به شهادت قرآن پیامبر (ص) یک انسان معمولی است، چرا باید از امری به نام سنت پیروی کنیم؟
اینکه پیامبر (ص) را صرفا یک بشر معمولی معرفی کنیم، مانند این است که از ترکیب "لا اله الا الله" فقط بخش اول را اخذ کنیم و بگوییم هیچ خدایی وجود ندارد و استثنای بعدی را نبینیم.
آنجا که قرآن پیامبر (ص) را بشری معمولی معرفی می کند، در پی آن مطلبی ذکر می کند که رمز تفاوت های پیامبر (ص) با دیگران را نشان می دهد و ندیدن آن، کفر به قرآن و خدا است:
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى إِلَیَّ[کهف/۱۱۰] بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است كه) به من وحى مى شود.»
از همین امتیاز است که پیامبر (ص) دارای علم غیب نیز می باشد، چرا که علم غیب در اختیار خداست و با وحی پیامبران را از غیب بهره مند می کند:
«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ[جن/۲۶-۲۷] داناى غیب اوست و هیچ كس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزیده.»
و از همین امتیاز است که سخنان رسول (ص) هیچ انحراف و اعوجاجی ندارد، و دارای عصمت است. چون همه آن وحی است:
«وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى[نجم/۳-۴] و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گوید آنچه مى گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!»
و به همین دلیل است که ما باید بی چون و چرا از دستورات رسول اکرم (ص) اطاعت کنیم و هر دستور رسول (ص) را دستور خدا بدانیم:
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ[نساء/۸۰] كسى كه از پیامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده.»
پیامبر (ص) را باید بشری عادی دید، تا الگو و اسوه ای برای ما باشد و بدانیم که هر راهی او رفته، ما نیز می توانیم برویم:
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[احزاب/۲۱] سلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیكویى بود.»
و از سویی نیز تصور نکنیم که او باید کارهای خارق العاده انجام دهد و غذا خوردن و بازار رفتن او برایمان عجیب باشد:
«وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْكُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ[فرقان/۷] و گفتند: چرا این پیامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟»
چنین رسولی را باید اطاعت کرد و از سنت جاهلانه پیشینیان دوری کرد تا دچار حال اسف بار نشویم:
«یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/۳۰] افسوس بر این بندگان كه هیچ پیامبرى براى هدایت آنان نیامد مگر اینكه او را استهزا مى كردند!»
به هر حال رسول چون در طول خدا قرار دارد، یعنی تبعیت از او، همان تبعیت از خدای متعال است، شانی عالی دارد و صاحب ولایت می باشد:
«إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ[مائده/۵۵] سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آورده اند همانها كه نماز را برپا مى دارند، و در حال ركوع، زكات مى دهند.»
اما کسانی که رسول را در عرض خدا قرار می دهد، و انتظاراتی خلاف خواسته خدا، از او دارند، با نهیب الهی و اعتراض رسول مواجه می شوند که رسول هر چه دارد، از ارتباطش با خدا دارد و بدون این ارتباط صاحب هیچ شانی نیست:
«قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّی مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى إِلَیَّ[انعام/۵۰] بگو: من نمى گویم خزاین خدا نزد من است و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمى گویم من فرشته ام تنها از آنچه به من وحى مى شود پیروى مى كنم.»
افزودن دیدگاه جدید