم تاريخ، دستخوش تحريف شده ورنگ واقعيت تاريخى به خود گرفته، تا جايى كه اگر پژوهشگرى براساس يافته هاى علمى خود پرده از روى واقعيت ها بردارد، موجب شگفت همگان خواهد بود.
يكى از پژوهشگران معاصر، با دلايل متقن اثبات كرده كه تنها يار غار پيامبر: عبدالله بن اريقط بن بكر بوده ودر عهد معاويه وبا پول او داستان غار جعل شده وشخص ديگرى به جاى عبدالله يار غار معرفى شده است. نجاح طائى، يار غار، ص 61 ـ همو، صاحب الغار، ص 79
همو اثبات كرده كه جمله «الانزع البطين» را پيروان معاويه جعل كرده اند. سيرة الامام اميرالمؤمنين، ج 7، ص 173.
بسيارى از محدثان تصريح كرده اند: حضرت خديجه سلام الله عليها هنگام ازدواج با پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله دوشيزه بود وهرگز شوى ديگرى انتخاب نكرده بود، از آن جمله است:
. سيد مرتضى علم الهدى، در كتاب «الشافي في الإمامة»
. شيخ طوسى، در كتاب «تلخيص الشافي»
بلاذرى، در كتاب «أنساب الأشراف». بلاذرى، أنساب الأشراف، ج 1، ص 98
ابوالقاسم كوفى، در كتاب «الاستغاثة في بِدَع الثلاثة»
بسيارى از محدثان ومورخان نيز اين مطلب را از منابع يادشده نقل كرده اند.
اين عده تأكيد مى كنند كه سن شريف حضرت خديجه سلام الله عليها در آن هنگام 25 يا 28 سال بوده وهرگز شوى ديگرى انتخاب نكرده بوده، زينب، رقيه وام كلثوم فرزندان «هاله» خواهر حضرت خديجه بودند كه تحت كفالت ومراقبت حضرت خديجه به سر مى برده اند .
ولى همه مورخان اتفاق نظر دارند كه حضرت خديجه زيباترين دوشيزه حجاز بود .
امام حسن مجتبى عليه السلام كه مظهر جمال الهى بود، خود را شبيه ترين اهل بيت به مادرش حضرت خديجه مى دانست .
از عبدالله محض پدرِ نفس زكيه پرسيده اند: چگونه است كه دندان هاى امام صادق عليه السلام اين قدر زيبا وبرّاق است ودرخشش ويژه اى دارد كه همگان را به سوى خود جذب مى كند؟
عبدالله محض گفت: نمى دانم، ولى مى دانم كه حضرت خديجه نيز اينگونه بود وحضرت زهرا نيز زيبايى ودرخشندگى را از مادرش به ارث برده بود. طبرى، دلائل الإمامة، ص 151.
نخستين بانوى مسلمان
پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله حضرت خديجه سلام الله عليها پيرو آيين جدّ بزرگوارش حضرت ابراهيم عليه السلام وبه اصطلاح از «حُنَفاء» بوده ودر نخستين روزى كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به پيامبرى مبعوث شدند، او تسليم بودن خود را اعلام كرد، چنانكه در حديث شريف آمده است
نخستين كسانى كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ايمان آورده اند از مردان، على عليه السلام واز بانوان، حضرت خديجه سلام الله عليها بوده اند.( شيخ طوسى، الأمالى، ص 259، مجلس 10، ح 467
هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در نخستين روز بعثت از غار حرا با رسالت عظيم پايين مى آمدند، سرور بانوان قريش به استقبال آن حضرت شتافت وعرض كرد: اين چه نورى است كه در پيشانى شما مى بينم؟ فرمودند: اين نور نبوّت است. آنگاه اركان اسلام را براى ايشان بيان نمودند وحضرت خديجه سلام الله عليها عرضه داشتند: «آمنتُ وصدّقتُ ورضيتُ وسلّمتُ؛علامه مجلسى، بحارالانوار، ج18، ص 232
من ايمان آوردم، پيامبرى ات را باور كردم، آيين اسلام را پسنديدم وتسليم شدم».
