صحنه هایی که احساس می کنیم در گذشته دیده ایم، ناشی از چیست؟
شاید عده ای با تجربه چنین مساله ای، تمایل داشته باشند، سریع برای آن توجیهاتی روحی و معنوی پیدا کنند. در حالی که باید این تمایل را با منطق و عقلانیت تعدیل کرد و از ابراز نظریات غلط دوری کرد.
این تمایلات می تواند به نظریاتی چون تناسخ گره بخورد. همان گونه که بعضی از مسلمانان کم اطلاع آن را به عالم ذر گره می زنند! در حالی که چنین تجربه ای هرگز نمی تواند استدلالی برای تناسخ یا عالم ذر باشد.
عالم ذر طبق نظر مفسران عالی مقام، عالمی است که تقدم زمانی بر این دنیا ندارد! و حقیقت آن چیز دیگری است: « منظور از این عالم و این پیمان همان" عالم استعدادها" و" پیمان فطرت" و تكوین و آفرینش است، به این ترتیب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت" نطفه" از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سر الهى به صورت یك حس درون ذاتى به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت یك حقیقت خودآگاه!.
بنابراین همه افراد بشر داراى روح توحیدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوین و آفرینش است و پاسخى كه آنها داده اند نیز به همین زبان است. اینگونه تعبیرها در گفتگوهاى روزانه نیز كم نیست مثلا مى گوئیم:" رنگ رخساره خبر مى دهد از سر درون" یا مىگوئیم:" چشمان به هم ریخته او مىگوید دیشب به خواب نرفته است".»[۱]
از سویی باید به این نکته توجه کنیم که طبق نظر بعضی از کارشناسان، ۷۰ درصد مردم چنین تجربه ای داشته اند، با این حال ما سخنی در متون دینی در این باره ندیده ایم که بخواهد آن را دلیلی برای اثبات روح و عالم دیگر و ... قرار دهد. در حالی که اگر امکان استفاده چنین نتایجی از آن وجود داشت، با توجه به گسترده گی این نوع تجربیات، حتما سخنی در این باره گفته می شد.
بنابراین باید ریشه این مساله را در جای دیگری جست. و در این وادی نیز باید مراقب افراط و تفریط ها بود. و آن مقدار که معقول جلوه می کند، پذیرفت.
بررسی هایی در این باره توسط دانشمندان علوم تجربی انجام شده و نام این حالت را "دژاوو" نامیده اند و تبیین های مختلفی درباره آن کرده اند. که عمده آن ها نوعی اختلال در فرآیند کار مغز انسان است و می تواند آنچنان حاد و فراگیر شود که شخص تصور می کند تمام اتفاقات زندگی را در گذشته دیده است! به هر حال خود علوم تجربی هنوز نتایج قطعی و روشنی در این باره به دست نیاورده اند و بین نظریات نیز اختلافاتی وجود دارد.
آنچه در اینجا لازم به ذکر است اینکه: همانطور که افراط های بعضی از افراد، برای نتیجه گیری های روحی و معنوی از این پدیده، پذیرفتنی نیست؛ افراط های دسته دیگر نیز برای انکار روح و ... با استناد به این قضیه، غیر منطقی و فاقد وجاهت است.
زمانی که استناد به چنین مسائلی برای اثبات روح، نوعی خرافه به شمار می آید، استناد به این مسائل برای انکار روح نیز خرافه گرایی است. عالم ذر، وجود روح و ... دلایل منطقی و محکم خود را دارد و نیازی به گره خوردن، به این مسائل ندارد.
[۱]. تفسیر نمونه، ج۷، ص: ۷.
افزودن دیدگاه جدید