زندگینامه ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت خديجه(عليها السلام) مادر امّت
ولادت و خانواده:
اخلاق خديجه(عليها السلام):
آيا خديجه(عليها السلام) قبل از پيامير (صلي الله عليه وآله وسلّم) ازدواج كرده بود؟:
آشنايي با حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم):
ازدواج خديجه:
احترام پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) به خديجه(عليها السلام):
خصال خديجه(عليها السلام):
درود خدا برخديجه(عليها السلام):
نقش خديجه(عليها السلام) در پيشبرد اسلام:
فرزندان خديجه(عليها السلام):
وصيّت خديجه(عليها السلام):
وفات خديجه(عليها السلام):
ياد خديجه(عليها السلام):
مقدمه:
سخن ازخديجه (عليها السلام)، سخن از يك دنيا عظمت و پايداري واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسايي درباره كسي كه خداوند بر او سلام و درود مي فرستد، بسي مشكل است. اما به مصداق "ما لا يدرك كلّه لايترك كلّه، " به بررسي گوشه هايي از شخصيت و زندگي اين بزرگ بانو مي پردازيم:
ولادت و خانواده:
خديجه(عليها السلام) 68 سال قبل از هجرت بدنيا آمد. با توجه به اينكه سن حضرت خديجه هنگام ازدواج با پيامبر(ص) كمتر از سي سال بوده، پس تاريخ ولادت ايشان غير از اين است كه در متن داده شده است. خانواده اي كه خديجه (عليها السلام) را پرورش داد از نظر شرافت خانوادگي و نسبت هاي خويشاوندي، در شمار بزرگترين قبيله هاي عرب جاي داشت. اين خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگ و نجابت و شرافت از كردار و گفتار خديجه (عليها السلام) پديدار بود.
خديجه (عليها السلام) از قبيله هاشم بود و پدرش خويلد بن اسد قريشي نام داشت. مادرش فاطمه دختر زائدبن اصم بود.
اخلاق خديجه(عليها السلام):
خديجه (عليها السلام) در بين اقوام خود يگانه و ممتاز و ميان اقران كم نظير بود. او به فضيلت اخلاقي و پذيرايي هاي شايان بسيار معروف بود و بدين جهت زنان مكه به وي حسد مي ورزيدند. دختر خويلد در سجايا و كمالات اخلاقي زبانزد و نمونه بود و به حق ايشان كُفو خوبي براي پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله وسلّم) بود. بي ترديد مي توان گفت كه اين سجايا و فضايل اخلاقي سبب شد تا خديجه(عليها السلام) براي همسري پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم) شايسته شمرده شود. طبق روايات، او براي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلّم) ياوري صديق بود.
سير اعلام النّبلاء، ج2، ص114
آيا خديجه(عليها السلام) قبل از پيامير (صلي الله عليه وآله وسلّم) ازدواج كرده بود؟:
معروف است اولين كسي كه به خواستگاري خديحه (عليها السلام) آمد يكي از بزرگان عرب به نام "عتيق بن عائذ مخزومي" بود. او پس از ازدواج با خديجه(عليها السلام)، در جواني درگذشت و اموال بسياري را براي خديجه(عليها السلام) به ارث گذاشت. پس از او "ابي هالة بن المنذر الاسدي" كه يكي از بزرگان قبيله خود بود، با وي ازدواج كرد. ثمره اين پيوند، فرزندي به نام "هند"بود كه در كودكي درگذشت. ابي هاله نيز پس از چندي، وفات يافت وثروت بسيار از خويش بر جاي گذاشت. (بحار الانوار، ج16، ص10تنقيح المقال، ج3، ص77رياحين الشريعه، ج2، ص202)
هر چند اين مطلب كه پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم) سومين همسر پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) بود و جز عايشه با دوشيزه اي ديگر ازدواج نكرد، نزد عامه و خاصه معروف است ولي مورد تأييد همگان نمي باشد. جمعي از مورخان و بزرگان نظر مخالف دارند براي مثال "ابوالقاسم كوفي"، "احمدبلاذري"، "علم الهدي"، (سيد مرتضي) در كتاب "شافي" و "شيخ طوسي" در "تلخيص شافي" آشكارا مي گويند كه خديجه (عليها السلام) هنگام ازدواج با پيامبر، "عذرا" بوده است. اين معنا را علامه مجلسي نيز تاييد كرده است. او مي نويسد: "صاحب كتاب انوار والبدء" گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله، خواهران خديجه(عليها السلام) بودند (تنقيح المقال، ج3، ص77). برخي از معاصران نيز چنين ادعاكرده اند و براي اثبات ادعاي خود كتابهايي نوشته اند. (ر. ك: بنات النبي(ص) ام ربائبه نوشته علامه سيد جعفر مرتضي، ص 88).