نخستين بانوى نمازگزار
حضرت خديجه نخستين بانوى نمازگزار در اسلام است، سال ها شمار باورداران دين مقدس اسلام منحصر به حضرت خديجه سلام الله عليها وحضرت على عليه السلام بود، هر روز پنج بار پيامبر رحمت به مسجدالحرام شرفياب مى شدند، روبه كعبه مى ايستادند، اميرمؤمنان عليه السلام در سوى راست وحضرت خديجه سلام الله عليها در پشت سر مى ايستادند. اين سه انسان مسئول ومتعهد، امت اسلامى را تشكيل مى دادند وپرستش معبود را در كنار خانه توحيد به نمايش مى گذاشتند.( نسائى، خصائص اميرالمؤمنين، ص 45.
نخستين بانوى معتقد به ولايت
اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام از شش سالگى در خانه پيامبر تحت مراقبت حضرت خديجه سلام الله عليها بودند ولذا خديجه نسبت به آن حضرت، حق پرورش ومادرى داشت، هنگامى كه رسول اكرم صلى الله عليه وآله مقام منيع ولايت را به حضرت خديجه سلام الله عليها بيان نمودند واز او خواستند كه به ولايت اميرمؤمنان معتقد شود، حضرت خديجه با صراحت تمام عرضه داشتند: من به ولايت على عليه السلام ايمان آوردم وبيعت نمودم.( داستان تلقين فاطمه بنت اسد، گواه صدق اين حقيقت است كه از مردم عهد رسالت نيز پيرامون ولايت اميرمؤمنان پرس وجو مى شود.)
مهرورزى حضرت خديجه سلام الله عليها به حضرت على عليه السلام در سطحى بود كه در وصف اميرمؤمنان آورده اند: او برادر پيامبر، عزيزترين مردمان در نزد او ونور چشم خديجه كبرى سلام الله عليها بود. مسعودى، اثبات الوصيّة، ص 144
نخستين بانويى كه از ميوه هاى بهشتى تناول كرد
حضرت خديجه سلام الله عليها نخستين بانوى مسلمانى است كه به دست مبارك پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از انگور بهشتى تناول نمود.( هيثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 225.)
تنها همسر
حضرت خديجه تنها بانويى است كه نسل طيّب وطاهر رسول اكرم صلى الله عليه وآله از او باقى ماند. او تنها بانوى شايسته اى است كه خدا او را وِعاء وظرف انوار درخشان امامت قرار داد. پيامبر رحمت، در مقام بيان شايستگى حضرت خديجه به دخت گرامى حضرت فاطمه سلام الله عليها چنين فرمودند: دخترم! اين مادرت خديجه بود كه خداى متعال او را وِعاء نور امامت قرار داد. مسعودى، اثبات الوصيّة، ص 144.
تا حضرت خديجه سلام الله عليها در قيد حيات بود، پيامبر اكرم با هيچ بانوى ديگرى ازدواج نكردند. حضرت خديجه سرچشمه كوثر جارى نبوت است كه امروز بيش از 80 ميليون سيد از نسل او در جهان وجود دارد، كه مظاهر خير كثير ومصاديق كوثر، عطيه حق تعالى به خيرالبشر، حضرت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى باشند. در واپسين لحظات زندگى حضرت خديجه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به او بشارت داد كه در بهشت نيز او همسر آن حضرت خواهد بود.( يعقوبى، التاريخ، ج 2، ص 28 ـ طبرانى، المعجم الكبير، ج 22، ص 376.)
فرزانه قريش وازدواج
حضرت خديجه سلام الله عليها علاوه بر جمال، كمال، ثروت وشرافت نسب، از دانش، بينش، اصالت انديشه، قدرت تصميم گيرى، دقت نظر، سلامت فكر، صلابت رأى، عقل وافر وانديشه صائب برخوردار بود، از اين رهگذر خواستگارهاى فراوانى از سران بنى هاشم، سلاطين يمن واشراف طائف، با اموال وامكانات فراوان درصدد ازدواج با آن قلّه شرف برآمدند، ولى او دست رد بر سينه همه آنها زد ودل در گرو امين قريش داشت .
