استعمار در بیانات رهبری: تجربه هاى عمل شده ى استعمار در دورانها و در مکانهاى مختلف دنیا
مى خواهند علاوه بر اینکه تجاوز کردند و این فجایع و جنایات از آن ها سرزده است، اداره ى عراق را آن هم به وسیله ى یک حاکم بیگانه- آمریکایى و نظامى که یا صهیونیست است و یا کاملًا مرتبط به محافل صهیونیستى است- بر عهده گیرند و او را در رأس یک کشور اسلامى و عربى غیور بگذارند. آن ها به خیال خود بین خودشان یک تقسیم بندى کرده اند که البته نشانه هاى اختلاف بین آمریکا و انگلیس پیداست.
بصره که بوى نفتش کمى غلیظتر و به مناطق نفتى نزدیک تر است و انگلیسى ها هم که خیلى از بوى نفت خوششان مى آید، به انگلیسى ها، و بغداد هم که مرکز قدرت است و آمریکاییها نیز از قدرت نمایى خوششان مى آید، به آمریکاییها رسیده است.
البته آن ها باهم اختلافات زیادى دارند، که بیشتر هم مى شود و براى مردم هم روشن خواهد شد؛ اما گویا فعلًا این گونه باهم توافق کرده اند. این، برگشت به عهد اوّلِ استعمار و ارتجاعِ محض است. اوایل، استعمار همین گونه بود؛ دولتهاى استعمارگر اروپایى کشورهایى را در آسیا و آفریقا به زور مى گرفتند، بعد یک حاکم نظامى را از طرف خودشان در آنجا مى گذاشتند تا تمام کنترل منطقه در دست او باشد. در هند، استرالیا، کانادا، آفریقا و کشورهاى متعدّد همین کار را کردند. بعد از گذشت مدّتى دیدند حاکم بیگانه ى نظامى را بر ملتى گماشتن خطا و غلط است، فرمول را عوض کردند، حکّامى از خودِ آن کشورها مى یافتند و نصبشان مى کردند که صددرصد مطیع این ها باشند، کمکشان هم مى کردند، امکانات هم مى دادند، او هم کشور را براى چپاول استعمارگران راحت و آزاد مى گذاشت و دروازه ها را باز مى کرد تا استعمارگران هر کار مى خواهند، بکنند. یک دوره هم این گونه گذشت، که دیدند این هم درست نیست و اشتباه کرده اند؛ براى اینکه ملتها علیه این حکّام که هرچند وطنى و خودى به حساب مى آیند، اما چون وابسته ى به آن ها هستند و مستبد و ظالمند، قیام مى کنند. بعد از این روش، از یک دورانى شروع کردند روش را عوض کردن؛ این شیوه، یک شیوه ى على الظّاهر دمکراتیک و با تسلّط و سلطه ى فرهنگى بود که حاکمى را که طرف دار آن هاست، به اصطلاح خودشان انتخاب کنند. در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد؛ اوّل انگلیسى ها «رضا پهلوى» را نصب کردند و سپس «محمّد رضا» را، بعد دیدند مشکلات به وجود مى آید، آمدند او را وادار کردند تا «على امینى» را به عنوان نخست وزیر منصوب کند، تا به اصطلاح اصلاحات کند
اوّل انگلیسى ها «رضا پهلوى» را نصب کردند و سپس «محمّد رضا» را، بعد دیدند مشکلات به وجود مى آید، آمدند او را وادار کردند تا «على امینى» را به عنوان نخست وزیر منصوب کند، تا به اصطلاح اصلاحات کند
این دید که زمام کار از دست خودش درمى رود، گفت خودم اصلاحات مى کنم که آن اصلاحات، مواد شش گانه ى فضاحت آمیزى بود که در دوران طاغوت انجام گرفت. این تجربه هاى عمل شده ى استعمار در دورانها و در مکانهاى مختلف دنیاست. این ها امروز به همان دوره ى اوّل استعمارگرى برگشته اند؛ یعنى کشورى را با زور اسلحه بگیرند، بعد حاکمى از خودشان در آنجا بگمارند. کار بسیار عجیب،ارتجاعى، زشت، اهانت بار و حاکى از سرمستى و غرور است که این ها را با مغز به زمین مى کوباند. نفهمیدن موقعیت و نشناختن زمان، کار بعدى آن هاست. این را تقریباً همه ى دنیا، حتّى دولتها محکوم کردند و گفتند این کار نشدنى است. ما که موضعمان کاملًا روشن است و عرض خواهم کرد. این کار غلط اندر غلط است. آن حاکم نه خارجى باید باشد، نه نظامى و نه صهیونیست؛ بلکه باید برگزیده ى خودِ مردم عراق و بدون اتّکاء به پشتیبانى قدرتهاى متجاوز باشد. مردم عراق چنین کسى را مى خواهند. البته آمریکاییها پیش خودشان همه ى حسابها را کرده اند. فکر مى کنند که ما این شخص را نصب مى کنیم، بعد زمام امور را در دست مى گیریم و کمکهایى هم مى کنیم و سپس فرهنگ مردم را عوض مى کنیم؛ یعنى آموزش و پرورش را قبضه مى کنیم.
به خیال خودشان در افغانستان هم همین کار را مى کنند. آمریکاییها در یکى از کشورهاى آسیایى چندین تُن کتاب دبستانى به زبان فارسى و پشتو براى افغانستان چاپ کردند که در دبستانهاى افغانستان پخش کنند، تا چهره ى آمریکا در خلال این درسها براى بچه هاى افغانى چهره ى زشتى جلوه نکند و فرهنگ و دید و نگاه تاریخى افغانها به کلّى طور دیگرى شکل بگیرد. این فکر را به خیال خودشان براى عراق هم مى خواهند بکنند. این کار قطعاً با نتیجه ى مطلوب آن ها شکل نخواهد گرفت.۱۳۸۲/۰۱/۲۲
افزودن دیدگاه جدید