آشنايي با حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم):
فضايل اخلاقي خديجه(عليها السلام)، بسياري ازبزرگان و صاحب منصبان عرب عتبه، شيبه، عقبة بن ابي معيط، ابوجهل و. . . را به فكر ازدواج با وي مي انداخت. (رياحين الشريعه، ج2، ص239) ولي خاطرات همسر پيشين به وي اجازه نمي داد شوهر ديگري انتخاب كند. تا اينكه با مقامات معنوي حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلّم) آشنا شد و آن دو غلامي را كه براي تجارت همراه پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) فرستاده بود، مطالب و معجزاتي كه از وي ديده بودند براي خديجه(عليها السلام) نقل كردند. خديجه(عليها السلام) فريفته اخلاق و كمال پيامبر شد. البته او از يكي از دانشمندان يهود و نيز ورقة بن نوفل، كه از علماي بزرگ عرب و خويشان نزديك خديجه(عليها السلام) به شمار مي رفت، درباره ظهور پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) آخرالزمان و خاتم الانبيا مطالبي شنيده بود. (بحارالانوار، 16، ص61). همه اين عوامل باعث شد تا خديجه(عليها السلام) حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم) را به همسري خود انتخاب كند.
ازدواج خديجه:
زفاف حضرت خديجه (عليها السلام) با حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلّم) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق يافت. (همان، ص20) در آن زمان، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم) 25 سال داشت. (زندگاني فاطمه زهرا(س)، حسين عمادزاده، ص29) و خديجه(عليها السلام) چهل ساله بود. (بحارالانوار، ج16، ص3). ابن عباس سن ايشان را 28 سال نقل (بحارالانوار، ج16، ص3) مي كند. (زندگاني فاطمه زهرا(س)، ص29) هر چند بعضي از مورخّان اهل سنّت سعي مي كنند اين سخن را رد كنند چون راوي آن محمد بن صائب كلبي از شيعيان است و آنها او را ضعيف مي دانند. خديجه(عليها السلام) به سبب علاقه به حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلّم) و مقام معنوي او با رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) ازدواج كرد وتمام دارايي و مقام و جايگاه فاميلي خود را فداي پيشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلّم) و خديجه(عليها السلام)، عبدالله بن غنم به آنها چنين تبريك گفت:
(بحارالانوار، ج16، ص12، اعلام النّبلاء، ج2، ص111)
هنيئاً مريئاً يا خديجة قد جرت ***لك الطير فيما كان منك باَسعد
تزوجت خير البريّة كلهّا ***ومن ذاالذي في الناس مثل محمد؟
وبشّر به البُرّان عيسي بن مريم ***و موسي ابن عمران فياقُرْب موعد
أقرّت به الكتاب قدماً بِاَنّه ***رسول من بطحاء هادو مهتد
يكي از رجال قريش و شاعر بود. (بحارالانوار، ج16، ص14). ***
گوارا باد بر تو اي خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده
و با بهترين خلايق ازدواج كردي. چه كسي در ميان مردم همانند محمد است.
محمد كسي است كه حضرت عيسي و موسي به آمدنش بشارت داده اند
و كتب آسماني به پيامبري او اقرار داشتند. رسولي كه سر از بطحاء(مكه) در مي آورد و او هدايت كننده و هدايت شونده است.
احترام پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) به خديجه(عليها السلام):
احترام حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم) به خديجه(عليها السلام)، به خاطر عقيده و اعتقاد او به توحيد بود. (سفينة البحار، ج2، ص 570؛ وقات الزهراء(س)، سيد عبد الرزاق مقرم، ص7).
خصال خديجه(عليها السلام):
خديجه(عليها السلام) از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مي رود. او اولين زني بود كه به اسلام گرويد چنان كه علي بن ابي طالب(عليه السلام) اولين مردي بود كه به اسلام روي آورد. (تنقيح المقال، ج3، ص77). اولين زني كه نماز خواند، خديجه بود. او انساني روشن بين و دورانديش بود. باگذشت، علاقمند به معنويات، وزين و با وقار، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسماني بود. (بحارالانوار، ج16، ص21و79). همين شرافت براي او بس كه همسر رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت. (سيرالاعلام النُّبلاء، ج2، ص111). خديجه از كتب آسماني آگاهي داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را "ملكه بطحاء" مي گفتند.