حضرت خديجه سلام الله عليها علت گزينش امين قريش را اينگونه بيان مى كند :
«يابنَ عَمِّ إنّي رَغِبْتُ فيكَ لِقَرابَتِكَ مِنّي وَشَرَفِكَ مِنْ قَوْمِكَ وَأَمانَتِكَ عِنْدَهُمْ وَصِدْقِ حَديثِكَ وَحُسْنِ خُلْقِكَ؛
(اى پسر عمو! من دل در گرو تو دارم، زيرا: 1. تو خويشاوند من هستى؛ 2. تو از شرافت والا برخوردار مى باشى؛ 3. تو به امانت در ميان قوم خود مشهور هستى؛ 4. تو فردى راست گفتار مى باشى؛ 5. تو از اخلاق نيكو برخوردار هستى طبرى، دلائل الإمامة، ص 77
حضرت خديجه راز اصلى اين گزينش را به صفيّه چنين بيان كرد: «إنّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ مُؤَيَّدٌ مِنْ رَبِّ العالمين؛( علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 16، ص 57.) من به طور قطع ويقين مى دانم كه او از سوى پروردگار عالميان مورد تأييد مى باشد».
● مراسم خواستگارى
در مراسم خواستگارى حضرت ابوطالب عليه السلام خطبه اى در عظمت وشرافت پيامبر صلى الله عليه وآله ايراد كرد وخطاب به خويلد از دخترش حضرت خديجه خواستگارى كرد وخويلد اختيار را به حضرت خديجه داد وحضرت خديجه از عمويش «عمروبن اسد» كه بزرگ خاندان بود، رخصت طلبيد وموافقت خود را اعلام كرد واظهار داشت: مهريه اش نيز از مال خودش خواهد بود. آنگاه عمروبن اسد خطبه شيوايى ايراد كرد ودر پايان فرمود: «زَوَّجْناها وَرضينا بِهِ؛(39) ما خديجه را به همسرى پيامبر درآورديم وبه اين پيوند مقدس خوشوقتيم». آنگاه با كمال صراحت اعلام كرد
مَنْ ذَا الَّذي في النّاسِ مِثْلُ مُحَمَّدٍ؛( ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 41
كيست در ميان مردمان كه همانند محمد وهمسنگ او باشد؟
خويلد پدر خديجه در مراسم عقد فرمود: اى معشر عرب! آسمان سايه نينداخته وزمين بر فراز خود حمل نكرده، كسى را كه از محمد برتر باشد همه گواه باشيد كه من او را به دامادى خود برگزيدم وبه اين پيوند مقدس مفتخر هستم.( سيد عبدالرزاق مقرم، وفاة الزهراء، ص 7.)
آنگاه حضرت خديجه سلام الله عليها اموال، اغنام، احشام، عطريات وجامه هاى فراوان در اختيار حضرت ابوطالب عليه السلام گذاشت تا وليمه عروسى را بر عهده بگيرد. حضرت ابوطالب عليه السلام سفره بسيار باشكوهى گسترد وسه روز تمام اهالى مكه وپيرامون آن را ميهمان كرد. واين نخستين وليمه اى بود كه از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ترتيب داده شد
ثروت حضرت خديجه
حضرت خديجه ساليان دراز بزرگ ترين كاروان تجارى قريش را در اختيار داشت وثروت كلانى از راه اين تجارت گسترده به دست آورده بود، همه را در اختيار پيامبر قرار داد تا به دلخواه آنها را هزينه كند .
علامه مامقانى گويد: به تواتر رسيده كه آيين مقدس اسلام جز با شمشير حضرت على عليه السلام وثروت حضرت خديجه سلام الله عليها برپا نشد. سبط بن جوزى، تذكرة الخواص، ص 314
درايت حضرت خديجه
در اصالت رأى وصلابت انديشه حضرت خديجه همين بس كه مورخان گفته اند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در همه امور با حضرت خديجه سلام الله عليها مشورت مى كردند.( مامقانى، تنقيح المقال، ج 3، ص 77.)
