استعمار در بیانات رهبری: می سوزیم و می سازیم راه ملت های مسلمان در دو قرن اخیر
این ملت زیر سلطه چه تصمیمى خواهد گرفت؟ چگونه عمل خواهد کرد؟ سرنوشت او را پاسخ به این سئوال مشخص می کند. یا راه اول را انتخاب می کند، می گوید می سوزم و می سازم، که خوب، معلوم است که سرنوشت چنین ملتى که سوختن و ساختن، تحمل کردن، دم برنیاوردن و تن به زندگى خفت بار و همین دوسه روز زندگى کردن را برمی گزیند، چه است. سرنوشت او زیر سلطه ماندن است. اگر می خواهید مثال واضحى براى چنین ملتهائى پیدا کنید، به امت اسلام در طول این دو قرن اخیر نگاه کنید.
کشورهاى اسلامى در این دو قرن اخیر، این راه را انتخاب کردند؛ راه سوختن و ساختن را؛ راه دم برنیاوردن را. در این شرایط کى مقصر است؟ روشنفکران مقصرند، علماى دین مقصرند، جوانان مورد نیاز و مورد امید آن جامعه مقصرند. سرنوشت این ملتها این میشود که شد. با آن میراث فرهنگى غنى، با آن سابقه ى درخشان سیاسى، کارشان به آنجا برسد که تمام کشورهاى اسلامى تقریباً زیر سلطه ى استعمار بودند در این یکى دو قرن اخیر؛ یا استعمار صریح و علنى، مثل خیلى از کشورهاى عربى و غیره، یا استعمار غیرمستقیم - به اصطلاح استعمار نوین - مثل کشور ما در دوره ى نظام طاغوت. نتیجه ى انتخاب راه اول همین است؛ از لحاظ علمى عقب می مانند، از لحاظ افتخارات بین المللى عقب می مانند، از لحاظ وضع زندگى روز به روز رو به فقرِ بیشتر می روند، منابع انسانى شان معطل می ماند، منابع طبیعى شان به غارت می رود؛ این می شود نتیجه؛ ویرانى کشورها. در مقابل، آن قدرتهاى سلطه گر با تغذیه ى از منابع اینها، خودشان را روز به روز قوى تر می کنند و مسلط تر می شوند و زور بیشترى وارد می کنند.۱۳۸۶/۰۸/۰۹
افزودن دیدگاه جدید