از نظر عقل و زيركي نيز برتري فوق العاده اي داشت و مهمتر اينكه حتي قبل از اسلام وي را "طاهره" و "مباركه" و "سيده زنان" مي خواندند. (رياحين الشريعه، ج2، ص207؛ سيرالاعلام النبلاء، ج2، ص111)
جالب اين است كه او از كساني بود كه انتظار ظهور پيامبر جديد را مي كشيد و هميشه از ورقة بن نوفل و ديگر علماء جوياي نشانه هاي نبوت مي شد. اشعار فصيحی که برای پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم) می سرود، از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مي كند. (بحارالانوار، ج16، ص52). نمونه اي از اشعار خديجه درباره پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم) چنين است:
فلو انّني امسيت في كل نعمة***ودامت لي الدنيا و تملك الاكاسرة
فما سُوِّت عندي جناح بعوضة***اذا لم يكن عيني لعينك ناظرة
(بحارالانوار، ج16، ص52).
اگر تمام نعمت هاي دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها و پادشاهان را داشته باشم،
در نظرم هيچ ارزش ندارد زماني كه چشمم به چشم تو نيافتد.
ديگر خصوصيت خديجه اين است كه او داراي شمّ اقتصادي و روح بازرگاني بود و آوازه شهرتش در اين زمينه به شام هم رسيده بود. (زندگاني فاطمه زهرا(س)، ص31). البته سجاياي اخلاقي حضرت خديجه(عليها السلام) چنان زياد است كه قلم از بيان آن ناتوان است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلّم) مي فرمايد: "افضل نساء أهل الجنة خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران وآسيه بنت مزاحم. " (رياحين الشريعة، ج2، ص204).
چه مي توان گفت در شأن كسي كه مايه آرامش و تسلاي خاطر رسول خدا بود؟! در تاريخ مي خوانيم:
"حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلّم) هر وقت از تكذيب قريش و اذيت هاي ايشان محزون و آزرده مي شدند، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمي كرد مگر ياد خديجه و هرگاه خديجه را مي ديد، مسرور مي شد." (همان، ص25).
ذهبي مي گويد: مناقب و فضايل خديجه بسيار است. او از جمله زنان كامل، عاقل، والا، پاي بند به ديانت و عفيف و كريم و از اهل بهشت بود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلّم) كراراً او را مدح و ثنا مي گفت و بر ساير امّهات مؤمنين ترجيح مي داد و او را بسيار تجليل مي كرد. به حدي كه عايشه مي گفت: بر هيچ يك از زنان پيامبر به اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) بسيار او را ياد كرد. (سير الاعلام النبلاء، ج2، ص111).
درود خدا برخديجه(عليها السلام):
خديجه كبري(عليها السلام) چنان مقام والايي داشت كه خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق رواياتي از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم) هنگام بازگشت از معراج، به جبرئيل فرمود: "آيا حاجتي داري؟"
جبرئيل عرض كرد: خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني" (بحارالانوار، 6، ص7). در روايتي ديگر مي خوانيم: روزي خديجه به طلب رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي روبه رو شد و از خديجه احوال رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) را پرسيد. خديجه نمي توانست بگويد رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) در كجا بسر مي برد. او مي ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه را باز گفت، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم) فرمود: آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خدا تو را سلام برسانم. (رياحين الشريعه، ج2، ص206).
نقش خديجه(عليها السلام) در پيشبرد اسلام:
وقتي حضرت خديجه (عليها السلام) دريافت كه سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پيشرفت و موقعيت پيغمبر اسلام(صلي الله عليه وآله وسلّم) انفاق كرد. او تمام اموال خويش را به پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) بخشيد و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جايي كه هنگام رحلت پارچه اي براي كفن نداشت. ابن اسحاق جمله اي در شأن خديجه دارد كه گوياي همكاري و صداقت او در پيشبرد اسلام است. او مي گويد: "خديجه ياور صادق و با وفاي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) بود و مصيبتها در پي رحلت خديجه(عليها السلام) وابو طالب بر پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) سرازير شد. " (سيره ابن هشام، ج1، ص426). گويا اين دو در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم)، سدي بلند و مستحكم بودند.