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بر مسلمان شدن قريش ورهايى آنها از آتش قهر الهى بسيار علاقمند بود، هنگامى كه با عناد ولجاجت آنها مواجه مى شد، قلب شريفش پر از غم واندوه مى شد، چون به دودمان رسالت تشريف مى برد وبا حضرت خديجه راز دل مى گفت، حضرت خديجه با سخنان حكيمانه ونگاه هاى آرامش بخش خود، دل شريف آن حضرت را تسكين مى داد.( قاضى نعمان، شرح الأخبار، ج 3، ص 17.)
در دوران سخت ومشقت بار محاصره اقتصادى آن حضرت در شِعب ابوطالب، ثروت فراوان حضرت خديجه در شكستن حصر اقتصادى بسيار مؤثر بود. در اين دوران، تبسم شادى آفرين آن بانوى نمونه، در زدودن آثار شكننده آن همه غم واندوه سهم فراوان داشت. اگرچه همواره خداى منان با عنايات بيكران خود پشتيبان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بود ولى چهره شاداب ونگاه هاى پرنشاط خديجه او را براى روزگار سختى كه در پيش رو داشت، مصمّم تر مى نمود.
صدف كوثر
حضرت خديجه براى پيامبر صلى الله عليه وآله دو پسر (قاسم وعبدالله) ويك دختر آورد؛ هردو پسرش در كودكى درگذشتند ولى دخترش كوثر جارى خلقت، مادر يازده امام نور، حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها مى باشد.
همه سيره نويسان اتفاق نظر دارند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله تنها از همسرش خديجه وماريه صاحب فرزند شد. ماريه قبيطه براى آن حضرت، «ابراهيم» را آورد كه در سه سالگى درگذشت
چشم اندازى به سيرت حضرت خديجه
پس از هنگامه بعثت نيز در تمام حوادث تلخ وشيرين در كنار او وشريك غم او بود، همواره نگران سلامتى او بود، غلامان وخدمتگزارانش را به جستجوى او مى فرستاد ودر مواردى شخصاً به جستجوى آن حضرت مى پرداخت ودر موارد خاصى آن حضرت را تا غار حرا همراهى مى كرد .
يك بار كه با كوله بارى از مواد خوراكى راه صعب العبور جبل النور را پيموده، برفراز كوه صعود كرد، در غار حرا به محضر آن حضرت شرفياب شده، از خستگى راه دم فرو بسته، از سلامتى همسر گرامى اش خشنود ومسرور بود، پيك وحى نازل شده، از تلاش هاى بى دريغ او سپاس گفت.
ابولهب وهمسرش ام جميل خارهاى بيابان را جمع كرده بر سر راه پيامبر مى ريختند، حضرت خديجه غلامانش را مى فرستاد تا خارها را از مسير آن حضرت گردآورى كرده به دور بريزند.(48)
در مدت سه سال كه در شعب ابوطالب در محاصره اقتصادى بودند واجازه داد وستد به آنها داده نمى شد، اگر ثروت ودارايى حضرت خديجه نبود، شايد همه آنها از گرسنگى تلف مى شدند .
او مواد خوراكى را به وسيله برادرزاده اش حكيم بن حزام به چندين برابر قيمت تهيه مى كرد وبا دشوارى خاصى به شعب مى رسانيد تا سد جوع شود.)
غروب غمبار تنها غمگسار پيامبر صلى الله عليه وآله
سالهای زیادی حضرت خديجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود، نگاه هاى جاذب وغم زدايش تنها مايه تسلّى پيامبر رحمت در محيط خانه بود ولى هزار افسوس كه با ارتحال جانگدازش غم واندوه فراوانى به وسعت درياها وسنگينى كوه ها بر دل پيامبر فرو ريخت. اين حادثه جانگداز وفاجعه توان فرسا، در دهم رمضان دهمين سال بعثت، سه سال پيش از هجرت اتفاق افتاد.
در حجون دفن شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در قبر او وارد شد وبه دست مبارك خود او را در قبر گذاشت. در آن هنگام هنوز نماز ميّت تشريع نشده بود. وفات حضرت خديجه سه ماه بعد از وفات حضرت ابوطالب اتفاق افتاد وپيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به شدت محزون شد.
