بودا و اخلاق اجتماعی
4ـ2. اخلاق اجتماعي
اخلاق اجتماعي درباره ی چگونگي ارتباط شخص با ديگر انسان ها بحث مي كند، انسان در حيات جمعي مي تواند به صفاتي (همچون مهرباني، همدلي، خيرخواهي، احسان و عدالت) دست يابد. همچنان كه ممكن است به صفات پست اخلاقي (مانند حسادت، قتل، كينه ورزي، دشمني، فريب و ظلم) متصف گردد. از نگاه آيين بودا، زندگي اجتماعي فرصتي در اختيار انسان قرار مي دهد كه بتواند خود را پاك كند. درباره ی رفتار فرد با ديگران، دستورالعمل هاي گوناگوني مطرح شده كه به چند نمونه از آنها اشاره مي شود.
4ـ2ـ1. ملاك ارزشمندي افراد
در سنّت هندويي، جامعه ی طبقات اجتماعي (كاست) دارد كه ارزش هر فرد بر اساس اينكه در كدام طبقه قرار دارد، مشخص مي شود. طبقات اجتماعي، عبارت بودند از برهمنان، كشاتريه ها و ويشيه ها و در پايين ترين سطح شودره ها. بودا ضمن مخالفت با اين ملاك، معتقد است ارزش واقعي انسان ها به اخلاقي بودن آنهاست. اخلاق و منش فردي هر شخص تعيين مي كند كه ارزش او چقدر است، نه طبقه و خانواده. به همين دليل به مجرد وارد شدن در آيين بودايي، تمام طبقات چهارگانه ی افراد از ميان برداشته مي شود.
يك فرد به خاطر خانواده و يا تولدش نيست كه برهمن مي شود. در هر كس كه حقيقت و رستگاري وجود داشته باشد، او فرد مباركي است و او برهمن واقعي است. (1)
4ـ2ـ2. محبت و ايثار
شالوده ی اخلاق اجتماعي در آيين بودا، اجتناب از كينه و فريب ديگران است كه از آن به صورت محبت و ايثار هم تعبير مي شود. در متن هَمَه پَدَه (2) آمده است:
زيرا هرگز نمي توان تنفّر را با تنفّر از ميان برد؛ تنفّر تنها با محبت از ميان برداشته مي شود. (سرود 1، بند 5).
بگذار انسان بر خشم خود با محبت فايق آيد؛ بگذار او بر بدي ها با خوبي فايق آيد؛ بگذار او در مقابل آدم طمّاع، گشاده دست بوده و در مقابل دروغ گو، راست گو باشد. (سرود 17، بند 3). (3)
بودا در خطابه ی معروف خود در مورد دشنام مي گويد:
گر كسي از روي حماقت در مورد من كار غلطي انجام دهد، من در مقابل اين كار، او را در ظل محبت بي شائبه ی خود قرار خواهم داد؛ هرچه از ناحيه ی او بدي بيشتر شود، از ناحيه ی من خوبي اضافه خواهد شد. (4)
4ـ2ـ3. قانون طلايي
اگر در زندگي اجتماعي، انسان ديگران را مانند خود بداند و آنچه را كه براي خود مي پسندد، براي ديگران هم بپسندد، آسان تر مي تواند به آنها محبت و ايثار داشته باشد.
«ديگران را چون خود بدار، قتل مكن، و (ديگران را ) به كشتار وامدار. (5)
هنگامي كه انسان ديگران را چون خود ببيند و با آنها همانند آنچه با خود رفتار نمايد، ديگر بيش از آنكه به خطاي ديگران توجه داشته باشد و آنها را بزرگ جلوه دهد، به خطاهاي خود مشغول مي شود:
خطاي ديگران آشكار است. خطاي خويشتن دشوار به چشم مي آيد.
خطاي ديگران را مثل گاو جار مي زنند و مي پوشانند خطاي خود را چون قماربازي نابكار، چهره ی باخته را.
