امروز به جای روز بدر
شيخ صدوق در امالى و فتّال نيشابورى در روضة الواعظين از دربان عبيد الله روايت كردند كه:
چون سر مطهّر ابى عبد اللّه عليه السّلام را آوردند، بفرمود تا آن را در طشتى از زر پيش دست او نهادند و به چوب دستى بر دندانهاى او مى زد و مى گفت: يا ابا عبد اللّه زود مويت سفيد شد.
يك تن از آن جماعت گفت: بس كن كه من ديدم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، جاى چوب تو را مى بوسيد.
ابن زياد گفت: اين روز به جاى روز بدر، آنگاه امر كرد على بن الحسين عليهما السّلام را غل كردند و با زنان و اسيران به زندان فرستاد و من با آنها بودم، بر هيچ گروهى از زن و مرد در كوچه ها نمى گذشتيم مگر بر روى مى زدند و مى گريستند. پس آنها را به زندان كردند و در بر آنها بستند.
پس از آن ابن زياد على بن الحسين عليهما السّلام و زنان را بخواند و سر حسين عليه السّلام را بياورد و زينب هم در ميان آنها بود، پس ابن زياد گفت:
الحمد للّه الّذى فضحكم و قتلكم.
و سخن را بدانجا كشاند كه ابن زياد آنها را به زندان بازگردانيد و مژدهء كشتن حسين عليه السّلام را به نواحى فرستاد و اسيران را با سر مطهّر به شام روانه داشت.
افزودن دیدگاه جدید