فاصله اين دو حادثه غمبار را از سه روز تا سه ماه گفته اند .
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همواره مى فرمودند: تا هنگامى كه ابوطالب وخديجه زنده بودند، هرگز غم واندوهى بر من مستولى نشد.
خاطرات تلخ وشيرين ايام زندگى مشترك خديجه هرگز در بايگانى حافظه پيامبر كمرنگ نشد. او هرگز از خانه بيرون نمى رفت جز اين كه از خديجه ياد مى كرد وموجبات رشك وحسد همسران نوجوان فراهم مى شد وگاهى با طوفان اعتراض آنها مواجه مى شد، ولى با قاطعيت از خديجه حمايت مى كرد ومى فرمود: آرى خديجه اينگونه بود وخداى متعال نسل مرا از او قرار داد.
هنگامى كه گوسفندى در خانه پيامبر ذبح مى شد، براى دوستان خديجه از آن مى فرستادند.
وصيت هاى حضرت خديجه سلام الله عليها
حضرت خديجه در آخرين لحظات زندگى وصايايى به شرح زير به پيامبر اكرم نمود
. براى او دعاى خير كند
. او را با دست خود در خاك قرار دهد
. پيش از دفن در قبر او وارد شود
. عبايى را كه به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى كفن او قرار دهد
حضرت خديجه كه همه اموال منقول وغير منقولش را به حبيب خود بخشيده بود، در مقابل فقط يك عبا مطالبه نمود وآن را مستقيماً طلب نكرد، بلكه به وسيله حضرت فاطمه سلام الله عليها تقاضا كرد.
آنگاه پيك وحى فرود آمد وكفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد
ام ايمن وام الفضل (همسر عباس) پيكر مطهر حضرت خديجه را شستشو دادند وبراى آخرين بار وداع كردند.
پيامبر رحمت نخست با عباى خود او را كفن كرد، آنگاه كفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خديجه سلام الله عليها در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها ابراز نگرانى كرد، اسماء بنت عميس تعهد نمود كه در شب زفاف او به جاى خديجه نقش مادرى ايفا كند.
مزار منور حضرت خديجه
پيكر منور ومطهر خديجه طاهره سلام الله عليها در دامنه كوه (حجون) به خاك سپرده شد كه بيش از 14 قرن است همه ساله پذيراى ميليون ها زائر است كه در ايام حج وعمره به زيارت قبر مطهرش مى شتابند وبسيارى از مراجع عاليقدر شيعه مانند مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد شيرازى قدس سره وآيت الله
در طول قرون واعصار گنبد وبارگاه باشكوهى برفراز قبر شريفش بود كه در سال 1344هـ توسط ددمنشان وهابى با خاك يكسان گرديد. پس از ارتحال حضرت خديجه، زهراى مرضيه سلام الله عليها پروانه وار دور شمع وجود پيامبر مى گرديد ومى پرسيد: پدر جان! مادرم كجاست؟ پيامبر اكرم با يادآورى جايگاه رفيع خديجه در بهشت برين دختر گرانمايه اش را تسلّى مى داد.
امير بيان، پيشواى پروا پيشگان، مولاى متقيان عليه السلام در سوگ حضرت خديجه چكامه اى سروده ودر آن، فضايل ومناقب آن بانوى گرانمايه را برشمرده اند.
تشريف فرمايى حضرت خديجه سلام الله عليها به محشر
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله تشريفات ورود حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها را به صحراى محشر چنين توصيف مى نمايد: هفتاد هزار فرشته در حالى كه پرچم هايى منقّش ومزيّن با جمله «الله اكبر» را در دست دارند، به استقبال او مى شتابند.( ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 170.)
پايان حسدها وكينه ها
حضرت خديجه در طول زندگى محسود بود، او رفت ودر جوار پروردگار مأوا گزيد ولى حسد حاسدان با ارتحال او پايان نيافت
حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها، در مورد يكى از همسران پيامبر مى گويد: هرگز اتفاق نيفتاد كه مرا ببيند وبه مادرم ناسزا نگويد .
