آیا ممکن است به خاطر عملکرد عده ای، کسی اعتقاد خود به اسلام را از دست بدهد؟
از یک منظر می توان به سوال فوق پاسخ مثبت داد و نمونه هایی یافت که حقیقتا اعتقاد خود را از دست داده اند. و از یک منظر می توان فرض مطرح در سوال را رد نمود و آن را غیر منطقی دانست.
در واقع باید توجه کنیم که انسان مرکب از دو جهت است. یک جهت انسان منطق و عقلانیت است. و جهت دیگر او شهوات و تمایلات است. و انسان همان گونه که می تواند، عقلانیت را معیار تصمیم گیری و انتخاب قرار دهد، می تواند انگیزه ها و خواسته های خود را معیار قرار داده، و مطابق آن ها تصمیم گیری کند.
کسی که منطق و عقلانیت را معیار قرار داده، عملکرد دیگران را در صحیح بودن یا غلط بودن اعتقاد به اسلام، موثر نمی داند. چون حقیقتا هیچ ارتباطی بین عمل دیگران و حقایق اعتقادات دینی وجود ندارد. و کسی که منطقی می نگرد تنها به حقانیت گزاره های دینی می نگرد. اگر آنها را صحیح بیابد، به آن معترف شده و ایمان می آورد. حتی اگر هیچ انسانی با عملکرد صحیح وجود نداشته باشد. و اگر حقانیت آن را نیابد، به سمت ایمان نخواهد رفت.
اما آنجا که منطق و عقلانیت معیار قرار نگرفته اند، و تمایلات در راس جهت دهی انسان قرار گرفته اند، به راحتی می توان پذیرفت که کسانی از اسلام خارج شوند. چون ایمان با یک ادعای ساده به سامان نمی رسد. و خدای متعال نیز فرموده که ایمان ها را در سختی ها محک می زند، و مدعیان را می سنجد:
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ[عنکبوت/۲] آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟»
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا (۲۱۴ بقره) مىپندارید كه به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیان شما آمده، بر سر شما نیامده؟ به ایشان سختى و رنج رسید و متزلزل شدند.
وجود ناملایمات است که می تواند ایمان ها را محک زده و مدعیان صادق از دروغگویان را ممتاز کند. چون ایمان به عوالم غیب گره می خورد و کسی که غیب را باور کرده، دنیا را ملاک تام و تمام تصمیم گیری قرار نمی دهد. و هر اتفاقی در عالم مادی، برایش از جهت عوالم غیب نیز معنا خواهد داشت. اما آنان که غیب را باور نکرده اند، تنها دنیا و حوادث مادی را معیار تصمیم گیری خود قرار می دهند. و محکم به تعلقات دنیایی خویش می چسبند و به همین دلیل می تواند از ایمان خارج شوند که خدای متعال نیز آنها را تهدید کرده است:
«إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشیرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ[توبه/۲۴] اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالى كه بدست آورده اید و تجارتى كه از كساد آن مى هراسید و مسكن هایى كه بدان علاقمندید در نظر شما محبوبتر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد.»
این گروه ممکن است در توجیه بی ایمانی خویش، عملکرد مومنان را بهانه کنند که قرآن نیز آن را نقل نموده است که عده ای دلیل عدم ایمان خود را "اراذل" خواندن مومنان (بهانه کردن پیروان دین) می خوانند:
«فَقالَ الْمَلَأُ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ... ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذینَ هُمْ أَراذِلُنا[هود/۲۷] بزرگان كفار قومش (در پاسخ) گفتند ما ... نمىبینیم كه تو را پیروى كرده باشند، مگر افراد اراذل و فرومایهای»
به این نکته نیز باید توجه کرد که خروج از ایمان به دلیل عملکرد دیگران، همیشه به خاطر منفی بودن عملکرد دیگران نیست و حتی در جایی که عملکرد های مد نظر قرار گرفته، عملکردهایی عالی بوده اند، خروج از ایمان به این دلیل صورت گرفته است. به عنوان نمونه امیر المومنین (ع) در دفاع از اسلام رشادت ها و شجاعت های بسیاری انجام داد. و ناچار شد، عده ای را در جنگ های بدر و احد و ... به قتل برساند. و همین عملکرد بود که بعد از رسول (ص) سبب عدم پذیرش ولایت از سوی عده ای گردید. چرا که آنها از حضرت علی (ع) به دلیل کشته شدن عشیره شان کینه به دل گرفته بودند و به همین خاطر نمی توانستند دستور خدا و رسول (ص) را بپذیرند.
افزودن دیدگاه جدید