چرا پیامبر (ص) کاری نکرد که پس از او اختلاف به وجود نیاید؟
شکی نیست که پس از رسول خدا (ص) در بین امت، اختلافاتی به وجود آمد و امت اسلامی به چندین گروه و دسته تقسیم شدند. اما نباید با دیدن اختلافات پیش آمده، تصور کنیم که پیامبر (ص) اقدامات لازم برای جلوگیری از تفرقه را انجام نداده اند. و در این خصوص توجه به چند نکته لازم است.
۱- جامعه انسانی، جامعه ای مختار است و بنا نبوده و نیست که با جبر حتما آن ها را در یک مسیر مشخص قرار داد. و الا پیش از آنکه رسول خدا (ص) بخواهد ملت را مجبور به پیروی از طریقه خاصی بکند، خدای متعال باید چنین می کرد و همگان را مجبور به اطاعت خود می کرد. در حالی که خدای متعال اعلام نموده که چنین اراده ای ندارد و از رسول (ص) نیز خواسته است که در مقابل کفرهای جامعه خود را به زحمت نیفکند:
«لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعينَ[شعراء/۳-۴] گويى مى خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اينكه آنها ايمان نمى آورند! اگر بخواهيم از آسمان نشانه اى (برهانى الزام آور يا عذابى خواركننده) بر آنها فرو مى فرستيم تا گردنهاى آنها در برابر آن (به اجبار) خاضع گردد.»
۲- انسان دو جنبه وجودی مختلف دارد. که ما معمولا از یک جهت آن غفلت می کنیم و تصور می کنیم اگر انسان با عقلش مساله ای را بفهمد، مطابق آن عمل خواهد کرد. در حالی که انسان در بسیاری از مواقع به جای اطاعت از عقل، به دنبال خواسته ها و گرایش هایی به راه می افتد که عقل هرگز آن ها را تائید نکرده است! مثل آنکه افراد سیگاری می فهمند که سیگار چیز خوبی نیست، اما از کشیدن آن دست بر نمی دارند! یا ما می دانیم که فلان غذا برای سلامتی ما مضر است، اما از خوردن آن دست نمی کشیم. از همین رو خدای متعال اکثریت را مذمت کرده است، چرا که اکثر مردم، عقل را در وجود خویش حاکم نکرده اند و بیشتر به سراغ شهوات خویش می روند:
«بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ[عنکبوت/۶۳] بلكه بيشتر آنان نمى انديشند.»
بنابر دو نکته ذکر شده باید توجه نمود که وجود اختلاف در امت رسول الله (ص) به معنای عدم اقدامات لازم از سوی رسول الله (ص) نیست. بلکه این امر را می توان در علل و عوامل دیگری یافت.
و با این نگاه باید دقت کنیم که این اختلافات منحصر به پس از رسول الله (ص) نبوده است! بلکه در زمان حیات خود ایشان نیز وجود داشته است. و همان انحراف از خط اصلی، با مرور زمان، شکاف عمیق تری را حاصل نموده است.
آیا آن روزی که جان رسول الله (ص) در خطر بود، و مسلمانان به جای مجاهدت و دفاع از رسول الله (ص) فرار کرده و به بالای کوه پناه می بردند، نشانی واضح از دلیل اختلافات نیست که عده ای نه تنها به رسول الله (ص) پشت کرده، بلکه به دین الهی نیز کافر شدند که تصریح خدای متعال به این واقعیت در قرآن مانع انکارش می شود:
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئا[آل عمران/۱۴۴] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمى گرديد؟ (و اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند.»
آیا آن روزی که رسول الله (ص) برای بیان دستورات الهی، خویش را در خطر می دید دلیل واضحی نیست برای آنکه دریابیم ریشه اختلافات و چند دستگی ها در کجا بوده است؟
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[مائده/۶۷] اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى دارد.»
بنابراین از وجود اختلافات نمی توان چنین نتیجه ای گرفت که رسول الله (ص) مسائل را به طور کامل بیان نکرده است. از سویی نیز دلایل فراوانی وجود دارد که علت اختلافات در نافرمانی ها و تمردهای بعضی از ملت مسلمان بوده است. چنانکه در دلسوزی رسول الله (ص) و تلاش بی وقفه او برای دین الهی، جای شک و تردید نیست کما اینکه این مطلب در آیه سوم سوره شعراء، مورد اشاره قرار گرفته است.
افزودن دیدگاه جدید