آن كس كه عيب ديگران را ديد و به سرزنش گرويد، آلودگي اش فزوني يافت كه ستردن اين لكه ها دشوار است. (6)
4-2-4. بازتاب رفتارهاي اجتماعي
بر اساس اخلاق بودا، هر عملي در اين دنيا، بازتاب و عكس العملي خواهد داشت، اعمال خوب، پاسخ نيكو و اعمال بد، پاسخي زشت خواهد داشت: «به درشتي سخن مگو، تا جواب (به درشتي) نشنوي، سخنِ درشت، درد است و پاسخش باز مي گردد.» (7)
همچنين ظلم و ستم بر مظلوم، آثار وضعي ناگواري در پي دارد:
آنكه جفا رانَد بر آنان كه بي گناه اند به يكي از ده حالت گرفتار آيد:
رنج بزرگ يا بلا يا از دست دادن عضو بدن يا بيماري هاي دشوار يا جنون. يا خطر از جانب شاه يا تهمتي بزرگ يا از دست دادن بستگان يا از بين رفتن مال. يا آتشي بزرگ خانه هاي او را بسوزاند و بي معرفت و گمراه پس از مرگ به جهنم رود.
نه عرياني، نه موهاي گره زده نه خود را در گِل كشيدن، نه روزه داشتن، نه زمين گيري، نه خاكسترنشيني، نه ساكن نشستن پاك كند. (8)
آن كس كه خوشبختي مي طلبد، به بهاي غم ديگران در تله ی نفرت گرفتار است. او را رهايي از نفرت نيست. (9)
4ـ2ـ5. انفاق و احسان
يكي ديگر از ويژگي هاي خوب اجتماعي، انفاق و احسان به ديگران است. بودا در يك نگاه مردمان را به سه دسته تقسيم مي كند: كسي كه نمي بارد، كسي كه تنها بر يك ناحيه مي بارد و كسي كه به همه جا مي بارد. كسي كه غذا، نوشابه، پوشاك، وسيله ی نقليه، حلقه ی گل، عطر، مرهم، بستر، خانه و روشنايي، به محبان، برهمنان، گدايان، مسافران، و مستمندان نمي دهد او فرومايه اي است كه نمي بارد. كسي كه تنها برخي از اينها مي دهد و نه همه را، او بر يك ناحيه مي بارد؛ اما كسي كه همه چيز را مي دهد و مي بخشد، او به همه جا مي بارد.(10) دل سوز نبودن براي ديگران، جزء انديشه هاي نادرست است كه بايد آن را ريشه كن كرد. (11)
4-2-6. احترام به والدين
از نگاه بودا، خانواده احترام دارد، والدين بايد غمخوار و نگه دار فرزندان خود باشند و آنها را با دنياي خود به خوبي آشنا كنند. از سوي ديگر، فرزندان نيز بايد همواره حرمت والدين خود را نگه دارند.
خير است احترام به مادر.
خير است احترام به پدر.(12)
اي رهروان! با برهما زندگي مي كنند، آن خانواده هايي كه فرزندان در خانه به پدر و مادر حرمت مي نهند.
با نخستين خدايان زندگي مي كنند، آن خانواده هايي كه فرزندان در خانه به پدر و مادر حرمت مي نهند.
با سزاواران پيشكش زندگي مي كنند، آن خانواده هايي كه فرزندان در خانه به پدر و مادر حرمت مي نهند. ... و چرا چنين است؟
اي رهروان! چنين پدر و مادري بسي يارمند فرزندان خويش اند. نگه دار آنان اند، آنان را مي پرورند، جهان آموز ايشان اند.
پدر و مادري كه غم خوار خانواده اند برهما، نخستين آموزگاران خوانده مي شود، از سوي فرزندان، سزاوار پيشكش اند.
از اين رو دانا آنان را نماز مي برد. و با خوراك و پوشاك پوشاك و بستر مرهم و شست وشو و شستن پاهايشان گرامي مي دارد.
دانا چون والدانش را چنين كند درست همين جا ستوده مي شود و پس از مرگ در آسمان شاد مي شوند.(13)
4ـ2ـ7. انتخاب دوست و شرايط آن
شخصي كه در جامعه زندگي مي كند بايد بكوشد تا دوستان خوبي به دست آورد. از نگاه بودا، دوست شدن و رفتار دوستانه، پيامد پيروز شدن بر موانع ميان خود و ديگران است. انتخاب دوست بسيار مهم است؛ زيرا مردم همانند كساني مي شوند كه با آنها محشورند. به همين جهت ممكن است صدمه ی دشمنان عاقل، كمتر از دوستان احمق باشد؛ البته دوستي بر دو قسم است: دوستي ميان افراد و نزديكان؛ دوستي روحاني يا به تعبير دقيق تر كاليا- ميتا. (14) دوستان روحاني اغلب راهبان و استادان مراقبه اند كه صفاتي مانند ثبات، قابل اعتماد بودن در راه ديني كه برگزيده اند، شخصيت اساساً روحاني داشتن، دانش، ظرفيت براي بخشش، و به كارگيري عقل براي رفاه مردم را دارند. بودايياني كه دوستان روحاني دارند، خود را بسيار خوشبخت مي دانند. (15)
در سفر اگر كسي بهتر از خود يا برابر با خود نيافتي، تنها برو. با بي مايگان منشين.(16)
بنشين با فرزانه ی خردمندي كه فضيلت آموزد، و عيب ها را نماياند، چنان كه چشمي، گنجي نهفته را.