اين جمله معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلّم)، شمشير علي (عليه السلام)، و اموال خديجه است، از نهايت همكاري و صداقت خديجه(عليها السلام) پرده بر مي دارد. (الصحيح في سيرة النبي الاعظم (ص)، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، ج3، ص198.
فرزندان خديجه(عليها السلام):
در تعداد فرزندان خديجه(عليها السلام)، ميان مورّخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) و خديجه(عليها السلام)، شش فرزند بود. 1- هاشم. 2- عبدالله. به اين دو "طاهر" و "طيّب" مي گفتند. بعضي مدعي هستندكه پيامبر ازخديجه دو پسر به نام قاسم و عبدالله داشت كه ملقّب به طيّب و طاهر بودند نه اين كه غير از قاسم و عبدالله فرزنداني به نام طيّب و طاهر باشد. (رياحين الشريعه، ج2، ص267). 3- رقيّه. 4- زينب. 5- ام كلثوم. 6- فاطمه. رقيّه بزرگترين دخترانش بود و زينب، ام كلثوم و فاطمه به ترتيب پس از رقيّه قرار داشتند. پسران خديجه(عليها السلام) پيش از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) بدرود زندگي گفتند. ولي دخترانش، نبوت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) را درك كردند. (فروغ ابديّت، ج1، ص167). گروهي از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) پس از بعثت به دنيا آمدند و چند روز پس از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) به مدينه هجرت كردند. (تنقيح المقال، ج3، ص77).
وصيّت خديجه(عليها السلام):
حضرت خديجه(عليها السلام) سه سال قبل از هجرت بيمار شد (رياحين الشريعه، ج2، ص77). پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه(عليها السلام)، "اما علمت انّ الله قد زوجّني معك في الجنّة" آيا مي داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خديجه(عليها السلام) دل جويي و تفقّد كرد او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود. (بحارالانوار، ج19، ص20).
چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:
من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن.
پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي.
عرض كرد يا رسول الله! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا(عليها السلام) اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد.
اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه مي كنم تا برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم مي گويد: من از قبر در هراسم، از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني. " پس فاطمه زهرا(عليها السلام) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) عرض كرد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلّم) آن پيراهن را براي خديجه(عليها السلام) فرستاد و او بسيار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خديجه(عليها السلام) پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلّم) غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله، خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: "ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم." (شجره طوبي، ج2، ص235پند تاريخ، ج2، ص22).
وفات خديجه(عليها السلام):
خديجه(عليها السلام) در سن 65 سالگي چنانكه گفتيم سن ايشان كمتر از اين مقدار بوده است، در ماه رمضان، (سيرالاعلام النبلاء، ج2، ص112) سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب (بحارالانوار، ج9، ص14) جان به جان آفرين تسليم كرد. پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) شخصاً خديجه(عليها السلام) را غسل داد، حنوط كرد و با همان پارچه اي كه جبرئيل از طرف خداوند عزوجل براي خديجه(عليها السلام) آورده بود، كفن كرد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) شخصاً درون قبر رفت، و سپس خديجه(عليها السلام) را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت.
او بر خديجه(عليها السلام) اشك مي ريخت، دعا مي كرد و برايش آمرزش مي طلبيد. آرامگاه خديجه در گورستان مكه در "حجون" واقع است. (بحارالانوار، ج9، ص14)
رحلت خديجه براي پيغمبر مصيبتي بزرگ بود زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلّم) احترام مي گذاشتند و از آزار وي خودداري مي كردند.
ياد خديجه(عليها السلام):
رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) با اين كه بعدها با زناني چند ازدواج كرد، ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي گويد: هر وقت پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله وسلّم) ياد خديجه مي افتاد، ملول و گرفته مي شد و براي او آمرزش مي طلبيد. روزي من رشك ورزيدم و گفتم: يا رسول اللّه، خداوند به جاي آن پير زن، زني جوان و زيبا به تو داد.
پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلّم) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند به من محبت و مهرباني مي كرد و چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند، به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدود. (همان، ج43، ص131).
حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: " وقتي خديجه(عليها السلام) از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت:"يا رسول الله اُمي" مادرم كجاست؟
پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلّم) سكوت كرد. جبرئيل نازل شد وگفت: خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد. (المجالس، ص110).
افزودن دیدگاه جدید