در صحيح بخارى از يكى از همسران پيامبر صلى الله عليه وآله روايت شده كه گفت:
من هرگز به احدى از همسران پيامبر همانند خديجه حسد نورزيدم، در حالى كه هرگز او را نديده بودم از بس كه پيامبر از او ياد مى كرد. گاهى مى گفتم: گويى به جز خديجه هيچ زنى در اين دنيا نبوده است؟!
وى مى افزايد: روزى به شدت بر خديجه حسد ورزيدم، به پيامبر گفتم: چقدر از خديجه سخن خواهى گفت، مگر خداى متعال بهتر از او را به تو ارزانى نكرده است؟
فرمود: به خدا سوگند، خداى متعال بهتر از او را به من روزى نكرده، او به من ايمان آورد هنگامى كه ديگران كفر ورزيدند، او همه ثروتش را در اختيار من نهاد، هنگامى كه ديگران دريغ كردند، خداى منان از او برايم فرزند روزى كرد واز ديگران روزى نكرد.
ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 137.
خانه حضرت خديجه سلام الله عليها
پس از ارتحال خديجه كبرى سلام الله عليها منزل مسكونى اش به عنوان يكى از مشاهد مشرّفه، همه ساله مورد بازديد هزاران زائر مشتاق، الهام بخش حجاج بيت الله الحرام بود. ابن بطوطه جهانگرد نامى مى نويسد: از مشاهد مشرفه در نزديكى مسجدالحرام «قبّة الوحى» است وآن خانه ام المؤمنين خديجه مى باشد.
شيخ انصارى قدس سره در مناسك حج خود مى نويسد: در مكه معظمه مستحب است كه حجاج خانه خدا به منزل حضرت خديجه شرفياب شوند.
با كمال تأسف دست جنايت پيشه آل سعود اين «قبّة الوحى» را نيز همانند ديگر آثار اسلامى تخريب وبا خاك يكسان نموده است.
به اميد روزى كه فرزند برومندش ظهور كند وآن دست نيرومند الهى از آستين غيبت بيرون آيد وحقوق از دست رفته آل پيامبر را برگرداند وجايگاه رفيع خاندان وحى را براى همگان آشكار نمايد، ان شاء الله
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟ مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
حالی غریب داری و در فکر رفتنی دردی به سینه داری و حرفی نمی زنی
داری برای رفتن خود چانه می زنی موی مرا به گریه چرا شانه می زنی
با دانه های اشک تو افطار میکنم همسایه را ز داغ تو بیدار میکنم
همسایه ها برای تو پرپر نمی زنند داری تو میروی و به تو سر نمی زنند
مادر بگو که مکه چه آورده بر سرت که قد خمیده میروی از پیش دخترت
مادر ! پدر غروب تو را گریه میکند و خاطرات خوب تو را گریه میکند
بخشیده ای تمام خودت را به آفتاب و زنده شد به مهر تو مادر ابوتراب
چیزی نمانده است که دیگر فدا کنی باید برای رفتن زهرا دعا کنی
حالا که پر کشیدن تو گشته باورم آیا کفن برای تو مانده است مادرم؟
هی تشنه میشوی و مرا میزنی صدا و هی سلام می دهی امشب به کربلا
گریه گرفت و مکه دوباره در آب رفت مادر دوباره وضو گرفت و دوباره به خواب رفت
مادر؛ پدر تشهد خود را تمام کرد و جبرئیل آمد و بر تو سلام کرد
مادر جواب فاطمه را لااقل بده یا لا اقل به دختر خود هم اجل بده
چشم و چراغ خانه ی خورشید الامان رنگین کمان بیت نبوت نرو ...بمان
اینجا که مکه است مدینه چگونه است جریان میخ و آن در و سینه چگونه است
اینجا بهانه نیست مدینه بهانه است آنجا جواب گریه من تازیانه است
مکه اگر چه طعنه ی زخم زبان زدند اینجا به دست های علی ریسمان زدند
مکه اگرچه در به روی خویش بسته اند اما مدینه پهلوی من را شکسته اند
منبع:بر گرفته از مقالات مختلف
افزودن دیدگاه جدید