چنين هم نشين خير است و نيكو.(17)
با دوستان خطاكار منشين
با بدان منشين
با دوستان نيك بنشين، با بهترين مردمان.(18)
مبارك است ديدن اصيلان. هم نشيني با ايشان، همواره نيك است. به درستي كه نديدن بي مايگان، هميشه نيك است.(19)
بودا هم نشيني با بي مايگان را همانند هم نشيني با دشمنان باعث غم و رنج مي شمارد؛ در حالي كه نشستن با فرزانگان، اهل علم و معرفت، درست پيمانان و شكيبايان، اصيلان و نيكان را سبب شادكامي مي داند.(20) بودا معتقد است اگر چنين همراهاني نيافتيد، مانند شاهان كه ملك فتح شده را رها مي كنند و مانند پيلان كه در جنگل يكّه و تنها مي روند، شما هم يكه و تنها برويد.(21) «تنهايي به از هم نشيني با بي مايگان.»(22)
4ـ2ـ8. اخلاق متقابل حاكمان و مردم
يكي ديگر از ابعاد اخلاق اجتماعي، اخلاق سياسي است. حاكمان در برابر مردم وظايفي دارند؛ مانند اينكه در جهت نفع مردم سخاوت داشته باشند، داراي ويژگي هاي بالاي اخلاقي باشند، درستكاري كامل داشته باشند؛ يعني به تهديد، رشوه يا فريب مردم تن در ندهند، مهربان و معتدل باشند، زندگي ساده داشته باشند، از تنفّر و كينه به ديگران اجتناب كنند و.... در مقابل، مردم هم وظيفه دارند به حاكمان خود احترام بگذارند و وظايف خود را انجام دهند.(23)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
1. رابرت ا. هيوم، اديان زنده جهان، ترجمه عبدالرحيم گواهي ، ص 105- 106.
2. Dhamma- Pada
يكي از متون كوتاه مذهبي دين بودايي است كه حاوي تعداد زيادي مطالب اخلاقي در مورد سفارش كردن به كنترل نفس، پيروزي بر نفس، پالايش نفس، و نياز به هشياري دائمي، و مسئوليت شخصي، در رابطه با رستگاري فردي مي باشد. به نقل از اديان زنده جهان، ص 105.
3. رابرت ا. هيوم، اديان زنده جهان، همان، ص 107.
4. همان.
5. راه حق، دمّاپادا، متن بودايي، ترجمه رضا علوي تبار از زبان پالي، فصل دوازدهم، بند 129.
6. همان، بند هاي 252 و 253.
7. همان، بند 133.
8. راه حق، دمّاپادا، متن بودايي، همان، فصل دهم، بندهاي 137-141.
9. همان، فصل بيست و يكم، بند 291.
10. چنين گويد او، ايتي ووتّكه، ( متن كهن بودايي)، همان، سوره 75.
11. همان، سوره 80.
12. راه حق، فصل بيست سوم، بند 332.
13. چنين گويد او، ايتي ووتّكه، ( متن كهن بودايي)، همان، سوره 106.
14. Kalysna-mitta
15. اخلاق در شش دين جهاان، گروهي از مولفان، ص 148.
16. راه حق،همان، بند 60.
17. راه حق،همان، بند 76.
18. همان، بند 78.
19. همان، بند 207.
20. همان، بندهاي 207 و 208.
21. راه حق،همان، فصل بيست و سوم، بند 329.
22. همان، فصل بيست و سوم، بند 330.
23. اخلاق در شش دين جهان، همان، ص 143-144.
افزودن دیدگاه جدید